باشگاه نویسندگان (شماره یکم، شهریور و مهر91)
از تو نامردی مگر کم دیده ام ؟
تلخی و سردی مگر کم دیده ام؟
گفته بودی باز میگردی ولی
برنمی گردی ، مگر کم دیده ام؟
ای دو دیده ، پشت آن زیبا پسر
گریه می کردی مگر کم دیده ام؟
با ملامت ها مگر کم ساختم ؟
حس همدردی مگر کم دیده ام؟
صورتم را در درون آینه
غوطه در زردی مگر کم دیده ام؟
پیش من از دیگران ای خوب ِ من
دلبری کردی مگر کم دیده ام؟
«آرش ِسعدی! به حکم ِجلب ِدل
تحت پیگردی» ، مگر کم دیده ام؟
تلخی و سردی مگر کم دیده ام؟
گفته بودی باز میگردی ولی
برنمی گردی ، مگر کم دیده ام؟
ای دو دیده ، پشت آن زیبا پسر
گریه می کردی مگر کم دیده ام؟
با ملامت ها مگر کم ساختم ؟
حس همدردی مگر کم دیده ام؟
صورتم را در درون آینه
غوطه در زردی مگر کم دیده ام؟
پیش من از دیگران ای خوب ِ من
دلبری کردی مگر کم دیده ام؟
«آرش ِسعدی! به حکم ِجلب ِدل
تحت پیگردی» ، مگر کم دیده ام؟
آرش ِ سعدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر