زندگی اقلیتی (شماره پنجم، اردیبهشت و خرداد92)
به راستی از کجا شروع شد؟ وقتی با شهلا صحبت میکردم، چند جا نتونستم احساسات خودم رو کنترل کنم؛ مشکلات ترنسسکشوالها در جامعه امروز ایران کم نیست. واقعا تبعیض زیادی در رفتارهای جامعه با این قشر از اقلیت وجود داره؛ از محیط تحصیل و تفریح گرفته تا خانواده و محیط کار. برای آدمهای معمولی هم بعضی اوقات زندگی خیلی سخت میشه اما چیزی که کیفیت زندگی ترنسسکشوال ها رو تحتالشعاع قرار میده، فرهنگ ِ نادرست ِ جا افتاده در جامعه است. باید از کجا شروع کنیم؟ باید مثلا به ترنسسکشوالها احترام بزاریم که مشکل حل بشه؟ یا نه بیایم یه قدم جلوتر بریم و کلا همه به هم احترام بزاریم؟ شهلا تنها بیست سالشه و برای تحمل این مشکلات خیلی جوونه و من نمیدونم که چطور یک ترنس بیست ساله تونسته به همهی مشکلاتش فائق بیاد. شهلا یک ترنس مرد به زن به سوالهای ما درباره زندگی ترنس سکشوالها جواب میده.
آرشِ سعدی
تراجنسی یا ترنسکشوالی از نظر تو چه مفهومی داره و ترنسکشوال به چه کسایی گفته میشه؟
کسی که لطیف باشه و احساسش زنانه است، دوست داره با پسرها باشه و آرایش کنه البته این مربوط به ترنسهای مرد به زنه، در مورد ترنسهای زن به مرد مطمئنا تمایلات هم برعکسه. به طور کلی کسی که از نظر جنسیت با جسم خودش نمیتونه کنار بیاد به نظر من ترنسکشواله، مثل مردی که میخواد زن باشه. خود من شاید تیپ مردونه داشته باشم ولی در مهمونیها و جاهایی که خود ِ واقعیم هستم، لباس زنونه میپوشم یعنی لباسی که برازندهی من هست رو میپوشم.
چه زمان متوجه شدی که رفتار متفاوتی نسبت به بقیه داری؟
من از بچگی کلا با برادر و خواهرم فرق داشتم، لباس دخترونه میپوشیدم، عاشق بازیهای دخترونه بودم و آرایش میکردم، از اول هم صدای نازکی داشتم و سینه هام برای پسر بودن کمی برجسته بود. البته برادرم گاهی مثل من لباس دخترونه میپوشید اما الان میدونم که هر پسری توی بچگیاش ممکنه این کار رو برای شیطنت یا بازی یا تجربه یا هرچیز دیگهای انجام بده ولی من واقعا اینطوری راحت تر بودم و بهم آرامش میداد. اما وقتی 9 سالم بود، خونهی مادربزرگم یه جلسهای برگذار شده بود که یه پسر 17 یا 18 سالهای هم میومد، من از همون اول خیلی خوشم میومد ازش ولی نمیدونستم که یه پسر نباید دلباختهی یه پسر بشه...
اما من از بچگی احساس میکردم که یه دخترم، هیچ فرقی بین خودم و دخترای دیگه نمیدیدم، همیشه موهای بلندی داشتم و رفتار دخترونه از خودم بروز میدادم تا اینکه یک روز متوجه شدم که اندام جنسی من با دخترها فرق داره. توی همون عالم بچگی دچار یه بحران شدم که اگر من یه دخترم، پس چرا اندام جنسی پسرونه دارم؟ و اگر یه پسرم چرا این موضوع رو در خودم حس نمیکنم؟ برای من این بحران ادامه داشت تا وقتی که وارد لایف ِ دگرباشها شدم تا فهمیدم که من یک ترنس هستم.
چطور متوجه شدی اندام جنسی تو با بقیه دخترها متفاوته؟
من توی 10 یا 11 سالگی شاهد رابطهی جنسی پسرخالهام با دوست دخترش بودم، هفتهها توی شوک بودم و دلنگرانی خانوادهام رو حس میکردم. به هر حال یه بچه نباید در معرض دیدن چنین افعالی قرار بگیره، مقایسه بدن خودم با اون دختر و پسر به من فهموند که جسم من، جسم یک دختر نیست.
اما من همچنان خودمو یه دختر میدونستم، وقتی به سن تکلیف رسیدم یعنی در 15 سالگی که بین پسرها مرسومه، همسایه مون بهم تبریک گفت، اما من در جواب گفتم که توی 9 سالگیم به سن تکلیف رسیدم چون من یه دخترم. در عوض او هم بهم کتاب معرفی کرد و منم برای حل مشکلاتم به اعمال مذهبی روی آوردم.
توی خونه مشکلی داشتی؟
مشکل؟ اینقدر کتک خوردم، اینقدر پدرم منو با کابل زده که فکر نمیکنم هیچ دستگاهی اینقدر مجرمهاشو شکنجه داده باشه که من شکنجه شدم. یه بار تمام پشتم تیکه تیکه شده بود وقتی رفتم بیمارستان، دکتر بهم میگفت که شکایت کنم، ولی پدرم بود، هیچ کس طرف ِ منو نمیگرفت. زیاد پیش اومده که لباسای دخترونمو پاره کردند، یا آرایشمو پاک کردند.
ولی مادرم اغلب هوای منو داشت و به خاطر نوع ِ رفتارم هیچ وقت یادش نرفت که من فرزندشم. بزرگتر که شدم دعواهای مادر و پدرم زیاد شد منم توی آتیش دعوای اونها اغلب قربانی میشدم. پدرم رفتار منو نتیجهی تربیت بد مادرم میدونست. مادرم نمیزاشت لباس تنگ بپوشم. دایی و مادر بزرگم ادای منو درمیآوردن، مثلا داییام میگفت ابرو برداشتن کار اواخواهرا و هرزههاست، پسر که ابرو برنمیداره، یا مادربزرگم تا میرسید به من با حالت تمسخر آمیز میگفت: «اوا خواهر! چی شده؟!» و ازین جور چیزا.
بیرون از خونه چطور ؟ فکر میکنم مشکلات بیشتری نسبت به خونه داشتی چون به نظر میرسه رفتار مردم عادی با ترنسها زیاد جالب نیست
کسی که ناهنجاری از خودش بروز نده، مردم باهاش کاری ندارن. برعکس من خیلی در جامعه راحت تر بودم شاید البته این به خاطر وضعیت وخیم من توی خونه باشه. مردم مسخره میکنن و میرن مثلا میگن دو جنسه، اواخواهر یا چیزای بدتر کم پیش میاد که کسی گیر بده البته منم چند وقتی هست که هر کس مسخرهام کنه چه فامیل چه غریبه جوابشو میدم. توی مدرسه همهی بچهها با من دوست بودند، گاهی اوقات هم البته با بعضی هاشون دعوام میشد ولی دوران مدرسهام از اول ابتدایی تا آخر دبیرستان خیلی خوب بود، ناظمها با درک وضعیتی که داشتم اغلب از من دفاع میکردند و منو دوست داشتند چون منضبط و مظلوم بودم. اینم بگم که رفتار بچههای مدرسه وقتی مدرسمو عوض میکردم اول هر سال خیلی بد بود، همهاش مسخره میکردند منو ولی وقتی منو میشناختند خیلی بهم محبت میکردند.
وقتی وارد محیط کار شدم، زمانی بود که یه اصطلاح پوستم کلفت شده بود، دیگه حرف مردم برام اهمیتی نداشت، عادت کرده بودم، ادامو در میآوردند و مسخرهام میکردند، خیلی هاشون هم البته پیشنهاد رابطه جنسی میدادند ولی من هیچ وقت توی محیط کارم نلغزیدم، چون به شدت نیاز دارم که از نظر مالی مستقل باشم.
کلا اعتقاد دارم در دروازه رو میشه بست دهن مردم رو ولی نه. من چون سادهپوش هستم کسی تا حرف نزنم چیزی نمیفهمه، ولی وقتی که با دوستانم بیرون میرم، همهی مردم بهمون اشاره میکنن و بهمون عنگ هرزگی میزنند.
رابطهی جنسی هم داشتی توی مدرسه ؟
بله. یه نفر بود که بهم میگفت خاله، اون با اغلب بچههای مدرسه رابطهی جنسی داشت و برای من تعریف میکرد، تا اینکه یه روز خودم تجربه کردم. کلا در طول دوران تحصیل در مدرسه دو سه بار رابطهی جنسی داشتم.
رابطهی عاطفی چطور؟
بله. با یک نفر 7 سال رابطهی عمیق جنسی و عاطفی داشتم، همون پسری که وقتی بچه بودم به جلسات خونهی مادر بزرگم میومد ولی وقتی بزرگتر شدیم، تصمیم گرفت برای ادامه زندگی به خارج از ایران بره و من تنها شدم. بعد از اون، با چند نفر دیگه هم ترای کردم. این آخری هم با یکی آشنا شدم که خیلی دوسش داشتم آخر سر معلوم شد بایسکشوال بوده.
با بایسکشوالها مشکل داری؟
نه، به من میگفت که همجنسگراست ولی بعدا متوجه شدم غیر از من یه دوست دختر هم داره. با دروغ گفتن مشکل دارم.
با همجنسگراها چطور؟ کلا همجنسگرایی رو چطور میبینی؟
همجنسگرایی یک گرایش طبیعیه ولی همجنس بازی ناشی از عقدههای جنسیه که من اصلا تاییدش نمیکنم. البته همه جا خوب و بد هست ولی من بیشترین آسیب رو از طرف همجنس گراها دیدم. استریتها رفتار خیلی بهتری باهام داشتند تا همجنسگراها. از نظر من جامعهی همجنسگراهای ایرانی، دچار یه سرگشتگی و بلاتکلیفیه.
البته منظورم از اینها، فقط گیها هستند، در مورد لزبینها باید بگم که دخترای خوبی هستند و من کلا با دخترها راحتترم تا پسرها.
پیش پزشک هم رفتی برای تغییر جنسیت؟
بله، خیلی زیاد! پیش انواع و اقسام پزشکها رفتم؛ متخصص اعصاب و روان، پزشک بالینی، دکتر تغییر جنسیت، روان شناس و...
پیش آخرین روان شناسی که رفتم بهم گفت چون ساده پوش هستم، میتونم تا مدتی به همین زندگی برزخی ادامه بدم ولی هر وقت که احساساتم رو دیگه نتونستم کنترل کنم بهتره که به تغییر جنسیت فکر کنم.
توی جامعه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کردی تا حالا؟
من آدم ِ خیلی اجتماعیای هستم و منظورم از اجتماعی یعنی کسی که بلد باشه هر چیزی رو سر جای خودش قرار بده، هر کاری رو به موقع انجام بده، هر حرفی رو هر جایی نزنه و... به قول معرف هر عمل جایی و هر نکته زمانی دارد. به همین دلیل ترسی از رویارویی با مشکلات ندارم. با آدمهای زیادی در ارتباط هستم و میدونم که هر کس ظرفیت و جنبهی خاصی داره پس با این شناخت میتونم بگم مسخره کردن و ادا درآوردن مشکلاتی نیست که حل نشوند. خیلی وقتها با گذشت زمان کسانی که مسخرهام میکردند ازم عذرخواهی کردند. رفتار درست توی همین جامعهی پر از مشکل باعث میشه که اطرافیانت در شرایط سخت ازت حمایت کنن.
برنامهای داری برای آیندهات؟
اگر بتونم با کسی رابطه بگیرم که باهام بمونه که عالی میشه... ولی اگر نشد و سنم رفت بالاتر و مستقلا زندگی کردم حتما عمل جراحی تغییر جنسیت رو انجام میدم و ازدواج میکنم.
وضعیت ترنسها در ایران چطوره؟
در مورد مشکلات ترنس سکشوالها اغلب خیلی سیاهنمایی میشه اما وضعیت ترنسها خیلی هم بد نیست. اول و آخر اینه که عمل جراحی میکنیم من فکر میکنم که گیها وضعیت بدتری نسبت به ترنسها دارند. حداقل مارو به خاطر چیزی که هستیم، اعدام نمیکنند.
ترنسها خودشون رو در معرض خطر قرار میدن، با رفتارهای فوق زنانه شون. ما چون فکر میکنیم که زن هستیم برای اثبات این موضوع به هر طریق مردانگی درونمون رو میپوشونیم، برای همین احساس میشه که ما زیادی زنیم. در صورتی که بیشتر رفتارهای ما عکس العملی نسبت به شرایط بستهی جامعه است.
نظرت نسبت به عمل تغییر جنسیت چیه؟
خب یه کم مراحلش طولانیه، اولش با هورمون درمانی شروع میشه، برای از بین بردن موهای زاید بدن هم باید لیزر کرد. بعد دیگه وارد چند مرحله عمل جراحی میشه ولی همین پروسه خیلی طول میکشه و هزینه برداره.
اگر دکتر حاذق باشه، مشکلی پیش نمیاد، ولی اغلب جراحها مثل دکتر میر جلالی کارشون خیلی بده، یه دکتر توی مشهد هست که میگن توانایی فوق العادهای درین زمینه داره.
یه موقعهایی فکر میکنم برم عمل کنم بهتره، لااقل ازین بلاتکلیفی بیرون میآم. ولی فعلا به دلایل مالی، خانوادگی و اینکه توی جامعه برام مشکل پیش نیاد نمیخوام عمل کنم.
مادرم گاهی وقتها که طاقتش تموم میشه میگه وقت دکتر بگیریم که عمل کنم ولی پدرم به شدت مخالفه، اون هنوز منو یه پسر میبینه که دچار انحرافات غربی شدم.
جامعه باید برای ترنسها چی کار کنه؟
جامعه رفتارش با ترنسها خیلی بده، من واقعا دلگیرم از دست مردمم. باید برای ما یک دپارتمان درست کنن در مراکز بهداشتی و آموزشی و مشاوره بدن. سیاستها باید در جهت آگاهی مردم باشند تا با ما بد برخورد نکنند. من برای امام حسین سینه میزنم، منم آدمم منم مسلمونم، حداقل ما ترنسها ریاکار نیستیم.
من شنیدم که دولت و بهزیستی وام میدن برای این عمل و حتی قسمتی از هزینهی عمل رو میبخشند. درسته؟
بله درسته ولی در قبال این پول از ما یه تعهد نامه میگیرن که اگر در حال مرگ بودیم تمام اعضای قابل پیوندمون، به افراد دیگه اهدا بشه، این چه عدالتیه؟
خود ترنسها برای بهتر شدن وضعیت چی کار کردند؟
هیچ کار. اگر خیلی بخوام بگم به تعداد انگشت هم نمیرسه، فقط حدود سی سال پیش خانم مریم ملک آرا تونست نظر روحانیت رو عوض کنه نسبت به ترنس سکشوالیسم. بعضی وقتا هم یه سری مستند ساختن که مایهی آبرو ریزی هر چی مستند ساز و ترنس سکشواله. اخیرا هم البته فیلم آینههای روبرو رو ساختند که مربوط میشه به یک ترنس مرد به زن. وضعیت ترنسهای زن به مرد خیلی بدتره، فکر نمیکنم هیچ وقت اجازه داده بشه در مورد ما یه فیلم رسمی درست کنن. ترنسهای هم سن و سال من فقط با رفتارهاشون، باعث بدنامی ترنس سکشوالها شدند و تنها وضع رو بدتر کردند. اما به جرات میتونم بگم برآیند رفتار مردم نسبت به گذشته با ترنسها بهتر شده.
و سوالم آخرم اینکه خودت و همسرت رو به چه شکل میبینی؟
من یه زنم. گناه بی لذت برای خودم نمیخرم. واقعا متعهدم و دوست دارم خانه داری و بچه داری کنم. به عنوان یه زن دلم میخواد همهی زنان جامعه ترقی کنند. مرد من باید منو به خاطر خودم بخواد، هم کف من باشه و متعهد باشه. مثل منی که اون برام در اولویت اولمه، منم براش در اولویت باشم.
حرف آخر؟
حرف آخرم با خدای خودمه. خدایا من که تقصیری ندارم، خودت منو اینجوری کردی، من که دلم نمیخواست اینجوری باشم نجاتم بده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر