پرونده: ذهن اقلیت (شماره دوازدهم، خرداد و تیر 93)
ذهن و رفتار اقلیت
هوداد
گروههایی که در جامعه به دلیل تعلق به یک فرهنگ، نژاد، مذهب و یا گرایش جنسی خاص، در اقلیت قرار دارند، ممکن است به دلیل اتفاقاتی که به این خاطر تجربه میکنند و رفتارهایی که از سوی جامعه اکثریت با آنها میشود، ذهن آنها اطلاعات را به گونهای مورد پردازش قرار دهد که باعث بروز رفتارهای خاصی از سوی ایشان بشود. این اطلاعات ممکن است مربوط به شکل دادن روابط، ادامه تحصیل، شغلیابی، پیشرفت در زندگی، هویت خود، جایگاه اجتماعی، معنی زندگی و یا غیره باشد. بنابراین عضویت در یک گروه اقلیت ممکن است از طریق پردازش متفاوت اطلاعات گوناگون بر جنبههای مختلف زندگی فرد تاثیر بگذارد.
افراد معمولا گرایش دارند که همانند اکثریت باشند و از سوی اکثریت مورد تایید قرار بگیرند. بنابراین اگر فرد متعلق یه یک گروه اقلیتی باشد که از سوی اکثریت مطرود تلقی میشود تاثیراتی بر ذهن، نحوه تفکر و رفتار وی خواهد داشت. اما مسئله مهم که باید به آن توجه شود این است که این تاثیرات ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. به این معنی که گرچه ذهن تمامی اعضای یک گروه اقلیت مورد تاثیر قرار میگیرد، اما این تاثیرات در میان خود این افراد اشکال گوناگونی دارد.
در اینجا توجه ما بر همجنسگراها به عنوان یک اقلیت جنسی میباشد. افراد همجنسگرا معمولا از همان دوران کودکی رفتار متفاوتی نسبت به کودکان همسن خود دارند و به احتمال زیاد انتظارات پدر و مادر و اطرافیان خود را برآورده نمیکنند. به عنوان مثال یک پسر همجنسگرا ممکن است علاقهای به ورزشهای رزمی و یا بازیهای خشن نشان ندهد. همین مسئله باعث رابطه سرد پدر با او خواهد شد. در حالی که کودک قادر به تحلیل این وضعیت نیست، خود را دوستنداشتنی تصور خواهد کرد که در نتیجه باعث عکسالعملهای متفاوتی از سوی او خواهد شد. در نتیجه بوجود آمدن این ذهنیت ممکن است گروهی به شدت سعی کنند از هر طریق ممکن خود را به پدر و مادر و جامعه اکثریت ثابت نمایند در حالی که گروهی دیگر ممکن است در مقابل جامعه طغیان کنند و بطور اغراقآمیزی به نمایش تفاوتهای خود با دیگران بپردازند. بنابراین شکل گرفتن ذهنیت دوستنداشتنی بودن، ممکن است از یک طرف باعث تاییدطلبی و از طرف دیگر باعث رفتارهای پرخاشگرانه فرد در مقابل دیگران بشود.
همچنین احتمالا کودک همجنسگرا دچار این ذهنیت میشود که مورد ظلم قرار گرفته است. همین مسئله ممکن است باعث تلاش مضاعف او در زندگی برای پیشرفت و یا کنار کشیدن خودش از جریان زندگی بشود. افرادی که خود را از جریان زندگی کنار میکشند، کار خود را اینگونه توجیه میکنند که حق زندگی از آنها سلب شده است. آنها دچار این ذهنیت هستند که قربانی یک جامعه ظالم هستند و با توسل به این بهانه خود را بخاطر عدم پیشرفتشان در زندگی میبخشند. این یک تفکر مخرب برای فرد میباشد چرا که عملا باعث میشود هرگز برای رسیدن به خواستههایشان تلاش نکند و یا حتی باعث سرکوب خواستهها و فراموشی آنها بشود.
مورد سوم اینکه در زمینه هویت، فرد همجنسگرا آنقدر درگیر فهمیدن و کنار آمدن با هویت خود به عنوان یک فرد همجنسگرا میگردد که بخش مهمی از افکار و رفتار او مربوط به این مسئله میشود و بخش زیادی از انرژی خود را در این زمینه مصرف میکند، در صورتی که اکثریت اینگونه نمیباشند. بنابراین فرد همجنسگرا از نظر ذهنی مدام در حال مقایسه خود با جامعه اکثریت میباشد و سعی میکند با مشخص کردن تفاوتها و شباهتهای خودش با دیگران جایگاه و مسیر خودش را در زندگی تعریف بکند. خواسته یا ناخواسته همجنسگرا بودن او با تمام فعالیتهای دیگر او گره میخورد و ممکن است آنها را تحت الشعاع قرار بدهد. در صورتی که فرد باید بدون توجه به گرایش جنسی خودش درگیر فعالیتهای مختلف خود در زندگی باشد.
مسئله چهارم مربوط به علاقهمندیها، تفریحات و نهایتا شغلیابی فرد میشود. درحالیکه افراد متعلق به جامعه اکثریت که رفتاری مطابق با انتظارات جامعه دارند، بدون نگرانی به تفریحات و انتخاب شغل میپردازند، اما افراد همجنسگرا به دلیل تفاوت در سلیقه در زمینه تفریحات و شغلهای مورد نظرشان، نسبت به جامعه اکثریت، دچار مشکلات مختلفی در این رابطه میشوند که از جمله آنها از دست دادن انگیزه برای تفریح و کار کردن و از طرف دیگر جذب شدن آنها به کارهایی برخلاف خواسته قلبیشان میباشد.
مسئله آخر، احساس گناه بسیار شدید از سوی افراد همجنسگرا میباشد. این احساس گناه و خودکمپنداری که در نتیجه اعتقادات و رفتارهای جامعه در فرد تقویت میشوند باعث کم شدن اعتماد به نفس فرد و آسیبپذیری بالای او از نظر احساسی میگردد. همین اعتماد به نفس پایین در برخوردهای اجتماعی فرد، خود را نمایان میسازد و باعث ارتباطات اجتماعی ضعیف فرد با دیگران میگردد.
مجموعه نکاتی که به آنها اشاره شد به علاوه برخی نکات دیگری که به آنها پرداخته نشد، باعث شکلگیری ذهنیتی میشود که میتوان از آن به عنوان ذهنیت اقلیت نام برد. همانطور که گفته شد این ذهنیت متفاوت باعث رفتارهای متفاوت فرد نسبت به اکثریت و در نتیجه شکلگیری قضاوتهای کلیشهای از سوی جامعه در رابطه با گروههای اقلیت میشود. از چندی پیش تلاش زیادی در جوامع غربی در جهت خنثی سازی این پدیده آغاز شده. به عنوان مثال یکی از نکاتی که روی آن تاکید زیادی صورت گرفته این است که فرد نباید به خود اجازه دهد با توسل به عذر و بهانهی در اقلیت بودن، عدم پیشرفت خود در زندگی را توجیه کند و هرگز نباید خود را یک قربانی بپندارد.
افراد همجنسگرا باید با شناخت این مقوله و تجزیه و تحلیل آن به مرور در مقابل آن مقاوم شده و اجازه ندهند که مسیر زندگی و روابطشان دستخوش آن شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر