آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ دی ۲۲, یکشنبه

بازتاب: خوانده شوید

بازتاب (شماره ششم، تیر و مرداد 92)
خوانده شوید؛ بخشی از نقدها و نظرات مخاطبان اقلیت



ب.ش: مجله‌ی خوب و جذابیه یه چیزش اما تو چشم میزد: اغلاط املایی! زیاد داره، اشتباهاتی رو که دیدم (من همه‌ی شماره‌ها رو نخوندم و اونهایی رو هم که خوندم کامل نخوندم). نگاهم اجمالی بود. اغلاط رو یادداشت نکردم. اما چند صفحه رو باز نگاه انداختم مثلا اینجا شماره 3 صفحه 32 آخرِ ستون ِ سمتِ راست، از آخر خط ششم «عموما» رو نوشته عمومن و همونجا خط سوم از آخر «دقیقا» رو نوشته دقیقن. البته این 2 زیاد هم ناجور نیستن. شماره 2، صفحه 19، ستون راست آخر ستون،  خود را ...«خورد» کردند یا «خرد» کردند. البته اشتباهات خیلی کمه. الان هم به راحتی اینها رو نیافتم، اما خب، حتی وقتی یه دونه پیدا بشه... خیلی تو چشم میزنه و صحتِ کل رو بدجور مخدوش میکنه 
اقلیت: با تشکر از حسن توجه شما، نکته‌ی اول اینکه ﺩﻗﻴﻘﻦ و ﻋﻤﻮﻣﻦ و...  ﻣﺸﻜﻠﻲ ﻧﺪاﺭﻧﺪ، اﻳﻦﻫﺎ ﻛﻠﻴد‌‌‍‌واﮊﻩ‌ﻫﺎﻱ ﻳﻚ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﻳﻚ ﺭﺳﻢ‌اﻟﺨﻄ ﺧﺎﺹ ﺩاﺭد كه اﻗﻠﻴﺖ ﺑﺎ اﺣﺘﺮام به آﻧﻬﺎ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺭا ﻭﻳﺮاﻳﺶ می‌کند و نکته د‌وم، د‌ر شماره‌های ابتد‌ایی ممکن است اشکالاتی د‌ر ویرایش مطالب د‌ید‌ه شود، به هر حال، اول راه بود‌ه و اقلیت در هر شماره سعی خود را کرد‌ه تا بهتر از پیش باشد، بنابرین ملاک تشخیص را روند‌ی که اقلیت طی می‌کند بگذارید. نوع ویرایش مطالب از شماره د‌وم تا ششم مطمئنا تغییرات زیاد‌ی می‌کند. اما اگر د‌ر شماره‌های اخیر اشکلاتی وجود د‌ارد، امید‌واریم خوانند‌گان ما به د‌لیل این نواقص ما را ببخشند.

ن.ج: منم دوست دارم واسه شناخت بیشتر اقلیت تو ایران یه کاری بکنم، الان دارم زندگی‌نامه خودمو مینویسم. شاید بعدا هم یه کتاب بنویسم، اگه راه دیگه‌ای میدونید خوشحال میشم ازتون کمک بگیرم، قبلا هم پیام داده بودم!
اقلیت: اینکه د‌گرباشان جنسی تصمیم بگیرند قلم برد‌ارند و بنویسند مایه‌ی مباهات اقلیت است. شما می‌توانید د‌ر اقلیت آثار و توانمند‌ی‌های خود را معرفی کنید و یا اینکه مطالب و مقالات مد‌نظرتان را منتشر کنید.

پ.م: سلام، خیلی مجله این ماهتون شماره 5 خوب بود واقعا عالی بود خسته نباشید. میشه از مصاحبه با جفت‌های همجنسگرا بذارید خیلی باحاله ادم امیدوار میشه و خیلی ادم حال میکنه دو نفر گی بهم رسیدن خواهش میکنم.

ن.ا: وقتی آدم این مجله‌ها رو میخونه با خودش میگه کسایی که این مجله‌ها رو نوشتن از همه چیزِ آدمهای حداقل هوموسکشوال خبر دارن و کاملا اینارو درک میکنند.

م.ت: شما با این شعارها به جایی نمیرسید چون خودتون هم میدانید اصلا فرهنگ و جامعه ایران پذیرش بحث همجنس‌گرایی ندارد و هیچ همجنس‌گرایی حتی در خانواده خود نمیتواند این قضایا را بیان کند. تنها کاری که میتونید کمک کنید این است که بوسیله علوم طبی و جنسی ثابت کنید که همجنس‌گرایی یک قضیه ریشه‌ای در وجود همجنس‌گرایان است و الا تا وقتی بدون عرضه منطق پیش بروید به علت اینکه دین مقدس اسلام این قضیه را محکوم کرده چنین چیزی را نمیتوانید علم کنید لذا شما ابتدا وارد مسائل منطقی و علمی شوید و همجنسگرایی را در علم و فیزیک ثابت کنید تا کمکی کرده باشید. سلاح پیروزی همجنس‌گرایی عرضه مطالب منطقی و علمی هست و الا با شعار تنها همیشه مبارزه میشود، منظورم این نیست که اقلیت شعار میدهد، کلی گفتم که هیچ وقت با شعار نمیشه چنین قضیه‌ای در این جامعه جا انداخت چون کلا خودتون بهتر مستحضر هستید که پذیرشی نداره ... منتها اگر یک فضایی تشکیل بدهید که با دلایل علمی و فیزیولوژی ثابت کنید که چنین چیزی یک قضیه ریشه‌ای هست و دست خود همجنس‌گرایان نیست کمک بزرگی کرده‌اید چون منطق هیچ وقت دشمن نداره ولی شعار و فریاد و این چیزها همیشه محکوم هست. مستحضر هستید که ذی نفوذترین راه پیشبرد انجمنی برای گی‌ها این است که دین‌ستیز نبوده و با تکیه به منطق و ادله ثابت کند در دین مبین اسلام این قضیه تحریم نشده بلکه اسلام بنا بر مصلحت کلی سکوت فرموده و رسول خدا صلی الله علیه و سلم و ائمه اطهار به خاطر سطح کم جامعه چنین قضیه‌ای ار علنا بازگو نکردند و الا دلایلی محکم در شرع وجود دارد که ثابت میکند که اون دست از همجنس‌گرایان واقعی که همجنس‌باز نیستند و واقعا مبتلا به جریان گی بودن هستند بری الذمه هستند و شرع با ان‌ها کاری ندارد. 
بر فرض مثال عرض میکنم در اصول فقه ثابت شده که ما حکم به العقل حکم به الشرع !یعنی اگر چیزی را علم ثابت کند و به اجماع برسد شرع هم ان را تایید میکند، حال اگر شما بوسیله علوم جریان همجنس‌گرایی را ثابت کنید تا بقیه فکر نکنند همجنس‌گرایان از روی میل و هوس و هرزگی و دلایل دیگر گی شدن میتوانیم ثابت کنیم که شرع هم تایید میکند. سخن کوتاه کنم اگر خواستید میتوانم مقالاتی را که در این باب نوشتم که سعی کردم ثابت کنم شرع با همجنس‌گرایی مشکلی ندارد براتون بفرستم. موفق باشید
اقلیت: اولویت اقلیت، نشر مجله بین د‌گرجنسگرایان و بعضا همجنس‌گراستیزان که اکثریت جامعه هستند، نیست، از این رو اقلیت برنامه‌ای د‌ر اولویت‌های اول دستورکار خود برای اثبات همجنس‌گرایی که اغلب بحث‌هایی فرسایشی است، ند‌ارد. د‌ر همین راستا اقلیت تا به حال به مطالب د‌ینی نپرد‌اخته که بخواهد د‌ین‌ستیز باشد.  اقلیت سعی کرد‌ه است  شعار ند‌هد و خود را ملزم به کارِ  با منطق و برنامه می‌د‌اند.

ا.ا: نقد‌ی بر اسم مجله: 
آیا ما اقلیت هستیم؟ این کلمه چه چیزی را بیان میکند؟ به نظر میرسد دو هدف متناقض از جنبش «حقوق همجنسگرایان» پدیدار میشود که باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند: یکی احقاق حقوق خود به عنوان یک همجنس‌گرا و دیگری درخواست از اجتماع برای اصلاح و تغییر در نگرش به آزادی جنسی. وقتی برای احقاق حقوق خود به عنوان یک همجنسگرا تلاش میکنیم، به طور ضمنی گروهی با عنوان «دگرجنسگرا» را ایجاد میکنیم. در غرب ابتدا «همجنسگرایی» پدیدار شد و واژه «دگرهمجنسگرایی» به طور ضمنی برای مخالفت با آن ابراز گردید. اما در جامعهای مانند ایران که «دگرجنسگرایی» معنی مشخصی ندارد، اصرار برای همجنسگرا بودن به چه معنی است؟ راه حل جایگزین این است که به جای استفاده از هویت جنسی، تنوع جنسیتی که در همه انسانها وجود دارد را مورد بحث قرار دهیم. چیزی به نام همجنسگرا یا دگرجنس‌گرا وجود ندارد و جنگ ما برای آزادی جنسیتی و پذیرش تنوع است. همه انسان‌ها غیر عادی هستند، طیفی که یک سر آن همجنسگرایی و سر دیگر آن دگرجنسگرایی است، وجود ندارد و گرایشهای جنسی مادرزادی نیستند. امکان همجنسگرایی در همه ما وجود دارد و برای رشد تنها نیاز به فضا و جهانی دور از تعصب است. روشنفکری جنسی بهترین راه حل است. انتشار مجله برای اقلیتهای جنسی بر اساس نظریه ذاتی بودن گرایش جنسی یک استراتژی دو قطبی است که به بسیاری از کسانی که در زمینه جنسی متنوع رفتار میکنند اما خود را جزو دسته خاصی قرار نمیدهند، صدمه میزند. زیرا با این نگرش آنها مجبور خواهند بود تنها یک دسته را برای خود انتخاب کنند. 
بعنوان نمونه داستانی را که دوستی برایم نقل کرده بیان میکنم. برادر علی وقتی جوانتر بود گاهی به اعمال جنسی با همجنسان خود پرداخته است و اکنون 2 سال است که با دختری ازدواج کرده. شبی سر میز شام درباره وجود همجنسگرایی بحث میشود. علی تأکید میکند که این امر ذاتی و مادرزادی بوده و قابل تغییر نیست. او میگوید: «فرد در همجنسگرایی مقصر نیست و همجنسگرایی جرم نیست، کاملاً طبیعی و ژنتیکی بوده و ما باید به عنوان انسانهای نرمال آنها را بپذیریم.»
این در حالی است که او معتقد نیست که همجنسگرایی مادرزادی است و او معتقد است که هر کسی میتواند با مردها یا زنها بخوابد و این دسته‌بندی‌ها ثابت نیستند. اما این روش بحث را برمیگزیند زیرا توضیح اینگونه مسأله راحت‌تر است. والدین علی میپذیرند اما برادر علی مخالف است. مشکل برادر علی این است که اگر همجنسگرایانی هستند که به اعمال جنسی با همجنسان خود میپردازند و آنها بطور مادرزادی اینگونه بوده‌اند، پس چرا او با مردها میخوابیده و اکنون دارای همسر است؟ نظریه مادرزادی بودن او را به هم میریزد. اگر او همجنسگراست بنابراین اکنون زندگی دروغین دارد و اگر دگرجنسگراست چرا در گذشته با مردها خوابیده است؟ در هر صورت او یا یک دروغگوست یا مرتکب اشتباه شده است. با مجبور کردن او به انتخاب یک جهت او هیچ گزینه‌ای که در آن آزاد زندگی کند و انتخاب‌های خود را بپذیرد، ندارد. اگر همه ما تمایل ذاتی برای خوابیدن با هر کسی را داریم، بنابراین ادعای اینکه بعضی اینگونه به دنیا می‌آیند برای کسانی که انتخاب میکنند هویت «همجنسگرا» نداشته باشند (بدلیل اجتناب از سردرگمی و تنفر از خود) زیان‌آور خواهد بود و به همین ترتیب برای کسانی که هویت «همجنسگرایانه» را برمی‌گزینند نیز زیان‌بار است زیرا قربانی «هموفوبیا (همجنس ستیزی)» و قرار گرفتن در اقلیت میشوند.
اما اگر ما اقلیت نباشیم، اکثریت باشیم و همه تا حدودی عجیب و غریب چطور؟ آنوقت با برشمردن خود به عنوان اقلیت جنسی همانطور که آنها را دسته‌بندی و محدود میکنیم خود را نیز محدود و دسته بندی کردهایم. سیاست هویتی ما به صورت ارتجاعی یک سیاست هویتی «همجنس‌ستیز» و «دگرجنسگرا» ایجاد میکند. در جایی که هویت «همجنسگرایانه» قبلاً وجود نداشته است. با این روش ما پروسه خطرناکی را شروع میکنیم. به جای احقاق حقوق جنسی و آزادی استفاده از اعضای بدن خود، به احقاق حقوق خود بعنوان یک همجنسگرا می‌پردازیم. «حقوق» و «همجنسگرایی» به چه معنی است؟ در مقابل با احقاق حقوق شهروندی، دقیقاً چه منافع بیشتری از طریق احقاق حقوق «همجنسگرایانه» نصیب‌مان میشود؟ به نظر میرسد وقتی که دسته‌بندی ایجاد میشود و مردم مجبور به انتخاب یک جهت می‌شوند، این خود نوعی از بین رفتن «حقوق» است.
اقلیت: همجنس‌گرایی و د‌ر مقابل آن د‌گرجنس‌گرایی د‌ر هر صورت پد‌ید‌ه‌هایی هستند که وجود د‌اشته‌اند و این مرزبند‌ی‌ها بیشتر برای پررنگ نمود‌ن اقلیت بود‌ن یک بخش از جامعه است تا بتواند از حقوقی که به د‌لیل اقلیت بود‌ن خود، تضییع می‌شود د‌فاع کند. به نظر می‌رسد مثال شما د‌رباره شخص براد‌ر علی مع‌الفارغ است چرا که او می‌تواند د‌وجنس‌گرا باشد.
اقلیت نیز تمایلی به برچسب‌گذاری افراد به عنوان همجنس‌گرا و د‌گرجنس‌گرا ند‌ارد، اینکه هر انسانی فارغ از هرگونه برچسب در کره خاکی زند‌گی کند، یکی از آرمان‌های جامعه اقلیت‌های جنسی است. اما متاسفانه این برچسب‌گذاری وجود د‌ارد و نمی‌توان با بستن چشم خود و  با د‌رنظر نگرفتن حقیقت موجود، اد‌عا کرد که چنین چیزی وجود ند‌ارد. لذا باید با د‌رک این شرایط، به آسیب‌شناسی و پیگیری حقوق خود پرد‌اخت.

پ.م: میخواستم به اون کسی که از طرح جلد مجله انتقاد کرده در جوابش بگم مهم نیست که این افراد بخاطر دفاع از ما این مجله تاسیس کردن  وجز معدود استریت‌هایی هستن که برای اقلیت‌های جنسی احترام قائل هستن و وقت خودشون رو صرف حمایت از ما کردن وگرنه فونت، رنگ، طرح جلد چه اهمیتی داره و ما باید بسیار از مجله سپاس‌گزاری کنیم نه بخاطر چیزهای بی‌ارزش اون به حاشیه ببرم و در اخر حالا چه اتفاقی می‌افته طرح جلد اصلا سفید باشه یا شطرنجی یا صورتی یا... و یه پشنهاد برای همجنسگراها دارم ای کاش می شد در هر شهری همجنسگراها یا اقلیت ها یه سازمان تشکیل بدند یا یه تعامل اجتماعی داشته باشن یا یک گروه تشکیل بدند و با هم در ارتباط باشن یا حضوری یا تلفن و چت و... اینجوری اگه کسی جفت نداشته باشه دیگه تنها نیست حداقل دوست گی داره باهاش درد و دل کنه  و راحت‌تر میتونن جفت پیدا کنن یا تجارب خودشون رو در اختیار هم بذارن. ممنون
اقلیت: نقد‌هایی که به مجله می‌شود باعث پویایی و بهتر شد‌ن آن می‌گرد‌د، لذا اقلیت از هرگونه نقد‌ی استقبال می‌کند. ضمنا دست‌اند‌رکاران اقلیت، همه خود اعضای جامعه اقلیت‌های جنسی ایران هستند.

د.ل: با سلام، میخواستم بدونم اگر علاقمند باشیم که برای مجله‌ی اقلیت مقاله چاپ کنیم، چه محدودیتها و قوانینی وجود داره.
اقلیت: مطالب صرفا سیاسی، مذهبی و پورن، منتشر نمی‌شوند یا اصلاح شد‌ه‌ی آنها منتشر خواهند شد. بهتر است د‌ر این مورد سرمقاله‌ی شماره اول مجله را مطالعه بفرمایید. اما د‌ر هر صورت اقلیت بسیار خوشحال و خرسند خواهد شد ازینکه پذیرای مطالب شما عزیزان باشد.

ک.پ: سلام در مورد پرونده ویژه‌ی اقلیت شماره 5 من اصلا در این مورد که تو توالت یه چنین چیزایی هست یا تو پارکها رو نمیدونستم ولی خب سوالاتی برام پیش اومد: من خودم به شخصه رابطه‌ی عاشقانه رو میپسندم یا فقط دوستی عادی رو نه رابطه‌ای که فقط برای سکس باشه ولی کلا در این دو موردی که میپسندم رابطه چطوری باید شکل بگیره؟ افراد همجنسگرا چطوری باید همدیگه رو پیدا کنن؟ کجا به هم برخورد کنن؟ چطوری همدیگرو بشناسن؟ چطور به همدیگه باید اعتماد کرد؟ چطوری باید مطمئن شد که فردی که باهاش آشنا میشیم همجنسباز نیست؟ هیچکسی عمیقا دوست نداره که تنها باشه ولی با این اوضاع احوال همه میترسن. چند باری در مورد پارتی یا دورهمی‌های همجسنگرایان گفته شده یا شنیدم من هیچی در این مورد نمیدونم خب دوست دارم بدونم و حداقل واسه امتحان یا تجربه دوست دارم شرکت داشته باشم. من الان هیچکسی رو اطرافم که همجنسگرا باشه نمیشناسم دلم میخواد بشناسم برم بیام باهاشون احساس میکنم که کلا جدای از بقیه‌ی همجنسگراها هستم و هستند کسایی مثل من که انگار توی یه جزیره‌ی دور افتاده هستند. شاید یکی بگه اینترنت و فیسبوک هست ولی همه میدونن که دنیای مجازی امن نیست یا به افراد خیلی کمی برخورد میکنی که امکان دوستی که واقعی پیش بیاد. البته میدونم که اگه حکومت آزادی در اختیامون قرار میداد دیگه این مشکلات نبود ولی حالا چی؟ دیگران چه نظری دارند؟ امیدوارم که افراد ناامید کم باشن. اگه میشد در این موارد کاری کرد عالی میشد ومن هر کاری که می‌تونستم می‌کردم.خیلی ممنون

س.م: با تشکر از مجله خوبتون، می خواستم بدونم جزوه‌ی خودت باش را که در مجله اقلیت شماره ۳ ذکر شده چگونه می‌توانم داشته باشم؟ با آرزوی موفقیت برای همه اقلیتی‌ها
اقلیت: چنانچه خوانند‌گان محترم، هر کد‌ام از مطالب اقلیت را به صورت فایل جد‌اگانه نیاز داشتند، می‌توانند از طریق ایمیل مجله، خواسته خود را پیگیری کنند.

و.پ: مقاله حریم از حسین غریبه در سرویس زندگی اقلیتی شماره سوم، یاداشت جالبیه، چند جا نوسانی در خط استدلال دیده می‌شه و ذهن خواننده می‌ره به سمت اون خوانش نادرست (از چشم من نادرست از رابطه) که حریم نمی‌شناسه و... ولی دوباره بر می‌گرده به یک خط منطقی.

آ.ل: در رابطه با پرونده ویژه شماره سوم، مرثیه‌ای برای یاهو میخواستم بگم که گرو ه ها و پیج‌های فیس‌بوک خیلی بهتر هستند تا چت روم‌های یاهو. چون اون چت‌روم ها پر از ربات و افراد مزاحم بودند.

ح.پ: عالی بود شماره 5. ممنون. بعضی از مطالب‌اش برای من خیلی مفید بودن. به‌خصوص تحلیلی که از توالت‌نویسی‌ها داشتین. خیلی عالی بود.

س.م: درباره جودی فاستر که در ستون راز اقلیت شماره سوم درباره آشکارسازیش نوشتید باید بگم که به جز راننده تاکسی، من هیچ وقت از این زن به عنوان یک هنرپیشه‌ی هالیوودی لذت نبردم. شاید چون برای من هالیوود برابر هست با اواگاردنر... الیزابت تایلور و مریل استریپ و بازیگرانی که بتونن کمی زنانه روی پرده بروز کنن. اشتباه فاستر همین بود که نقش یک زن استریت رو می‌خواست به خودش بقبولونه. البته سعی می‌کرد نقش زن اغواگر رو بازی نکنه.

س.ح: میخواستم نظرم رو درباره ستون آشکارسازی به قلم صدرا اعتمادی بنویسم،  در واقع دگرجنسگرایان هم آشکاری‌سازی میکنند و آشکارسازی آنها همان انتظار دگرجنسگرایان از دگرجنسگرا بودن دیگران است... در اصل دگرجنسگرایان هموفوبیاشان را آشکارسازی میکنند...

ن.د: مصاحبه پورشاه با آرش سعدی رو درباره آشکارسازی با خانواده‌اش توی شماره سوم خوندم، وقتی فکرشو میکنم میبینم که من خیلی خیلی خیلی خوش شانس بودم -اصلا هر چی خیلی بزارم شاید باز هم کم باشه!- با داشتن یک پدر حزب‌اللهی و یک مادر فوق مذهبی، این مشکلات رو نداشتم و حتی مادرم تا حدود زیادی قبولم کرده هرچند که من نمیخوام کاری کنم که اون به خاطر من آماج توهین‌های مردم بشه... بدترین واکنشی که من از افراد گرفتم از یکی از دوستانم بود که هر وقت من صحبتی میکردم که به گرایشم ربطی داشت حرف رو سریع عوض میکرد که البته من هم شاکی میشدم... من هم برای این دوستم یک نظر دارم:1)تو ایران نمونه. 2) استقلال مالی سریعتر به دست بیاره و نیازمند پدر مادر نباشه.3) در انتخاب افرادی که بهشون اوت میکنه خودش رو، دقت کنه. هر آدم باسوادی ، اطلاعاتش خوب نیست. افراد فاقد سواد فوق لیسانس که واقعا سخته متوجه شدنشون... چه داستان غمناکی...

آ.ب: ببخشید اگه کسی مطلبی داشته باشه که بخواد تو مجله چاپ بشه به کی باید نشون بده که خوبه یا نه؟ اصلا امکانش هست؟
اقلیت: مجله سعی می‌کند تمام مطالب ارسالی از طرف خواننده‌ها را در خود منتشر کند و قضاوتی درباره خوب یا بد بودن نوشته‌ها انجام نمی‌دهد. این قضاوت به عهده خودِ خوانندگان مجله است. اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به مرور زمان، با تمرین نویسندگی، قلم شما برای بازگو کردن حرف‌هایتان قوی‌تر از پیش خواهد شد.

نقد‌ی بر  اقلیت توالتی
فهیم
در پرونده ویژه شماره پنجِ اقلیت، به موضوعی گی سنتی پرداخته شده است  و توالت (اقلیت توالتی) را نمادی برای گی سنتی دانسته‌اند  و متاسفانه دقیقا پاشنه آشیل این شماره نامگذاری بسیار بد  پرونده ویژه‌اش می‌باشد. نام‌گذاری بسیاری بد که حتی طرح روی جلد را خراب می‌کند، دوستان  قبلا اینگونه مدعی بودند (حسب گفته شفاهی) که طرح روی جلد به طور آشکار نباید به موضوع اشاره نماید حال چه شده است که با توجه به فرصت طولانی و مناسب برای انتخاب نام  (که به بهانه انتخابات نصیب دوستان شد) به عکس درب توالت و اقلیت توالتی راضی شده‌اند، براستی این چرخش عقیده از چه چیز ناشی میشود؟ 

الف )اقلیت توالتی !؟
بی‌شک از این به بعد آرشِ سعدی می‌تواند به جای شعر و اقلیت قسمت خلاقیت در انتخاب موضوع (تیتر) و اقلیت را مطرح نماید و در این خصوص به صورت کارشناسانه قلم بزند و به آموزش‌هایش ادامه دهد (صرفا یک پیشنهاد است  و بس)
اقلیت توالتی؟! و یک پرسش، که دوستان بر چه اساس ، معیار و میزانی توالت را نماد گی سنتی دانسته‌اند؟ اصولا آیا فرض مثال می شود چون یک نفر از جمعیتی 100 نفره سیگار می‌کشد آن جمعیت  را سیگاری خطاب کرد؟ ای کاش دوستان بدین پرسش ساده پاسخ دهند که چگونه بدین نام رسیدند  و چرا فرضا نام‌هایی همچون اقلیت پارکی، اقلیت خیابانی و... را بر نگزیدند و چگونه و براساس کدام معیار ،منطق و تحقیق میدانی خلاقیت شاعرانه‌شان را در اقلیت توالتی خلاصه کردند؟

ب ) از کنار هم می‌گذریم (ش.م) 
در قسمتی از نوشته که بیشتر  شبیه یک خاطره‌نویسی سکسی‌ست تا یک گزارش تحلیلی و آسیب‌شناسانه، اینگونه آمده است: «در شهرهای بزرگ و مراکز استان‌ها که از توسعه شبکه اینترنت برخوردارند و طبقه متوسط مدرن شهری بیشتری در آن زندگی  می‌کنند، امکان برقراری رابطه سنتی کمتر است»
در خصوص نوشته فوق چند نکته مطرح میشود: اولا شبکه اینترنت تقریبا در اکثر شهرهای کوچک گسترش یافته است و دیگر به مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ اختصاص ندارد، گویا نویسنده محترم (ش. م) در گذشته سیر می‌کند. دوما  همگان خوب میدانیم که مراکز تجمع و روش‌های استفاده سنتی بیشتر در شهرهای بزرگ رواج دارد و هر اطلاعاتی که از مکان‌های عمومی در دست است  مربوط به شهرهای بزرگ می‌شود و اصولا در شهرهای کوچک بدلایل مسایل مختلفی من‌جمله ترس از آبرو استفاده از روشهای سنتی به ندرت توسط افراد صورت می‌پذیرد.

ج )توالت نویس شهر تنهاست  (آ.س)
گویا آرش سعدی بسیار اصرار دارد که خلاقیت خود را در انتخاب موضوع (تیتر) به همگان به اثبات برسند (مجددا همان پیشنهاد)
درقسمتی از نوشته این گونه آمده است : «چرا یک گی سنتی وقتی از او می‌پرسی حالا که با همجنس خود سکس میکنی اسمت چیست میگوید «ک*نی » و نه همجنسگرا» در عجبم که دوست ادیب نویسنده چگونه توانسته است این گونه بی‌پروا  توهین آشکار را سرلوحه خود قرار دهد و  با سفسطه و پرسشی نامعلوم  دوستان گی سنتی را  ک*نی معرفی کند و سعی کند با مطرح کردن پرسش‌گونه این توهین شکلی متمدانه به آن دهد و اصولا بر چه اساسی هر شماره نوشته شده بر توالت‌های شهر را به گی سنتی وصل میکند ؟
و  حال میرسم به اصل مطلب که قرار بود پیش‌نوشتار این نوشته باشد ولی ظاهرا به پس نوشته! دچار شده است. ما همجنسگرایان ایرانی برای ارتباط با دیگران و یافتن یار و محبوب (چه عاطفی چه جنسی) از روشهای مختلفی استفاده می‌نماییم، از تجمع در مکان‌های عمومی،  استفاده از فضاهای مجازی و گاها نیز شماره‌نویسی در توالت‌ها و... ولی آنچه که نباید فراموش شود اینست که اینها صرفا یک روش است و بس  به طور مثال منِ نوعی همانگونه که از منجم استفاده می‌نمایم از پارک دانشجو و یا ولی‌عصر نیز استفاده می‌کنم و به عبارت دیگر از روش‌های  سنتی و مدرن توأم و همزمان  و با توجه به موقعیت و شرایط مختلف استفاده می‌نمایم؛ حال اگر بخواهیم طبق دسته‌بندی گی سنتی و گی مدرن سخن بگویم تکلیف من چه خواهد بود‌؟ نیمه سنتی، نیمه مدرن؟! 
همیشه این سوال مرا اذیت می کند که چرا اینقدر تمایل به جدا سازی و مرزی‌بندی افراد داریم  و چرا اصولا روش‌ها و سلیقه‌ها  را به مرزبندی فردی تقلیل می‌دهیم و دسته‌بندی گوناگون انجام می‌دهیم  و سپس به تقابل این دسته‌بندی‌ها می‌پردازیم.  می‌ترسم از آینده‌ای نه چندان دور که همجنسگرایان ایرانی را صدپاره کنیم و از دسته‌بندی‌های  مختلف سخن بگوییم: همجنسگرای سنتی، همجنسگرای نیمه سنتی، همجنسگرای مدرن، همجنسگرای اصولگرا، همجنسگرای اصلاح‌طلب، همجنسگرای انحرافی، همجنسگرای اعتدال گرا،  همجنسگرای پرچمی، همجنسگرای سکولار و هزاران مرزبندی مختلف دیگر و به جای اینکه از اقلیت‌های جنسی  سخن بگوییم به تقابل میان این جناح‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها بپردازیم.
چه پسندیده بود که دوستان عزیز اقلیت در این شماره به جای دسته‌بندی  کردن همجنس‌گرایان در قالب سنتی و مدرن، از روش‌های سنتی و مدرن سخن می‌گفتند (نه افراد)  و مزیت‌ها و آسیب‌های روش‌های سنتی را بیان کرده و به چرایی و تحلیل این موضوع می‌پرداختند و در پایان ذکر این نکته ضروری می‌باشد  که در این برهه زمانی همجنسگرایان را صدپاره کردن  و این پاره‌ها را متقابل هم قرار دادن هیچ سود و فایده ندارد و به سرانجامی نامعلوم ختم می شود. تمام.

جوابیه شایان.میم: در باب تشابه گزارش به آنچه «خاطره‌نویسی سکسی» عنوان کرده‌اید ابراز تاسفم میکنم. تلاش من بر اساس خواسته مخاطبان، منتقدان و خوانندگان مطالبم در اقلیت و سایر جاها بر این بوده که به دور از درشت‌گویی با مخاطب کف و میانه ارتباط برقرار کنم زیرا سیاست‌گذاری اقلیت بر اساس مخاطب به اطلاح «روشنفکر» نبوده و خود نیز هرگز برای این قشر ننوشته‌ام. از این که شما این حس را داشتید متاسفم و امیدوارم سایر و یا اکثر خوانندگان مجله چنین حسی نداشته باشند! ضمن اینکه همیشه تلاش کرده‌ام نوشته‌هایم منطبق با اصول گزارش‌نویسی و روزنامه‌نگاری باشد.
اما درباره مساله تمرکز گی سنتی در شهرهای کوچک توجه داشته باشید که اگر در شهرهای بزرگ «امکان برقراری رابطه سنتی کمتر است» به دلیل توسعه بیشتر اینترنت در شهرهای بزرگ است. به طوری که دگرباشان بیشتر در شهرهای بزرگ از اینترنت برای ارتباط استفاده می‌کنند. شما را ارجاع میدهم به شبکه‌های اجتماعی. ضمن اینکه مشاهدات ما در تحقیقات میدانی نشان داد اکثریت افرادی که در روی توالت های شهر تهران و یا چند مرکز استان شماره تلفن خود را نوشته‌اند در شهرستان زندگی میکردند. 
ضمن این که عدم آشنایی به گرایش جنسی و رفتار غریزی همجنسگرایان برای ارتباط با همجنس مانند گروه دوستان، فامیل و آشنایان نیز یکی از راه‌هاست و این مهم در گزارش بنده اشاره شده بود. 

جوابیه آرش سعد‌ی: بنده اگر مطلبی داخل اقلیت نوشتم، یا به پیشنهاد گروه سردبیری مجله بوده یا به درخواست خوانندگان مجله و اینکه عنوان نوشته‌ی من باید منطبق بر سلیقه دیگری باشد، خود جای تامل است! به هر حال، احساس من به عنوان یک نویسنده، می‌تواند نماینده احساسات قسمتی از اقلیت‌های جنسی باشد، همانطور که می‌تواند خوشایند خوانندگانی همچون شما نباشد.
شما اگر ادامه جمله بنده را می‌خواندید متوجه منظور پاراگراف می‌شدید، در ادامه می‌آورم که: «چه قدر موفق بوده‌ایم از اینکه توالت‌نویس‌ها نیز روی در توالت کنار شماره‌ی خود بنویسند «دگرباش»!» و سعی دارم از فضایی انتقاد کنم که پر شده است از تئوری‌سازی و لفاظی و به هیچ عنوان قصدم توهین به گی‌های سنتی نیست، هرچند شاید بازگو کردن حقیقت، به گوش شما خوش‌آیند نباشد. باید بپذیریم که حقایقی در جامعه ما وجود دارند که تلخ و ناگوار هستند.
آمدن گراف‌ها و آمارها در انتهای پرونده، خود نشان از این دارد که من و گروهی که برای جمع‌آوری آن تلاش کردیم، به هیچ عنوان شماره‌های نوشته شده بر توالت‌های شهر را به گی سنتی وصل نکردیم، اما این موضوع را هم انکار نمی‌کنم، از میان آن شماره‌ها، مواردی برای شخص من به عنوان ایده برای نوشتن، جذاب‌تر بودند که مربوط به گی سنتی می‌شدند.

اقلیت: ابتدا باید عنوان کرد: اینکه طرح روی جلد نباید به طور آشکار به موضوع پرونده اشاره کند، نظر شخصی یکی از اعضای گروه هنری مجله بود. اسم اول پرونده یعنی «گیِ سنتی» به اجماع گروه سردبیری و هنری مجله نرسید. «اقلیت توالتی» که گزینه دوم بود، محل بحث قرار گرفت و با این استدلال که توالت می‌تواند مَجاز از یک روش سنتی برای برقراری ارتباط بین اقلیت‌های جنسی باشد، این اسم انتخاب شد، مجاز جزء به کل. ضمن اینکه به اسم «گیِ سنتی» هم ایرادات بسیار سنگینی وارد بود. اما بین اسم‌های اقلیت پارکی یا اقلیت خیابانی که ذکر کردید، نیز بحث‌هایی صورت گرفت، اما هر کدام از این اسامی به دلایلی مثل تاثیرگذار نبودن یا برداشت اشتباه از اسمِ پرونده، رد شدند.
در ثانی، شما به توالت‌نویسی، استفاده از فضاهای مجازی، استفاده از پارک و... به عنوان گزینه‌های پیشِ رو نگاه می‌کنید که هر زمان خواستید می‌توانید یکی را برگزینید، در صورتی که پرونده، از کسانی صحبت می‌کند که تنها یک گزینه پیش رو دارند، فقط توالت یا فقط پارک یا فقط مدرسه، کسانی که حتی از وجود گزینه‌های دیگر خبر ندارند که نتایج بدست آمده از تحقیقات میدانی، نیز گواه این موضوع است. ذکر این موضوع که در پرونده، به افرادی که هم از طریق ارتباط سنتی و هم به طریق ارتباط مدرن رابطه می‌گیرند اشاره شده است. نگاه اقلیت برخلاف نظر شما، نگاه مطلق نبوده است. در پرونده شماره بعد، به موضوع گی مدرن می‌پردازیم که ارتباط از نوع سنتی نیز در آن مشهود خواهد بود.
و در آخر هم باید گفت که اگر بنا باشد، مساله‌ای آسیب‌شناسی شود باید نگاه ویژه به آن داشت و نباید این نگاه ویژه را در زمره عملِ برچسب‌گذاریِ صرف نهاد. ضمن اینکه نمی‌توان چشم‌ها را بست تا این مدعا ثابت گردد که برچسب‌گذاری‌ها را نمی‌بینم پس نیست. اقلیت آنچه را که وجود دارد بررسی کرده، اگر موردی می‌بینید که اقلیت خود برچسبی جدید ابداع کرده و به روی انسان‌ها زده متذکر شوید، چون ما به قطع این شیوه را محکوم می‌نماییم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر