پرونده ویژه: پورنوگرافی (شماره دوم، آبان و آذر91)
این که پورنوگرافی[2] تأثیرات بسیار مضری بر مصرفکنندگان دارد یا نه، به یک مسئله بحث برانگیز –نه تنها برای مردم عادی بلکه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری– تبدیل شده است.
بنا بر تعریف کمیسیون ریاست جمهوری و کمیسیون ملی ایالات متحده امریکا درباره پورنوگرافی و اعمال مستهجن، این دو:
١. به طور کلی، خواهان یک علاقه شدید (وقیح، هولناک، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند.
٢. ارتباط جنسی را به شیوهای آشکار و آزاردهنده توصیف میکنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه کنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضاء یا فعالیت جنسی را بیان میکنند).
٣. به طور کلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند.
در عرف عام، پورنوگرافی معمولا به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتا به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند.
کمیسیون پورنوگرافی دادستان کل ایالات متحده کاملا با پورنوگرافی مخالفت کرده است؛ اما برخی مفسران اجتماعی ادعا کردهاند که پورنوگرافی عمدتا یک نوع سرگرمی است که میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریککننده باشد، اما ذاتا بیضرر است.
آنها همچنین ادعا میکنند که حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را که توسط رسانهها افشا شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی که ادعا کردهاند پورنوگرافی آنها را به این کار واداشته است.
از آنجا که هنوز برای منافع و مضرات پورنوگرافی (هرزهنگاری) هیچ اجماع نظر کلیای وجود ندارد، تصمیم بر آن شد تا نگاه فلسفی به این مسئله را، از دید فلسفهی معاصر بیان کنیم.
پورنوگرافی، بنا به تعریف رایج، ژانری است که قرار است «هر آنچه را میتوان عیان کرد عیان کند»، قرار است هیچ چیز را پنهان نکند، «همه» چیز را ثبت کند و در برابر دیدگان ما بگذارد. معهذا، دقیقا در سینمای پورنوگرافیک است که «جوهرِ کیف» که با نگاهِ از کنار، درک میشود از بیخ و بن گم میشود – چرا؟ به یاد آورید رابطهی خلافآمد و تعارضآمیزِ نگاه و چشم را آنگونه که لاکان صورتبندی کرده است: چشمی که ابژه[3] را میبیند در طرف سوژه[4] است، در حالی که نگاه در طرف ابژه قرار دارد. هنگامی که من به یک ابژه نگاه میکنم، ابژه همواره از پیش به من نگاه میکرده است، آن هم از نقطهای که در آن من نمیتوانم ببینمش، در واقع با آنکه من (سوژه) دارم به آنها نگاه میکنم، اما آن چیزها (ابژهها) هستند که از قبل به من نگاه کردهاند!
تعارض نگاه و چشم در پورنوگرافی گم میشود – چرا؟ چون که پورنوگرافی ذاتا منحرف است؛ خصلتِ منحرف آن از این واقعیتِ مسلم ناشی نمیشود- که «تا ته خط میرود و همهی جزییات کثیف را به ما نشان میدهد»؛ بلکه، انحراف آن را باید به شیوهای اکیدا صوری درک کرد. در پورنوگرافی، تماشاگر به نحو ماتقدم مجبور است جایگاه منحرف را اشغال کند. به جای قرار گرفتن در سمتِ ابژهی دیده شده، نگاه به خود ما تماشاگران محول میگردد؛ به همین دلیل است که تصویری که روی پرده میبینیم فاقد هرگونه لکه یا نقطهی اسرار آمیز والایی است که تصویر از آن به ما نگاه کند. صرفا ما هستیم که احمقانه به تصویری نگاه میکنیم که «همه چیز را عیان میکند». برخلاف این باور رایج که در پورنوگرافی، دیگری (شخصی که روی پرده نشان داده میشود) تا حد ابژهای برای لذت چشمچرانی سقوط میکند، ما باید بر این نکته تاکید کنیم که این خود تماشاگر است که عملا جایگاه ابژه را اشغال میکند. سوژههای واقعی بازیگرانی هستند که روی پرده میکوشند تا ما را برانگیزند، در حالیکه ما، تماشاگران، تا حد یک ابژه – نگاهِ میخکوب شده نزول کردهایم.[5]
بنابراین، پورنوگرافی نقطهی ابژه –نگاه را در دیگری از دست میدهد و آن را نازل میکند. این از دست دادن دقیقا شکل مواجهای ناکام و از دست رفته را دارد.
پرسیوس
1. Slavoj Žižek
2. pornography
3. Objet، شیء، مقصود، مفعول (Object)
4. Sujet، موضوع، ابتدا، فاعل (Subject)
5. دقیقا بدین علت که در پورنوگرافی، تصویر به ما باز نمینگرد، بدین علت که تصویر در پورنوگرافی «تخت» است و هیچ «لکه»ی رازآمیزی در آن نیست که لازم باشد «کج» نگاهش کنیم تا «شکل» متمایز و وضوحیافته بیابد، آن منع بنیادین که جهتِ نگاهِ هنرپیشهها را بر پردهی سینما و تلویزیون تعیین میکند به حال تعلیق در میآید: در یک فیلم پورنوگرافیک، هنرپیشهای که نقش مفعول را بازی میکند، در لحظهی اوج لذت جنسی مستقیما به دوربین نگاه میکند و ما تماشاگران را مخاطب میگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر