آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

از کنار هم می‌گذریم

پرونده ویژه: اقلیت توالتی (شماره پنجم، اردیبهشت و خرداد92)

گزارشی از روابطی که کمتر به آن پرداخته شده



زمانی که نوجوانی به بلوغ جنسی میرسد، دغدغه جنسی‌اش اوج میگرد. او به دنبال شناخت بیشتر از هویت و گرایش جنسی‌اش سعی می‌کند احساسات جنسی خود را تجربه کند. جهت گیری اکثریت جامعه به سمت ارتباط با جنس مخالف است و نوجوان همجنسگرا با این که هم‌سن‌های خود را مشغول به ارتباط با جنس مخالف میبیند اما به سمت ارتباط با همجنس خود کشیده میشود. از طرف دیگر دگرجنسگرایان ایرانی به دلیل محدودیت‌های اجتماعی، سیاسی، مذهبی برای ارتباط با جنس مخالف به مشکلاتی برمی‌خورند که در رابطه با همجنس از آنها خبری نیست. این دو در تلاقی حرارت جنسی نوجوانی و تشنگی تجربه این سن در موارد بیشماری منجر به برقراری حداقل رابطه‌های جنسی، آنچه در فرهنگ عامه «شیطونی» می‌خوانند، می‌شود.
موسی 30ساله و بچه‌ی شمال است. لیسانس حسابداری دارد، به تهران مهاجرت کرده و در یک شرکت کار می‌کند. او می‌گوید اولین رابطه‌اش را در نوجوانی و با همسایه‌شان تجربه کرده. موسی میگوید هرگز با دختری رابطه نداشته و دوست ندارد زن بگیرد. او اکنون با یک پسر هم‌ حس که از طریق دوست پسر سابقش با او آشنا شده همخانه است. می‌گوید «تک پر» است و دنبال رابطه عاطفی است که رابطه جنسی بخشی از آن است. با او از طریق شماره تلفن‌اش که روی دیوار یک سرویس بهداشتی نوشته شده بود آشنا شدم. 
همسایه، فامیل، همکلاسی، هر آشنایی که بتوان به او اعتماد کرد و رابطه‌ای با او بتوان داشت نخستین کسی میشود که  با او رابطه برقرار کرد. اما این در گذشته بوده. امروزه با ترویج گوشی‌های هوشمند و توسعه‌ی شبکه جهانی اینترنت، نه تنها اطلاعات به شکل درست به دست اقلیت‌های جنسی میرسد بلکه شبکه‌های اجتماعی امکان برقراری رابطه و گسترش تجربیات و انتقال آن به افراد فراهم می‌کند. 
در واقع باید گفت روابطی که بدون تکنولوژی شکل می‌گیرند روابط سنتی‌ای هستند که از سوی گی‌هایِ به اصطلاح سنتی به کار گرفته میشوند و راه‌های جدید و امروزی به کمک اینترنت و تکنولوژی باعث رابطه‌های مدرن است. بین گی‌های مدرن و گی‌های سنتی شکاف عمیقی وجود دارد. گاهی این شکاف آنقدر عمیق است که گی‌های مدرن هم‌حس‌های قدیمی خودشان را به دلیل نوع ارتباطی که از گذشته تا امروز برقرار می‌کرده‌اند متهم به «همجنسبازی» میکنند. فارق از بحث طولانی تفاوت میان «همجنسباز» و «همجنسگرا» که در این مقال نمی‌گنجد، اتهام زدن به گروهی از هم‌حس‌ها که صرفا نوع رابطه‌گیری آنها بر اساس عدم آگاهی و آشنا نبودن با ابرازهای مدرن است، جای تامل دارد.
داریوش می‌گوید 45ساله است اما وقتی او را دیدم سنش کمتر میزد. شلوار جین به پا داشت و کفش و تیشرت اسپرت پوشیده بود. 37ساله بوده که زن گرفته و حالا یک پسر هفت ساله دارد. میگوید اولین رابطه‌اش با پسری 27ساله بوده که برای شریکش کار میکرده و سه سال طول کشیده.
 او کارگاه چرم دارد و دارای جایگاه اجتماعی و اعتماد عمومی در بازار است. داریوش میگوید شماره‌اش را دوستانش که به فکر او بوده‌اند بر روی در و دیوار توالت‌های پارک دانشجو نوشته‌اند. دوستانش را در پارک دانشجو می‌بیند و آنجا بیشتر احساس میکند که به خودش نزدیک‌تر شده. 
پارک دانشجو در تقاطع خیابان انقلاب و ولیعصر تهران قرار دارد. چندین سال پیش گروهی از همجنسگرایان برای برقراری رابطه و آشنایی در پارک دانشجو قرار گذاشتند و به مرور زمان آنجا تبدیل به میعادگاهی برای هم‌حسان میشود. پاتوق‌ها را نیز میتوان یکی از راه‌های سنتی دانست. یک جمع دوستانه که به اصلاح امروزیِ دگرباشانِ مدرن «لایف» گفته می‌شود، به وسیله‌ی اعضای گروه، افراد جدیدی را جذب می‌کند و این افراد برای ملاقات و ارائه خود یا فرد جدیدی که جذب کرده‌اند به پاتوق می‌روند. این نمونه یک شبکه مخفی اجتماعی است که بدون آموزش‌های تشکیلاتی صرفا بر اساس تجربه و احساسِ نیاز اعضا کار تشکیلاتی خود را برای زنده ماندن انجام می‌دهد. نمونه‌های قدیمی‌تری نیز وجود دارد. مثلا جلوی مسجدالنبی در قزوین پسران جوانی برای تن فروشی به آنجا می‌رفتند و معروف بوده. نمونه تازه‌تر آن هم یک فست‌فود در شمال تهران است که در بین همجنسگرایان این شهر بسیار معروف شده و هر سه شنبه میعادگاه گی‌های تهرانی است. 
البته هم در روش‌های مدرن و هم در روش‎‌های سنتی ممکن است افراد دگرجنسگرایی با هر انگیزه‌ای نفوذ کنند. به نظر میرسد به دلایل فرهنگی و شرایط اجتماعی حضور افراد دگرجنسگرا در روشهای سنتی برای برقراری رابطه با همجنسگرایان بیشتر است. 
رضا 26ساله است و حدود یک سال است از دام اعتیاد گریخته. اما مواد مصرفی او یعنی شیشه تاثیر بسیار بدی روی مغزش گذاشته. به طوری که او گمان میکند یک همجنسگرای مفعول است در حالی که تا پیش از مصرف آن مواد چنین احساسی نداشته. او به همین دلیل از کمپ اخراج شده. 
فرزاد نیز 19ساله است و در تهران سرباز است. او به دنبال یک رابطه یک طرفه است. سربازی به او فشار آورده تا شانسش را برای رابطه با همجنس امتحان کند. فرزاد میگوید در پارک با پسری رابطه داشته و نمیترسد در مکان‌های عمومی با همجنسش رابطه داشته باشد. 
نمونه‌های از این دست بسیارند و همین طور نمونه‌هایی از افرادی که برای گذراندن زندگی اقدام به تن فروشی میکنند. نمی‌شود همه‌ی کسانی که دست به چنین کاری میزنند را همجنسگرا دانست یا برعکس. تعداد کسانی که روی توالت ها با کلمه «پولی» در خواست رابطه در ازای پول می‌کنند کم نیست. سعید 19ساله است و بر روی دیوارها مینویسد «ک*ن 17ساله، پولی». سن او حتی کمتر از 17میزند. بیشتر دنبال افراد پولداری است که او را ساپورت مالی کنند. میگوید هم از این کار لذت می‌برد و هم برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر درآمدی خواهد داشت. 
«اول باور نمیکرد اما وقتی رفتم و براش خوردم خیلی حال کرد. بعد از اون همیشه زنگ میزنه تا برم پیشش». اینها حرفهای رسول 21سال است که از آشنایی‌اش با حمزه برای من میگوید. سیکل‌اش را که گرفت در کابینت‌سازی دامادشان مشغول به کار شد. حمزه 28ساله است و در بالای شهر خانه‌ی مجردی دارد. برای او عبور دادن یک پسر از مقابل همسایه‌های فضولشان راحت‌تر از دختر است وگرنه رابطه لذت‌بخش برای او با جنس مخالفش است. رسول عادت دارد شماره‌های اتفاقی میگیرد و به مردان پیشنهاد رابطه جنسی میدهد. حمزه را همین طوری پیدا کرده. حمزه اول گمان میکند رسول از طرف دوستانش برای سرکار گذاشتن او تماس گرفته اما بعدا متوجه جسارت عجیب او میشود. از او میپرسم کسی بوده که بخواهد رفتار اکتیوی با تو داشته باشد. «فقط یک نفر، شاهین دوست داشت من هم بکنمش». اما درباره رابطه عاطفی چند نفری او را دوست داشته‌اند ولی رسول دوست دارد با افراد مختلفی باشد و روابط متعددی داشته باشد. گاهی او بیش از چهار رابطه در روز دارد. هرگز از کاندوم استفاده نمیکند و کسانی که با او رابطه برقرار میکنند نیز این کار را نمی کنند.  
ممکن است از خانواده و اقوام، سرنوشت و سرگذشت افراد همجنسگرایی که در شهر، مشهور به برقراری رابطه با همجنس بوده‌اند را شنیده باشید. کسانی که در جامعه مخاطب خود را پیدا میکردند. مخاطبی که یا به دنبال تجربه‌ی جنسی بدون دردسر بوده یا میل برقراری رابطه با شخص را داشته.
به عنوان مثال در شهر ما پیرمردی 55ساله به نام ابوذر معروف به «ابوذر اوبی» زندگی می‌کند. او با این که تشکیل خانواده داده  و از زن‌اش فرزندانی دارد از گذشته تا به حالا به راحتی رابطه جنسی با همجنسش برقرار میکند. شاید رسول با این راهی که میرود، اگر از کمند بیماری‌های مقاربتی مصون بماند، در آینده جای ابوذر را در شهرش بگیرد. 
توسعه فرهنگی و اجتماعی در تغییر روش‌های دوست/شریک‌یابی برای همجنسگرایان تاثیر بسیاری دارد. به عنوان مثال در شهرهای بزرگ و مراکز استان‌ها که از توسعه شبکه اینترنت برخوردارند و طبقه متوسط مدرن شهری بیشتری در آن زندگی می‌کنند، امکان برقراری رابطه سنتی کمتر است. اما هنوز شماره‌های زیادی روی در و دیوار سرویس‌های عمومی است و از گوشه و کنار، خبر ارتباط جنسی سنتی شنیده می‌شود. 
البته افراد معدودی هستند که به ابزارهای ارتباط مدرن دسترسی دارند اما چنین راهی را انتخاب می‌کنند. راهی بی‌واسطه و مستقیم اما پر خطر! جواد یکی از آنهاست. او با این که به روشهای مدرن برای یافتن شریک جنسی/عاطفی آشنایی دارد اما ترجیح میدهد شماره‌اش را روی در و دیوار توالت‌ها بنویسد. 32ساله است و مهندسی عمران خوانده. قبل از رابطه چندین پیامک می‌دهد و چند ساعت مکالمه خواهد داشت تا در صورت اعتماد به فرد با او قرار بگذارد. 
در مصاحبه‌های انجام شده دو عامل در انتخاب چنین افرادی مشهود بوده. اول اینکه آنها عادت به برقراری چنین رابطه‌ای دارند و ترسشان از خطرات آن از بین رفته. البته راه‌های مطمئنی برای از بین بردن و یا حداقل کاهش خطرات را یافته‌اند. دوم اما گروهی هستند که در فضای مجازی و با روش‌های مدرن به نتیجه‌ی دلخواه خود نرسیده‌اند و تصمیم به برقراری چنین رابطه‌ای می‌گیرند. البته دسته دوم روش سنتی را ادامه نمی‌دهند و بعد از زمانی به شیوه‌ی قبلی باز می‌گردند. 
وقتی به زیر پوست شهر میرویم دنیایی از روابط تلخ و شیرین گی‌های ایرانی را می‌بینیم که کمتر فعال حقوق بشری به آنها توجه کرده. روابطی که هر روز از کنار آنها میگذریم. از نگاه‌های در پیاده‌رو، اتوبوس تا شماره‌های روی توالت‌ها. از هم‌حس‌هایی عبور می‌کنیم که نیاز به اطلاعات دارند. نیاز به آگاهی دارند. آگاهی که با تمرکز گروه‌های حقوق بشری بر روی مسائل متفرقه هرگز انجام نمی‌شود مگر قصد و اراده جدی باشد.
شایان.میم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر