زندگی اقلیتی (شماره سوم، دی و بهمن91)
آیا باید از پستو بیرون بیایم[1]؟
پاسخ کوتاه: فقط در صورتی که میخواهید و زمانی که آمادهاید و در انجام آن احساس امنیت میکنید. از پستو بیرون نیاید چون دیگری فکر میکند باید این کار را بکنید.
پنهان کردن اینکه LGBT هستید را «در پستو یا کمد پنهان شدن[2]» میگویند. و فاش کردن آن را «بیرون آمدن»[3]. میتوانید فقط به یک نفر، یا فقط به دوستان و خانوادهتان، و یا به همهی کسانی که میشناسید بگویید. این بسته به شما است.
اگر آماده نیستید، هیچ دلیلی که شما را ملزم به گفتن کند وجود ندارد. گاهی دلایل بسیار مناسب و خوبی برای نگفتن وجود دارد. گفتن، مخاطرات بسیاری دارد. هستند کسانی که اگر LGBT باشید، شما را نمیپذیرند، کسانی که رفتارها و گفتههای آزارنده و مزخرفی خواهند داشت. اینها میتوانند والدین، دوستان، همکلاسی، آموزگاران و اساتید، یا کسانی که دوست دارید یا کسانی که به کمک مالی، مصاحبت، تشویق یا حمایتهای دیگرشان وابستهاید، باشند.
هرچند، همچنین دلایل بسیار خوبی برای آگاه کردنِ افراد از اینکه استریت نیستید وجود دارد. پنهان کردن گرایش جنسی یا هویت جنسیتان مانع آگاهی و شناخت عزیزانتان از بخش مهمی از شما میشود. با بیرون آمدن از پستو میتوانید زندگیای کامل، بیعیب و نقص و یکپارچه داشته باشید، دست به کار ساخت حمایت اجتماعی شوید و رابطهای سالم بسازید. برخی LGBTها در مقطعی احساس میکنند، حس تنهایی و انزوای ناشی از پنهان کردن یک راز، از تمام هراسهای بیرون آمدن از پستو بدتر است.
هر دلیلی که برای بیرون آمدن یا ماندن در پستو دارید، این تصمیمی است که شما باید بگیرید، نه هیچکس دیگر. تصمیمی است، که باید با سرعت مناسب و دلخواهتان بگیرید.
پیش از آنکه به دیگران بگویید، باید با خودتان صادق باشید. این نه تنها به معنی دانستن این امر است که گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر هستید بلکه به معنی رضایت و آسودگی از LGBT بودن است، و آسود و مطمئن بودن از کیستیتان به مثابهی یک وجود انسانی.
به خاطر داشته باشید، اینکه بدانید LGBT هستید، آگاهی از جزیی از کیستیتان است. شما، همان کسی هستید که بودهاید، فقط اکنون دربارهی خودتان بیشتر میدانید. برخی جوانان LGBT یاد گرفتهاند که به خودشان بگویند، «من یکسره و صرفاً LGBT نیستم و این صحیح و خوب است.»[4]
پیش از آنکه از پستو بیرون بیاید، ممکن است بخواهید سطح دانشتان را دربارهی گرایش جنسی و هویت جنسی بالاببرید، هم برای آگاهی خودتان هم برای پاسخ دادن به کسانی که با آنها روبرو خواهید شد و باورهای نادرستی در این زمینهها دارند. آگاهی از حقایق و دادهها اگر کسی از شما سوالی کند یا اصلاح اطلاعات نادرست کسی دربارهی LGBTها مایهی سرفرازیتان خواهد شد. منابعی که در انتهای این جزوه فهرستبندی شدهاند را بررسی کنید. با فراگیری تجارب دیگران و صحبت دربارهی خودتان، خودتان را بیشتر میشناسید و درمییابید که باید منتظر چه چیزهایی به هنگام از پستو بیرون آمدن باشید. دوستان، خانواده و بستگانتان را در جریان آمادهسازیتان برای از پستو بیرون آمدن قرار دهید.
داشتن یک نظامِ پشتیبانی و حمایت موقع بیرون آمدن از پستو مهم است. به اینکه افرادی در کنارتان باشند که دوستتان دارند، مراقبتان هستند و برایتان اهمیت قایلاند و در کنارتان خواهند بود، تا فقط با شما صحبت کنند، یا لحظهای که نیاز دارید در آغوش بگیرندتان، یا اگر ضرورت داشت، جایی برای ماندن در اختیارتان بگذارند. اگر احساس میکنید هنوز چنین کسانی ندارید، با نزدیکترین شعبهی Pflag یا هر یک از گروههایی که در انتهای جزوه فهرستشان آمده، تماس بگیرید.
بهتر است به چه کسانی بگویم؟
پاسخ کوتاه: برای شروع، فقط به کسانی که میخواهید بدانند و دلیلی برای اعتماد کردن به آنها دارید.
بیرون آمدن از پستو کاری نیست که یک بار انجام دهید و تمام شود. ممکن است الآن به خانوادهتان بگوید و بعدتر به دوستانتان، یا برعکس. ممکن است فقط به یکی از والدین، یا خواهر یا برادرتان بگویید و بعدتر به بقیهی خانواده. برخی افراد با رشد یا دگرگونی هویتشان، بیش از یک بار از پستو بیرون میآیند. و این افشاگری در صورتی که آشکار کردن هویت ترنسجندر، یا دربگیرندهی وضعیت HIV یا مسائل دیگر باشد پیچیدهتر هم میشود.
اگر ترنسجندر باشید، ممکن است برخی افراد، از جمله والدین، معلمین، مدیر مدرسه و همکلاسیهایتان با چگونگی ابراز عمومیِ حسِ درونیتان از جنسیت معذب شوند، به ویژه اگر با درک مردم از چگونگی رفتار و پوشش مناسب زنان یا مردان در تضاد باشد. چگونگی بروز حس درونیتان از جنسیت در برابر دیگران موضوعی است که باید به آن فکر کنید، با کسانی که به آنها اعتماد دارید بر سرش بحث کنید، شرایط امنیت و سلامت و جامعهی پشتیبانتان را ارزیابی کنید.
افرادی که پیش از همه دربارهی گرایش جنسی و هویت جنسیتان با آنها صحبت میکنید، باید کسانی باشند که بیش از همه به آنها اعتماد دارید. باید بتنواید به آنها در این زمینهها که به شما آسیبی نمیزنند، که شما را همآنگونه که هستید میپذیرند و به حریم خوصوصیتان احترام میگذارند و به هیچکسی که شما نمیخواهید، چیزی نمیگویند اعتماد کنید.
به اینکه با گفتن این امر به شخصی خاص، چه چیزهایی را ممکن است از دست دهید، فکر کنید. اگر یکی از والدینتان است، آیا ممکن است شما را از خانه بیرون بیاندازند؟ مانع ارتباطتان با دوستانتان شود؟ اگر یک دوست است، ممکن است از شما کنارهگیری کند؟ ممکن است به سایر بچهها در مدرسه بگوید؟ اگر چنین کند، چه اتفاقی میافتد؟
همچنین به اینکه با نگفتن به شخصی خاص، چه چیزهایی را ممکن است از دست دهید. آیا رابطهتان با والدین و دوستانتان به خاطر پنهان کردن این راز از آنها تصنعی و سرد است؟ آیا به آنها نزدیکتر میشوید یا حمایت بیشتری دریافت میکنید اگر دریابند برای چه از آنها کنارهگیری میکردید؟
به چیزهایی که پیش از این میتوانستید با آنها به اشتراک بگذارید و واکنششان فکر کنید. اگر میخواهید به کسی بگوید و مطمئن نیستید که چهگونه واکنش نشان میدهد، سعی کنید از نگاهشان سردربیاورید. میتوانید کاری کنید که در بارهی کتاب، فیلم، یا برنامهی تلوزیونیای دربارهی افراد گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر صحبت کنند.
البته به خاطر داشته باشید که واکنش فرد در بارهی یک شخصیت GLBT در یک فیلم یا کتاب با واکنشش در صورتی که آن شخص دختر، برادر یا دوستشان باشد ممکن است یکسان نباشد. و این میتواند دو سویه باشد- افراد میتوانند در یک موقعیت فرضی یا سینمایی در قیاس با زمانی که به یکی از نزدیکانشان پاسخ میدهند، بیشتر یا کمتر دارای تعصب و پیشداوری باشند.
به عنوان مثال، از آنجا که همجنسگراهراسی و ترنسفوبیا در جامعهی ما بسیار متداول و به صورت گسترده پذیرفته شده است، یک دوست یا یکی از والدین، بدون اینکه فکر کند، در بارهی شخصیتی GLBT در یک فیلم شوخیای کند-یا شاید چنین کند، چون فکر میکند شما اینگونه فکر میکنید یا انتظار دارید- ولی وقتی به بیرون آمدن شما از پستو پاسخ میدهد، رفتار متفکرانهتر و مایل به درک بیشتری نشان دهد. از سوی دیگر، کسی که پذیرای شخصیتهای GLBT در عرصهی رسانه هستند ممکن است بسیار کمتر پذیرای همجنسگرایی، بایسکسوئل یا ترنسجندر بودن، در حوزهی شخصی باشند.
برای آنکه درک درستی از واکنش اشخاص دربارهی GLBT بودنتان به دست آورید، پرسشتان را روشن، فردی و تفکربرانگیز طرح کنید. فرض کنید، دوستی دارید که برادر بزرگترش در دانشگاه یا ارتش است. میتوانید چنین چیزی بگویید، «داشتم دربارهی گروههای همجنسگرایان در دانشگاه مطلبی میخواندم» یا « داشتم دربارهی همجنسگرایان در ارتش مطلبی میخواندم. نارحت میشوی اگر برادرت به خانه بیاید و به تو بگوید که گی است؟» ممکن است دوستتان شما را شگفت زده کند و بگوید، «برادر من گی هست.»
چهگونه به والدین یا سرپرستانم بگویم؟
پاسخ کوتاه: وقتی آماده بودید و با دقت.
بسیاری نوجوانان LGBT میگویند که رابطهشان با والدینشان بعد از آنکه به آنها گفتهاند بسیار صمیمیتر شده است، زیرا صادقانهتر شده. میگویند مایهی آسایش خیال و راحتیشان بوده که دیگر مجبور به پنهان کردنِ رازی از آنها نیستند. PFLAG را والدینی بنیان گذاشتهاند که خواهان پشتیبانی از پسران و دختران GLBTشان و مبارزه دوشادوش آنها برای حقوق برابر و خوشآمدگویی به شریک زندگی پسر یا دخترشان در ورود به خانوادهشان بودهاند.
ولی همواره اینگونه پیش نمیرود. برخی نوجوانها که به والدینشان میگویند، مجبور به ترکِ خانه میشوند. برخی والدین فحاش میشوند. برخی روابط خانوادگی هرگز ترمیم و متوازن نمیشود.
پیش از آنکه به والدینتان بگویید، چیزهایی هست که باید در نظر بگیرید.
به واکنش کلی والدینتان دربارهی افراد GLBT فکر کنید. تا جایی که میتوانید با زیر نظر گرفتنشان یا پرسیدن سوالهای غیر مستقیم از دیدگاهشان سر در آورید. آیا دوستان همجنسگرا دارند؟ آیا کتاب یا فیلمهایی که دربرگیرندهی روابط جنسی همجنسگرایان است را میخوانند یا تماشا میکنند؟ دینشان پذیرای افراد GLBT هست؟ آیا از دهانشان شنیدهاید که گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر بودن هیچ اشکالی ندارد؟
به رابطهتان با والدینتان فکر کنید. آیا حتی وقتی از دستتان ناراحت بودهاند عشق و مهرشان را به شما ابراز کردهاند؟ آیا حتی وقتی که کاری میکردهاید که نمیپسندند به شما وفادار ماندهاند؟
خود را آماده کنید و برای حالتی که پاسخ مناسب ندهند نقشهای بکشید. کسی را داشته باشید که اگر به پشتیبانی نیاز داشتید بتوانید فوراً با او تماس بگیرید. اگر مجبور به ترک خانه شوید، جایی برای ماندن دارید؟ اگر والدینتان حمایت مالیشان را قطع کنند، کس دیگری را دارید که به او مراجعه کنید؟
اگر پاسختان به تمام این پرسشها «نه» است، تا زمانی که جایی برای رفتن و راهی برای تامین زندگیتان ندارید، به والدینتان نگویید. احتمالاً وضعیتتان بهتر خواهد بود، اگر صبر کنید تا مستقل و متکی به خود شوید. ممکن است تصمیم بگیرید، هرگز به آنها نگویید، چون درک نخواهند کرد.ولی اگر پاسختان به همهی این پرسشها «بله» است، احتمالاً امن است که به آنها بگویید.
شما تنها کسی هستید که میتواند به این پرسشها پاسخ دهد. وقتی به بیرون آمدن از پستو فکر میکنید وزن پاسخهای «بله» و «نه» را در قیاس با هم بسنجید. به احساسِ درونیتان اعتماد کنید. تقریباً همیشه گفتن به والدین یا سرپستان ترسناک است، ولی اگر احساس رعب و وحشتِ شدید میکنید، بهتر است به احساستان توجه کنید. همهی والدین پذیرا نخواهند بود.
اگر تصمیم گرفتهاید، میتوانید و میخواهید به والدینتان بگویید، به این فکر کنید که راحتترین، آرامترین و سادهترین وضعیت ممکن برای خودتان و آنها چیست. به این فکر کنید که چه احساس و پرسشهایی خواهند داشت تا برای آنها آماده باشید.
بهتر است زمانی را انتخاب کنید که والدینتان آسوده و آرام هستند و تحت فشار کار یا مشکلات خانوادگی نیستند. وگرنه ممکن است وقت سر و کله زدن با این موضوع را نداشته باشند و مانع حرف زدنتان شوند.
برای این آماده باشید که والدینتان برای پذیرفتن LGBT بودنتان به زمان نیاز داشته باشند، همآنگونه که خودتان به زمان نیاز داشتید.
به یاد داشته باشید که والدینتان از نسلی پیش از شما هستند که از نسل شما همجنسگراهراستر و ترنسفوبیکتر بوده. حتی اگر پذیرای افراد LGBT در حالت کلی باشند، احتمالاً از فهمیدنِ اینکه شما گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر هستید شوکه میشوند. ممکن است در آغاز نخواهند که باور کنند، یا بخواهند روانپزشکی برای «درمانتان» خبر کنند (برای اطلاعات بیشتر به صفحهی۱۱ جزوه یا بخش یکم آن در اقلیت مراجعه کنید).
پیش از آنکه جامعهی روانشناسی و روانپزشکی به این بحث خاتمه دهند و استنتاج کنند که همجنسگرایی تماماً و مطلقاً بیعیب و سالم است، نظریههای بسیاری دربارهی آنکه افراد چهگونه به واسطهی رفتارهای والدینشان LGBT میشوند، وجود داشت. ممکن است والدینتان نگران این باشند که LGBT بودن شما دربارهی آنها حاکی از چیست، که آیا برای شما در زمینهای کم گذاشتهاند و این نگرانیها ممکن است به صورت خشم و حالتِ تدافعی بروز کند.
همچنین والدینتان ممکن است، احساس کنند که با LGBT بودن به آنها و شیوهی زندگیشان پشتِ پا زدهاید، یا آنکه رویاهایشان دربارهی آیندهتان را تباه کردهاید. همواره برخی از این احساسات در روابط نوجوانان و والدینشان وجود دراد، با مستقل شدن نوجوان، والدین باید تجسم و تصویرشان از آیندهی پسر یا دخترشان را رها کنند. والدین افراد LGBT ممکن است، این احساس پسزده شدن و از دست دادن را شدیدتر احساس کنند.
حتی اگر چنین واکنشهایی نداشته باشند، احتمالاً نگرانتان خواهند شد، که آیا این مساله، شما را به خطر میاندازد، که آیا زندگیتان شاد و سعادتآمیز خواهد بود، آیا خانوادهای از خودتان خواهید داشت. این ممکن است منجر به این شود، که بخواهند چیزی را که گفتهاید، نادیده بگیرند یا انکار کنند.
آنها ممکن است نگران این باشندکه چهطور به والدین و دوستانشان بگویند. آنها هم به نوبهی خود، در آغاز پرسهی بیرون آمدن از پستو هستند.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که پاسخهایتان را آماده کنید یا افردی را بهشان معرفی کنید که بتوانند با آنها صحبت کنند. هرچه آمادهسازی بیشتری انجام دهید و بیشتر با اعتماد به نفس به نظر بررسید، والدینتان را بیشتر متقاعد میکنید که میتوانید عهدهدار خودتان باشید. در اینصورت است که آنقدر نگرانِ شما نخواهند بود.
و به خاطر داشته باشید، مجبور نیستید، که به یک باره، به تمام اعضای خانوادهتان بگویید. بیشتر نوجوانها ابتدا با یکی از والدین، عضو خانواده یا سرپرستی صحبت میکنند که معتقدند پذیراتر خواهد بود یا اینکه حرف زدن با او، از همه راحتتر است.
به خاطر داشته باشید که محرم دانستن و اعتماد کردن تنها به یکی از والدین، میتواند منجر به رنجش و تنش میان والدینتان شود. والدی که به او گفته نشده ممکن است وقتی دریابد، احساس نادیدهگرفته شدن کند و دیگری که به او گفته شده است، به واسطهی بار و مسولیت توجیه سکوتتان یا پنها کردن این راز تا زمان آماده شدن شما برای حرف زدن با والد دیگر، احساس تنش کند. اگر تصمیم گرفتهاید که فقط به یکی از والدینتان بگوید، به اینها هم فکر کنید.
از همه مهمتر، مطمئن شوید کسانِ دیگری دارید که با آنها صحبت کنید، زیرا، حتی وقتی گفتن به والدینتان نسبتاً آسان است، هنوز این پرسه پر فراز و نشیب است. هرچه حمایت و پشتیبانی بیشتری دریافت کنید بهتر است.
اگر در مدرسه مورد آزار قرار گرفتم چه؟ در این باره چه کار میتوانم بکنم؟
پاسخ کوتاه: لازم نیست با آزار و اذیت موجود در مدرسه مبارزه کنید، منابع بسیاری برای حمایت از شما وجود دارد.
مدرسه میتواند برای افراد LGBT جای خشنی باشد. بیشتر افراد LGBT به طور منظم در مدرسه مخاطب شوخیها و توهینهای بسیاری قرار میگیرند و بخشی از این شوخیها ممکن است، همسنگ دانشآموزان از جانب معلمان و مدیران باشد. برخی افراد LGBT در داخل مدرسه و خارج از آن، مورد حملات فیزیکی قرار میگیرند. به عنوان یک ترنسجندر مدرسهتان احتمالاً لباسِ فرم، دستشویی، رختکن، کلاس ورزش یا تیم ورزشی متناسب با نیاز شما ندارد.
بدون توجه به گرایش جنسی یا هویت جنسیتان، محیط آموزشی امن حق شما است و منابع بسیاری برای یاری رساندن به شما و والدین یا سرپرستانتان برای دسترسی به این حق موجود است. از اولویتهای اصلی PFLAG یاری رساندن به دانشآموزان، والدین، سرپرستان و آموزگاران در ایجاد مدارس امن و متعهد در جامعه است.
اگر همسالانتان شما را اذیت و آزار میکنند، یا در مدرسه، بر سر راهتان برای آنکه خودتان باشید، موانعی وجود دارد، با معلمی یاریرسان یا یکی از کارکنان یا شخص دیگری در زندگیتان که میتواند گوش دهد و حامیِتان باشد، صحبت کنید. همچنین خوب است که سیاستهای مدرسهتان در برابر آزار و اذیت و تبعیض را بررسی کنید. مصوبات جدید قانونی، مدارس را مسئول جلوگیری از برخی موارد بدرفتاریهای علیه LGBTها کرده است، برخی ایالات قوانینی علیه تبعیضی دارند که شامل موسسات آموزشی هم میشود.
اگر هیچ پشتیبانیای در مدرسه دریافت نمیکنید، میتوانید با PFLAG یا هر یک از موسساتی که لیستشان در آخر جزوه آورده شده تماس بگیرید.[5]
آیا دوستان استریتم را از دست خواهم داد؟ از کجا دوستان GLBT پیدا کنم؟
پاسخ کوتاه: سوال اول-احتمالاً نه. سوال دوم-همهجا.
بسیاری افراد میگویند، حال که بیروناند، دوستان استریت بیشتری دارند، و از زمانِ بیرون آمدن از پستو به بعد، شادترند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. نزدیک و صمیمی شدن با آدمها وقتی چیزی برای پنهان کردن ندارید و آسوده و راحتاید، آسانتر است.
با این وجود، برخی افراد هم تجارب بسیار ناخوشایندی در بیرون آمدن از پستو در مدرسه داشتهاند. بچهها میتواند بسیار سنگدل باشند، به ویژه وقتی احساس ناامنی میکنند و در تلاش برای تعریف هویتِ خود هستند. ممکن است مورد اذیت و آزار واقع شوید و زندگیتان را رنجآور کنند. نوجوانان GLBT به واسطهی برخوردهایی که با آنها میشود، درصد بزرگی ترک تحصیل دارند.
اگر قصد گفتن به دوستانتان را دارید، مراقب باشید به دوستانی اعتماد کنید که به حریم خصوصی، اعتماد و محرمانه بودن اطلاعاتتان احترام خواهند گذاشت. دوستان شایعهپراکن، حتی اگر نخواهند به شما آسیب بزنند، میتوانند مسبب مشکلاتی شوند.
برخی دوستان در دم از شما حمایت خواهند کرد. یکی دو نفر ممکن است هماین الآن هم حدس زده باشند، که استریت نیستید یا ترنسجندرید. ممکن است دریابید که از هماین الآن دوستان GLBT دارید و نمیدانستهاید.
برخی دوستانتان ممکن است برای وفق دادن خود با LGBT بودنتان نیازمند زمان باشند. برخی ممکن است شک کنند که با این کار، آنها را به داشتن رابطه دعوت میکنید و ممکن است این موضوع معذبشان کند. برخی ممکن است شک کنند وقتی شما که دوست نزدیکشان هستید LGBT هستید، ممکن است خودشان هم LGBT باشند. همآنگونه که با والدینتان برخورد کردید، به اینها فکر کنید که هر یک از دوستانتان احتملاً چه احساسی خواهد داشت و همچنین به راهی که به آنها نشان دهید شما هیچ تغییری نکردهاید. دقیقاً مثل والدینتان معرفی کردنِ برخی منابع آخر جزوه به آنها میتواند مفید باشد.
همچنین صحبت کردن با دوستان LGBT در بارهی بیرون آمدنشان از پستو میتواند مفید باشد. پیدا کردن دوستانی که LGBT باشند، بسیار مهم است-دوستانی که دقیقاً بدانند چه چیزی از سر میگذرانید، چون خودشان زمانی همهی اینها را تجربه کردهاند، یا هماین حالا در پروسهی بیرون آمدن از پستو هستند.
سازمانهای جوانان LGBT جای مناسبی برای شروع کردن است، زیرا دیگر نیازی به این نیست که بررسی کنید جوان بقل دستی LGBT هست یا نه. عمدهی شهرهای بزرگ، سازمانهای جوانان LGBT دارند که در آنها به راحتی میتوانید با کسانی آشنا شوید. دوستانی خواهید یافت که میتوانید تجربیاتتان را با آنها به اشتراک بگذارید، از هم حمایت و پشتیبانی کنید و خودتان را بیشتر بشناسید.
اگر در شهرهای کوچک یا مناطق غیر شهری زندگی میکنید، ممکن است پیدا کردن گروههایی از این دست سخت باشد. در این حالت، میتوانید از طریق وبسایتها و شمارهتماسهای آخرِ جزوه با همگنان و همسالانتان در تماس قرار بگیرید. سازمانهای معرفی شده در راهنمای منابع میتواند به یافتن گروههای ویژه یاریتان کند، مثلاً سازمان آمریکاییهای آفریقاییتبار، آسیایی، یا لاتینتبارِ LGBT، یا گروههای حمایتی برای معلولینِ LGBT.
و به یاد داشته باشید-حتی اگر اینطور به نظرتان میرسد که تنها LGBT در مدرسهتان هستید، اینطور نیست. با توجه به اینکه ۱۰درصد جمعیت گی، لزبیین، بایسکسوئل و ترنسجندر هستند، افراد LGBT دیگری در مدرسهتان هستند که ممکن است هماین الآن هم آنها را بشناسید (ولی ندانید GLBT هستند) یا کسانی که هنوز با آنها آشنا نشدهاید.
مردم گاهی دربارهی «گیدار»[6]، چیزی در مایههایِ رادار برای تشخیص LGBT بودن یا نبودنِ افراد شوخی میکنند. پی بردن به اینکه چهکسی LGBT است، در صورتی که آشکارا بروزش ندهند، مثلِ پی بردن به این است که کسی از شما خوشش میآید یا نه. بعضی وقتها میتوان فهمید و بعضی وقتها نه.
آیا میتوانام خانواده تشکیل دهم؟
پاسخ کوتاه: بله.
در سر تا سر جهان، زوجهای همجنس خانوادههای پایدار و ماندگار بنا میکنند. بسیاری زوجهای همجنس برای بزرگداشت پیوند و پیمانشان و شریک کردن خانواده و دوستانشان در پیوندشان، جشنهایی برپا میکنند. از ۲۰۰۶ ازدواج همجنسگرایان در ایلات مساچوست قانونی شده، در حالی که در ورمونت و کانتیکت ازدواج مدنی[7] را به رسمیت میشناسند، شکلی از رابطه که در بر گیرندهی مزایای ازدواج در قوانین ایالتی است. امروزه ازدواج زوجهای همجنس در اسپانیا، نروژ، هلند و آفریقای جنوبی قانونی است، همچنین در بسیاری از کشورها مزایا و امکان ازدواج مدنی برای زوجهای همجنس موجود است. هر روزه شرکتهای بیشتر و بیشتری چون IBM و امریکن اکسپرس، با زوجهای همجنس، مانند هر زوج متاهلی برخورد میکنند، و امکانات بیمهی درمانی برای شریک زندگی کارکنان LGBTشان فراهم میکنند.
بسیاری زوجهای همجنس در کنار هم کودکانی پرورش میدهند. برخی زوجها با تلقیح مصنوعی بچه دار میشوند. برخی افراد LGBT فرزندانی از ازدواج سابق یا از ازدواج جدیدشان را بزرگ میکنند. همزمان با دگرگونی برخورد جامعه، به فرزندخواندگی گرفتن در میان زوجهای همجنسگرا متداولتر شده.
زوجهای LGBT با وجود نگرانیها و مشکلاتِ قانون در زمینهی سرپرستی، هویت جنسی و کمبود حمایت و مزایا، پیوسته خانواده تشکیل دادهاند. در حالی که، گاه این کار میتواند به نبردی قانونی برای زوجهای همجنس تبدیل شود، افراد LGBT در سر تا سر جهان، تدبیری میکنند تا پیوندهای سنتی و غیر سنتیِ عشق و یاری ببندند.
بسیاری افراد LGBT به دوستان و جامعهی LGBT بومیشان، به عنوان خانوادهشان نگاه میکنند. در بیشتر شهرها، جوامع بزرگ و تنگ پیوند خوردهی LGBT هست که همآن مهر و یاریای را که از خانوادههامان انتظار داریم، در آنها هست.
خودت باش
بیشک این جزوه نمیتواند پاسخگویِ همهی پرسشها باشد. اما امید داریم، به شما نقطهای برای شروع دهد. لازم نیست وقتی هویت یا گرایش جنسیتان را میکاوید، تنها باشید. منابعی که در زیر معرفی میشوند، جایی برای ادامه راه به شما نشان میدهند، تا اطلاعات کسب کنید، پاسخها و دوستانی بیابید و یاری شوید.
در خواهید یافت که بهترین پند این است، خودت باش. اگر LGBT هستید به زودی، این توان را مییابید که به هویتتان و چهگونهگی بروزش شکل دهید. همچنین بیرون آمدن از پستو، شما را با موقعیتها و تجارب جدیدی رو برو میکند، همچنین سروری شگرف در سفر اکتشافیتان خواهید یافت.
پاسخ کوتاه: فقط در صورتی که میخواهید و زمانی که آمادهاید و در انجام آن احساس امنیت میکنید. از پستو بیرون نیاید چون دیگری فکر میکند باید این کار را بکنید.
پنهان کردن اینکه LGBT هستید را «در پستو یا کمد پنهان شدن[2]» میگویند. و فاش کردن آن را «بیرون آمدن»[3]. میتوانید فقط به یک نفر، یا فقط به دوستان و خانوادهتان، و یا به همهی کسانی که میشناسید بگویید. این بسته به شما است.
اگر آماده نیستید، هیچ دلیلی که شما را ملزم به گفتن کند وجود ندارد. گاهی دلایل بسیار مناسب و خوبی برای نگفتن وجود دارد. گفتن، مخاطرات بسیاری دارد. هستند کسانی که اگر LGBT باشید، شما را نمیپذیرند، کسانی که رفتارها و گفتههای آزارنده و مزخرفی خواهند داشت. اینها میتوانند والدین، دوستان، همکلاسی، آموزگاران و اساتید، یا کسانی که دوست دارید یا کسانی که به کمک مالی، مصاحبت، تشویق یا حمایتهای دیگرشان وابستهاید، باشند.
هرچند، همچنین دلایل بسیار خوبی برای آگاه کردنِ افراد از اینکه استریت نیستید وجود دارد. پنهان کردن گرایش جنسی یا هویت جنسیتان مانع آگاهی و شناخت عزیزانتان از بخش مهمی از شما میشود. با بیرون آمدن از پستو میتوانید زندگیای کامل، بیعیب و نقص و یکپارچه داشته باشید، دست به کار ساخت حمایت اجتماعی شوید و رابطهای سالم بسازید. برخی LGBTها در مقطعی احساس میکنند، حس تنهایی و انزوای ناشی از پنهان کردن یک راز، از تمام هراسهای بیرون آمدن از پستو بدتر است.
هر دلیلی که برای بیرون آمدن یا ماندن در پستو دارید، این تصمیمی است که شما باید بگیرید، نه هیچکس دیگر. تصمیمی است، که باید با سرعت مناسب و دلخواهتان بگیرید.
پیش از آنکه به دیگران بگویید، باید با خودتان صادق باشید. این نه تنها به معنی دانستن این امر است که گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر هستید بلکه به معنی رضایت و آسودگی از LGBT بودن است، و آسود و مطمئن بودن از کیستیتان به مثابهی یک وجود انسانی.
به خاطر داشته باشید، اینکه بدانید LGBT هستید، آگاهی از جزیی از کیستیتان است. شما، همان کسی هستید که بودهاید، فقط اکنون دربارهی خودتان بیشتر میدانید. برخی جوانان LGBT یاد گرفتهاند که به خودشان بگویند، «من یکسره و صرفاً LGBT نیستم و این صحیح و خوب است.»[4]
پیش از آنکه از پستو بیرون بیاید، ممکن است بخواهید سطح دانشتان را دربارهی گرایش جنسی و هویت جنسی بالاببرید، هم برای آگاهی خودتان هم برای پاسخ دادن به کسانی که با آنها روبرو خواهید شد و باورهای نادرستی در این زمینهها دارند. آگاهی از حقایق و دادهها اگر کسی از شما سوالی کند یا اصلاح اطلاعات نادرست کسی دربارهی LGBTها مایهی سرفرازیتان خواهد شد. منابعی که در انتهای این جزوه فهرستبندی شدهاند را بررسی کنید. با فراگیری تجارب دیگران و صحبت دربارهی خودتان، خودتان را بیشتر میشناسید و درمییابید که باید منتظر چه چیزهایی به هنگام از پستو بیرون آمدن باشید. دوستان، خانواده و بستگانتان را در جریان آمادهسازیتان برای از پستو بیرون آمدن قرار دهید.
داشتن یک نظامِ پشتیبانی و حمایت موقع بیرون آمدن از پستو مهم است. به اینکه افرادی در کنارتان باشند که دوستتان دارند، مراقبتان هستند و برایتان اهمیت قایلاند و در کنارتان خواهند بود، تا فقط با شما صحبت کنند، یا لحظهای که نیاز دارید در آغوش بگیرندتان، یا اگر ضرورت داشت، جایی برای ماندن در اختیارتان بگذارند. اگر احساس میکنید هنوز چنین کسانی ندارید، با نزدیکترین شعبهی Pflag یا هر یک از گروههایی که در انتهای جزوه فهرستشان آمده، تماس بگیرید.
بهتر است به چه کسانی بگویم؟
پاسخ کوتاه: برای شروع، فقط به کسانی که میخواهید بدانند و دلیلی برای اعتماد کردن به آنها دارید.
بیرون آمدن از پستو کاری نیست که یک بار انجام دهید و تمام شود. ممکن است الآن به خانوادهتان بگوید و بعدتر به دوستانتان، یا برعکس. ممکن است فقط به یکی از والدین، یا خواهر یا برادرتان بگویید و بعدتر به بقیهی خانواده. برخی افراد با رشد یا دگرگونی هویتشان، بیش از یک بار از پستو بیرون میآیند. و این افشاگری در صورتی که آشکار کردن هویت ترنسجندر، یا دربگیرندهی وضعیت HIV یا مسائل دیگر باشد پیچیدهتر هم میشود.
اگر ترنسجندر باشید، ممکن است برخی افراد، از جمله والدین، معلمین، مدیر مدرسه و همکلاسیهایتان با چگونگی ابراز عمومیِ حسِ درونیتان از جنسیت معذب شوند، به ویژه اگر با درک مردم از چگونگی رفتار و پوشش مناسب زنان یا مردان در تضاد باشد. چگونگی بروز حس درونیتان از جنسیت در برابر دیگران موضوعی است که باید به آن فکر کنید، با کسانی که به آنها اعتماد دارید بر سرش بحث کنید، شرایط امنیت و سلامت و جامعهی پشتیبانتان را ارزیابی کنید.
افرادی که پیش از همه دربارهی گرایش جنسی و هویت جنسیتان با آنها صحبت میکنید، باید کسانی باشند که بیش از همه به آنها اعتماد دارید. باید بتنواید به آنها در این زمینهها که به شما آسیبی نمیزنند، که شما را همآنگونه که هستید میپذیرند و به حریم خوصوصیتان احترام میگذارند و به هیچکسی که شما نمیخواهید، چیزی نمیگویند اعتماد کنید.
به اینکه با گفتن این امر به شخصی خاص، چه چیزهایی را ممکن است از دست دهید، فکر کنید. اگر یکی از والدینتان است، آیا ممکن است شما را از خانه بیرون بیاندازند؟ مانع ارتباطتان با دوستانتان شود؟ اگر یک دوست است، ممکن است از شما کنارهگیری کند؟ ممکن است به سایر بچهها در مدرسه بگوید؟ اگر چنین کند، چه اتفاقی میافتد؟
همچنین به اینکه با نگفتن به شخصی خاص، چه چیزهایی را ممکن است از دست دهید. آیا رابطهتان با والدین و دوستانتان به خاطر پنهان کردن این راز از آنها تصنعی و سرد است؟ آیا به آنها نزدیکتر میشوید یا حمایت بیشتری دریافت میکنید اگر دریابند برای چه از آنها کنارهگیری میکردید؟
به چیزهایی که پیش از این میتوانستید با آنها به اشتراک بگذارید و واکنششان فکر کنید. اگر میخواهید به کسی بگوید و مطمئن نیستید که چهگونه واکنش نشان میدهد، سعی کنید از نگاهشان سردربیاورید. میتوانید کاری کنید که در بارهی کتاب، فیلم، یا برنامهی تلوزیونیای دربارهی افراد گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر صحبت کنند.
البته به خاطر داشته باشید که واکنش فرد در بارهی یک شخصیت GLBT در یک فیلم یا کتاب با واکنشش در صورتی که آن شخص دختر، برادر یا دوستشان باشد ممکن است یکسان نباشد. و این میتواند دو سویه باشد- افراد میتوانند در یک موقعیت فرضی یا سینمایی در قیاس با زمانی که به یکی از نزدیکانشان پاسخ میدهند، بیشتر یا کمتر دارای تعصب و پیشداوری باشند.
به عنوان مثال، از آنجا که همجنسگراهراسی و ترنسفوبیا در جامعهی ما بسیار متداول و به صورت گسترده پذیرفته شده است، یک دوست یا یکی از والدین، بدون اینکه فکر کند، در بارهی شخصیتی GLBT در یک فیلم شوخیای کند-یا شاید چنین کند، چون فکر میکند شما اینگونه فکر میکنید یا انتظار دارید- ولی وقتی به بیرون آمدن شما از پستو پاسخ میدهد، رفتار متفکرانهتر و مایل به درک بیشتری نشان دهد. از سوی دیگر، کسی که پذیرای شخصیتهای GLBT در عرصهی رسانه هستند ممکن است بسیار کمتر پذیرای همجنسگرایی، بایسکسوئل یا ترنسجندر بودن، در حوزهی شخصی باشند.
برای آنکه درک درستی از واکنش اشخاص دربارهی GLBT بودنتان به دست آورید، پرسشتان را روشن، فردی و تفکربرانگیز طرح کنید. فرض کنید، دوستی دارید که برادر بزرگترش در دانشگاه یا ارتش است. میتوانید چنین چیزی بگویید، «داشتم دربارهی گروههای همجنسگرایان در دانشگاه مطلبی میخواندم» یا « داشتم دربارهی همجنسگرایان در ارتش مطلبی میخواندم. نارحت میشوی اگر برادرت به خانه بیاید و به تو بگوید که گی است؟» ممکن است دوستتان شما را شگفت زده کند و بگوید، «برادر من گی هست.»
چهگونه به والدین یا سرپرستانم بگویم؟
پاسخ کوتاه: وقتی آماده بودید و با دقت.
بسیاری نوجوانان LGBT میگویند که رابطهشان با والدینشان بعد از آنکه به آنها گفتهاند بسیار صمیمیتر شده است، زیرا صادقانهتر شده. میگویند مایهی آسایش خیال و راحتیشان بوده که دیگر مجبور به پنهان کردنِ رازی از آنها نیستند. PFLAG را والدینی بنیان گذاشتهاند که خواهان پشتیبانی از پسران و دختران GLBTشان و مبارزه دوشادوش آنها برای حقوق برابر و خوشآمدگویی به شریک زندگی پسر یا دخترشان در ورود به خانوادهشان بودهاند.
ولی همواره اینگونه پیش نمیرود. برخی نوجوانها که به والدینشان میگویند، مجبور به ترکِ خانه میشوند. برخی والدین فحاش میشوند. برخی روابط خانوادگی هرگز ترمیم و متوازن نمیشود.
پیش از آنکه به والدینتان بگویید، چیزهایی هست که باید در نظر بگیرید.
به واکنش کلی والدینتان دربارهی افراد GLBT فکر کنید. تا جایی که میتوانید با زیر نظر گرفتنشان یا پرسیدن سوالهای غیر مستقیم از دیدگاهشان سر در آورید. آیا دوستان همجنسگرا دارند؟ آیا کتاب یا فیلمهایی که دربرگیرندهی روابط جنسی همجنسگرایان است را میخوانند یا تماشا میکنند؟ دینشان پذیرای افراد GLBT هست؟ آیا از دهانشان شنیدهاید که گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر بودن هیچ اشکالی ندارد؟
به رابطهتان با والدینتان فکر کنید. آیا حتی وقتی از دستتان ناراحت بودهاند عشق و مهرشان را به شما ابراز کردهاند؟ آیا حتی وقتی که کاری میکردهاید که نمیپسندند به شما وفادار ماندهاند؟
خود را آماده کنید و برای حالتی که پاسخ مناسب ندهند نقشهای بکشید. کسی را داشته باشید که اگر به پشتیبانی نیاز داشتید بتوانید فوراً با او تماس بگیرید. اگر مجبور به ترک خانه شوید، جایی برای ماندن دارید؟ اگر والدینتان حمایت مالیشان را قطع کنند، کس دیگری را دارید که به او مراجعه کنید؟
اگر پاسختان به تمام این پرسشها «نه» است، تا زمانی که جایی برای رفتن و راهی برای تامین زندگیتان ندارید، به والدینتان نگویید. احتمالاً وضعیتتان بهتر خواهد بود، اگر صبر کنید تا مستقل و متکی به خود شوید. ممکن است تصمیم بگیرید، هرگز به آنها نگویید، چون درک نخواهند کرد.ولی اگر پاسختان به همهی این پرسشها «بله» است، احتمالاً امن است که به آنها بگویید.
شما تنها کسی هستید که میتواند به این پرسشها پاسخ دهد. وقتی به بیرون آمدن از پستو فکر میکنید وزن پاسخهای «بله» و «نه» را در قیاس با هم بسنجید. به احساسِ درونیتان اعتماد کنید. تقریباً همیشه گفتن به والدین یا سرپستان ترسناک است، ولی اگر احساس رعب و وحشتِ شدید میکنید، بهتر است به احساستان توجه کنید. همهی والدین پذیرا نخواهند بود.
اگر تصمیم گرفتهاید، میتوانید و میخواهید به والدینتان بگویید، به این فکر کنید که راحتترین، آرامترین و سادهترین وضعیت ممکن برای خودتان و آنها چیست. به این فکر کنید که چه احساس و پرسشهایی خواهند داشت تا برای آنها آماده باشید.
بهتر است زمانی را انتخاب کنید که والدینتان آسوده و آرام هستند و تحت فشار کار یا مشکلات خانوادگی نیستند. وگرنه ممکن است وقت سر و کله زدن با این موضوع را نداشته باشند و مانع حرف زدنتان شوند.
برای این آماده باشید که والدینتان برای پذیرفتن LGBT بودنتان به زمان نیاز داشته باشند، همآنگونه که خودتان به زمان نیاز داشتید.
به یاد داشته باشید که والدینتان از نسلی پیش از شما هستند که از نسل شما همجنسگراهراستر و ترنسفوبیکتر بوده. حتی اگر پذیرای افراد LGBT در حالت کلی باشند، احتمالاً از فهمیدنِ اینکه شما گی، لزبیین، بایسکسوئل یا ترنسجندر هستید شوکه میشوند. ممکن است در آغاز نخواهند که باور کنند، یا بخواهند روانپزشکی برای «درمانتان» خبر کنند (برای اطلاعات بیشتر به صفحهی۱۱ جزوه یا بخش یکم آن در اقلیت مراجعه کنید).
پیش از آنکه جامعهی روانشناسی و روانپزشکی به این بحث خاتمه دهند و استنتاج کنند که همجنسگرایی تماماً و مطلقاً بیعیب و سالم است، نظریههای بسیاری دربارهی آنکه افراد چهگونه به واسطهی رفتارهای والدینشان LGBT میشوند، وجود داشت. ممکن است والدینتان نگران این باشند که LGBT بودن شما دربارهی آنها حاکی از چیست، که آیا برای شما در زمینهای کم گذاشتهاند و این نگرانیها ممکن است به صورت خشم و حالتِ تدافعی بروز کند.
همچنین والدینتان ممکن است، احساس کنند که با LGBT بودن به آنها و شیوهی زندگیشان پشتِ پا زدهاید، یا آنکه رویاهایشان دربارهی آیندهتان را تباه کردهاید. همواره برخی از این احساسات در روابط نوجوانان و والدینشان وجود دراد، با مستقل شدن نوجوان، والدین باید تجسم و تصویرشان از آیندهی پسر یا دخترشان را رها کنند. والدین افراد LGBT ممکن است، این احساس پسزده شدن و از دست دادن را شدیدتر احساس کنند.
حتی اگر چنین واکنشهایی نداشته باشند، احتمالاً نگرانتان خواهند شد، که آیا این مساله، شما را به خطر میاندازد، که آیا زندگیتان شاد و سعادتآمیز خواهد بود، آیا خانوادهای از خودتان خواهید داشت. این ممکن است منجر به این شود، که بخواهند چیزی را که گفتهاید، نادیده بگیرند یا انکار کنند.
آنها ممکن است نگران این باشندکه چهطور به والدین و دوستانشان بگویند. آنها هم به نوبهی خود، در آغاز پرسهی بیرون آمدن از پستو هستند.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که پاسخهایتان را آماده کنید یا افردی را بهشان معرفی کنید که بتوانند با آنها صحبت کنند. هرچه آمادهسازی بیشتری انجام دهید و بیشتر با اعتماد به نفس به نظر بررسید، والدینتان را بیشتر متقاعد میکنید که میتوانید عهدهدار خودتان باشید. در اینصورت است که آنقدر نگرانِ شما نخواهند بود.
و به خاطر داشته باشید، مجبور نیستید، که به یک باره، به تمام اعضای خانوادهتان بگویید. بیشتر نوجوانها ابتدا با یکی از والدین، عضو خانواده یا سرپرستی صحبت میکنند که معتقدند پذیراتر خواهد بود یا اینکه حرف زدن با او، از همه راحتتر است.
به خاطر داشته باشید که محرم دانستن و اعتماد کردن تنها به یکی از والدین، میتواند منجر به رنجش و تنش میان والدینتان شود. والدی که به او گفته نشده ممکن است وقتی دریابد، احساس نادیدهگرفته شدن کند و دیگری که به او گفته شده است، به واسطهی بار و مسولیت توجیه سکوتتان یا پنها کردن این راز تا زمان آماده شدن شما برای حرف زدن با والد دیگر، احساس تنش کند. اگر تصمیم گرفتهاید که فقط به یکی از والدینتان بگوید، به اینها هم فکر کنید.
از همه مهمتر، مطمئن شوید کسانِ دیگری دارید که با آنها صحبت کنید، زیرا، حتی وقتی گفتن به والدینتان نسبتاً آسان است، هنوز این پرسه پر فراز و نشیب است. هرچه حمایت و پشتیبانی بیشتری دریافت کنید بهتر است.
اگر در مدرسه مورد آزار قرار گرفتم چه؟ در این باره چه کار میتوانم بکنم؟
پاسخ کوتاه: لازم نیست با آزار و اذیت موجود در مدرسه مبارزه کنید، منابع بسیاری برای حمایت از شما وجود دارد.
مدرسه میتواند برای افراد LGBT جای خشنی باشد. بیشتر افراد LGBT به طور منظم در مدرسه مخاطب شوخیها و توهینهای بسیاری قرار میگیرند و بخشی از این شوخیها ممکن است، همسنگ دانشآموزان از جانب معلمان و مدیران باشد. برخی افراد LGBT در داخل مدرسه و خارج از آن، مورد حملات فیزیکی قرار میگیرند. به عنوان یک ترنسجندر مدرسهتان احتمالاً لباسِ فرم، دستشویی، رختکن، کلاس ورزش یا تیم ورزشی متناسب با نیاز شما ندارد.
بدون توجه به گرایش جنسی یا هویت جنسیتان، محیط آموزشی امن حق شما است و منابع بسیاری برای یاری رساندن به شما و والدین یا سرپرستانتان برای دسترسی به این حق موجود است. از اولویتهای اصلی PFLAG یاری رساندن به دانشآموزان، والدین، سرپرستان و آموزگاران در ایجاد مدارس امن و متعهد در جامعه است.
اگر همسالانتان شما را اذیت و آزار میکنند، یا در مدرسه، بر سر راهتان برای آنکه خودتان باشید، موانعی وجود دارد، با معلمی یاریرسان یا یکی از کارکنان یا شخص دیگری در زندگیتان که میتواند گوش دهد و حامیِتان باشد، صحبت کنید. همچنین خوب است که سیاستهای مدرسهتان در برابر آزار و اذیت و تبعیض را بررسی کنید. مصوبات جدید قانونی، مدارس را مسئول جلوگیری از برخی موارد بدرفتاریهای علیه LGBTها کرده است، برخی ایالات قوانینی علیه تبعیضی دارند که شامل موسسات آموزشی هم میشود.
اگر هیچ پشتیبانیای در مدرسه دریافت نمیکنید، میتوانید با PFLAG یا هر یک از موسساتی که لیستشان در آخر جزوه آورده شده تماس بگیرید.[5]
آیا دوستان استریتم را از دست خواهم داد؟ از کجا دوستان GLBT پیدا کنم؟
پاسخ کوتاه: سوال اول-احتمالاً نه. سوال دوم-همهجا.
بسیاری افراد میگویند، حال که بیروناند، دوستان استریت بیشتری دارند، و از زمانِ بیرون آمدن از پستو به بعد، شادترند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. نزدیک و صمیمی شدن با آدمها وقتی چیزی برای پنهان کردن ندارید و آسوده و راحتاید، آسانتر است.
با این وجود، برخی افراد هم تجارب بسیار ناخوشایندی در بیرون آمدن از پستو در مدرسه داشتهاند. بچهها میتواند بسیار سنگدل باشند، به ویژه وقتی احساس ناامنی میکنند و در تلاش برای تعریف هویتِ خود هستند. ممکن است مورد اذیت و آزار واقع شوید و زندگیتان را رنجآور کنند. نوجوانان GLBT به واسطهی برخوردهایی که با آنها میشود، درصد بزرگی ترک تحصیل دارند.
اگر قصد گفتن به دوستانتان را دارید، مراقب باشید به دوستانی اعتماد کنید که به حریم خصوصی، اعتماد و محرمانه بودن اطلاعاتتان احترام خواهند گذاشت. دوستان شایعهپراکن، حتی اگر نخواهند به شما آسیب بزنند، میتوانند مسبب مشکلاتی شوند.
برخی دوستان در دم از شما حمایت خواهند کرد. یکی دو نفر ممکن است هماین الآن هم حدس زده باشند، که استریت نیستید یا ترنسجندرید. ممکن است دریابید که از هماین الآن دوستان GLBT دارید و نمیدانستهاید.
برخی دوستانتان ممکن است برای وفق دادن خود با LGBT بودنتان نیازمند زمان باشند. برخی ممکن است شک کنند که با این کار، آنها را به داشتن رابطه دعوت میکنید و ممکن است این موضوع معذبشان کند. برخی ممکن است شک کنند وقتی شما که دوست نزدیکشان هستید LGBT هستید، ممکن است خودشان هم LGBT باشند. همآنگونه که با والدینتان برخورد کردید، به اینها فکر کنید که هر یک از دوستانتان احتملاً چه احساسی خواهد داشت و همچنین به راهی که به آنها نشان دهید شما هیچ تغییری نکردهاید. دقیقاً مثل والدینتان معرفی کردنِ برخی منابع آخر جزوه به آنها میتواند مفید باشد.
همچنین صحبت کردن با دوستان LGBT در بارهی بیرون آمدنشان از پستو میتواند مفید باشد. پیدا کردن دوستانی که LGBT باشند، بسیار مهم است-دوستانی که دقیقاً بدانند چه چیزی از سر میگذرانید، چون خودشان زمانی همهی اینها را تجربه کردهاند، یا هماین حالا در پروسهی بیرون آمدن از پستو هستند.
سازمانهای جوانان LGBT جای مناسبی برای شروع کردن است، زیرا دیگر نیازی به این نیست که بررسی کنید جوان بقل دستی LGBT هست یا نه. عمدهی شهرهای بزرگ، سازمانهای جوانان LGBT دارند که در آنها به راحتی میتوانید با کسانی آشنا شوید. دوستانی خواهید یافت که میتوانید تجربیاتتان را با آنها به اشتراک بگذارید، از هم حمایت و پشتیبانی کنید و خودتان را بیشتر بشناسید.
اگر در شهرهای کوچک یا مناطق غیر شهری زندگی میکنید، ممکن است پیدا کردن گروههایی از این دست سخت باشد. در این حالت، میتوانید از طریق وبسایتها و شمارهتماسهای آخرِ جزوه با همگنان و همسالانتان در تماس قرار بگیرید. سازمانهای معرفی شده در راهنمای منابع میتواند به یافتن گروههای ویژه یاریتان کند، مثلاً سازمان آمریکاییهای آفریقاییتبار، آسیایی، یا لاتینتبارِ LGBT، یا گروههای حمایتی برای معلولینِ LGBT.
و به یاد داشته باشید-حتی اگر اینطور به نظرتان میرسد که تنها LGBT در مدرسهتان هستید، اینطور نیست. با توجه به اینکه ۱۰درصد جمعیت گی، لزبیین، بایسکسوئل و ترنسجندر هستند، افراد LGBT دیگری در مدرسهتان هستند که ممکن است هماین الآن هم آنها را بشناسید (ولی ندانید GLBT هستند) یا کسانی که هنوز با آنها آشنا نشدهاید.
مردم گاهی دربارهی «گیدار»[6]، چیزی در مایههایِ رادار برای تشخیص LGBT بودن یا نبودنِ افراد شوخی میکنند. پی بردن به اینکه چهکسی LGBT است، در صورتی که آشکارا بروزش ندهند، مثلِ پی بردن به این است که کسی از شما خوشش میآید یا نه. بعضی وقتها میتوان فهمید و بعضی وقتها نه.
آیا میتوانام خانواده تشکیل دهم؟
پاسخ کوتاه: بله.
در سر تا سر جهان، زوجهای همجنس خانوادههای پایدار و ماندگار بنا میکنند. بسیاری زوجهای همجنس برای بزرگداشت پیوند و پیمانشان و شریک کردن خانواده و دوستانشان در پیوندشان، جشنهایی برپا میکنند. از ۲۰۰۶ ازدواج همجنسگرایان در ایلات مساچوست قانونی شده، در حالی که در ورمونت و کانتیکت ازدواج مدنی[7] را به رسمیت میشناسند، شکلی از رابطه که در بر گیرندهی مزایای ازدواج در قوانین ایالتی است. امروزه ازدواج زوجهای همجنس در اسپانیا، نروژ، هلند و آفریقای جنوبی قانونی است، همچنین در بسیاری از کشورها مزایا و امکان ازدواج مدنی برای زوجهای همجنس موجود است. هر روزه شرکتهای بیشتر و بیشتری چون IBM و امریکن اکسپرس، با زوجهای همجنس، مانند هر زوج متاهلی برخورد میکنند، و امکانات بیمهی درمانی برای شریک زندگی کارکنان LGBTشان فراهم میکنند.
بسیاری زوجهای همجنس در کنار هم کودکانی پرورش میدهند. برخی زوجها با تلقیح مصنوعی بچه دار میشوند. برخی افراد LGBT فرزندانی از ازدواج سابق یا از ازدواج جدیدشان را بزرگ میکنند. همزمان با دگرگونی برخورد جامعه، به فرزندخواندگی گرفتن در میان زوجهای همجنسگرا متداولتر شده.
زوجهای LGBT با وجود نگرانیها و مشکلاتِ قانون در زمینهی سرپرستی، هویت جنسی و کمبود حمایت و مزایا، پیوسته خانواده تشکیل دادهاند. در حالی که، گاه این کار میتواند به نبردی قانونی برای زوجهای همجنس تبدیل شود، افراد LGBT در سر تا سر جهان، تدبیری میکنند تا پیوندهای سنتی و غیر سنتیِ عشق و یاری ببندند.
بسیاری افراد LGBT به دوستان و جامعهی LGBT بومیشان، به عنوان خانوادهشان نگاه میکنند. در بیشتر شهرها، جوامع بزرگ و تنگ پیوند خوردهی LGBT هست که همآن مهر و یاریای را که از خانوادههامان انتظار داریم، در آنها هست.
خودت باش
بیشک این جزوه نمیتواند پاسخگویِ همهی پرسشها باشد. اما امید داریم، به شما نقطهای برای شروع دهد. لازم نیست وقتی هویت یا گرایش جنسیتان را میکاوید، تنها باشید. منابعی که در زیر معرفی میشوند، جایی برای ادامه راه به شما نشان میدهند، تا اطلاعات کسب کنید، پاسخها و دوستانی بیابید و یاری شوید.
در خواهید یافت که بهترین پند این است، خودت باش. اگر LGBT هستید به زودی، این توان را مییابید که به هویتتان و چهگونهگی بروزش شکل دهید. همچنین بیرون آمدن از پستو، شما را با موقعیتها و تجارب جدیدی رو برو میکند، همچنین سروری شگرف در سفر اکتشافیتان خواهید یافت.
1) Coming out of closet را به یاد شعر «روزگار غریبی است نازنین» از احمد شاملو اینگونه ترجمه کردم، قسمتی از شعر چنین است
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را کنار تیرک راه بند
تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
2) Being Closeted یا Being in the closet استعارهای متداول در ادبیات LGBT
3) Coming out یا Outing اصطلاحی متداول در ادبیات LGBT
4) I›m not straight GLBT and that’s OK این عبارت کنایه به این امر دارد که LGBT بودن تنها جزیی از شخصیت فرد است نه تمامیت آن.
6) Gaydar تجربهی شخصی من و آنچه تا امروز خواندهام میگوید که گیدار چیزی فراتر از بررسی آدمها بر اساس کلیشههای مرسوم در جامعه است، و همآنگونه که در جزوه آمده بیشتر مبتنی بر احساسی درونی است، که البته مثل هر حسی میتواند ناشی از نشانههای موهوم یا تفسیر نادرست نشانهها باشد.
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را کنار تیرک راه بند
تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
2) Being Closeted یا Being in the closet استعارهای متداول در ادبیات LGBT
3) Coming out یا Outing اصطلاحی متداول در ادبیات LGBT
4) I›m not straight GLBT and that’s OK این عبارت کنایه به این امر دارد که LGBT بودن تنها جزیی از شخصیت فرد است نه تمامیت آن.
6) Gaydar تجربهی شخصی من و آنچه تا امروز خواندهام میگوید که گیدار چیزی فراتر از بررسی آدمها بر اساس کلیشههای مرسوم در جامعه است، و همآنگونه که در جزوه آمده بیشتر مبتنی بر احساسی درونی است، که البته مثل هر حسی میتواند ناشی از نشانههای موهوم یا تفسیر نادرست نشانهها باشد.
7) Civil union
منابع در دفتر مجله موجود است.
وارتان پاکباز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر