کتاب اقلیت (شماره دوم، آبان و آذر91)
اسکار وایلد، دانش آموخته ی ادبیات یونان در دانشگاه آکسفورد انگلستان بود. شخصیت بسیار موفقی داشت، شخصیتی مشهور که همه دلشان می خواست جای او باشند، بسیار گرم و خوش زبان و شیک پوش بود و در دانشگاه اساتیدی چون جان راسکین و والتر پیتر دو نویسنده معروف به او آموزش می دادند. از خانواده ای سرشناس می آمد و به واسطه ی نمایش نامه هایش بارها در تیتر خبر های آن روزها بود.«اهمیت ارنست بودن» موفق ترین نمایشنامه ی او بود که بارها در صحنه های تئاتر به نمایش درآمد.قصه های کوتاهش نیز در زمره ی بهترین داستانهای قرن بیستم انگلستان قرار گرفت.اما اثر جاوادنه ی او «تصویردوریان گری» می باشد که خود او هم این رمانش را متمایز از دیگر کارهایش می دانست.
از معروف ترین کارهای او می توان به مجموعه داستان های کوتاه شاهزاده ی نیکبخت و قصه های دیگر(1888)، رمان معروف تصویر دوریان گری(1891)، نمایش نامه ی بادبزن لیدی ویندرمر(1892)، نمایش نامه ی سالومه(1893)، نمایش نامه ی زن بی اهمیت(1893)، نمایش نامه ی اهمیت ارنست بودن(1895)، نمایش نامه ی شوهر دلخواه(1895)، و چکامه ی زندان ردینگ(1898) اشاره کرد.
وایلد در 1884 با کونستانس لوید ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر شد اما زندگی مشترک او با همسرش 9 سال بیشتر دوام نداشت. او در ابتدا برای امرار معاش سردبیری یک مجله تحت عنوان «دنیای زنان» را به عهده گرفت ولی چند سال بعد که نمایشنامه ها و داستانهایش از او یک قهرمان ساختند، زندگی او را به شکوه خاصی رساندند. او اهل مالاندوزی نبود و کمتر بزم و مجلسی بود که او به آن نمیرفت. اسکار وایلد معتقد بود که وظیفهاش نسبت به خود آن است که از زیباییهای جهان بهره مند شود و می خواست زندگی اش را در زیبایی به پایه ی هنر برساند. تا اینکه به دلیل روابط همجنسخواهانهاش به زندان افتاد و دوران تیره ی زندگیاش شروع شد.
وایلد همواره با جوانان خوش سیما معاشرت می کرد و طبقه ی حاکم نیز از گرایش های او به همجنس هایش آگاه بود و تا حدی آن ها را تحمل می کرد. نظام وقت انگلستان، همجنس گرایی را جرم میدانست و برای آن مجازات های سنگینی وضع کرد بود. او دلباختهی لرد آلفرد داگلاس شد و این دلباختگی جرقهای برای از بین رفتن هر آن چیزی بود که این سالها به دست آورده بود. وایلد پس از اولین ملاقات با او در دفتر یادداشتش مى نویسد: «تنها راه رهایى از یک وسوسه، تن دادن به آن است.» پدر لرد آلفرد از این ماجرا خمشگین بود و با پی گیری های متعدد در نظام قضایی انگلستان و شهادت چند نوجوان و نهایتا اقرار خود لرد آلفرد داگلاس، وایلد برای دو سال راهی زندان شد.او در جواب به سوال قاضی که از او پرسید :«آیا می دانی افکاری که در آثارت بیان شده به حال اجتماع و اخلاق زیان آور است؟ (اشاره به تمایل او به همجنس)» پاسخ داد: «هنرمند نمیتواند دارای فکر و عقیده باشد؟». در سه ماههی پایانی دوران حبساش نامهای طولانی به آلفرد داگلاس نوشت که چند سال پس از مرگاش با کوشش روبرت هارت دیویس منتشر شد. «از اعماق» یک تراژدی اصیل است. وایلد هیچ دستاویز و بهانهای ندارد که با آن خود را برهاند. او حقیقتی را درک کرده بود که کلیدی برای رسیدن به آرامش است و جامعهی هموفوب از گزند رساندن به چنین دستاوردِ والایی ناتوان خواهد بود. «از اعماق» مانیفست یک نابغه برای ادامهی زندگیست.
اسکار وایلد در سال 1856 در شهر دابلین پایتخت ایرلند جنوبی زاده شد و پس از رهایی از زندان به پاریس رفت. در آنجا در مسافرخانهای ارزان ساکن شد تا جایی که توانایی گذراندان زندگی خود را به دلیل فقر نداشت و نهایتا به علت بیماری مننژیت در سن 44 سالگی درگذشت.
مهران
منابع
1. از اعماق [نامهای از زندان به لرد آلفرد داگلاس]، اسکار وایلد، مریم امینی، نشر مرکز، چاپ اول: ۱۳۸۸، ۱۸۰۰ نسخه
2. http://redfox_mz.persianblog.ir/post/739
3. وایلد ، اسکار(1379)،سالومه، اهمیت ارنست بودن، بادبزن خانم ویندرمر، ترجمه ی محمد سعیدی، چاپ سوم، تهران: علمی و فرهنگی.
4.http://radiozamaneh.com/culture/khaak/2011/12/06/8733
با تشكر از مجله الكترونيكي خوبتان
پاسخحذفبا سپاس مجله از آن شماست
پاسخحذف