فرهنگسرای اقلیت: باشگاه نویسندگان (شماره دوازدهم، خرداد و تیر 93)
صرف نبودن تو واسهی من!
چنار
پاورقیِ این نوشته ها رو
جدی نگیر، ربطی به تو نداره
قلب شکستهام دیگه بعدِ این
کاری به کار دلِ تو نداره
خط خطی کردی حس دوست داشتنو
حالا میگی گذشته ها گذشته؟!
گذشتهای که توش برام «تو» باشه
یه عمریه برای من گذشته
گفتی برم، گفتی فراموش بشم
گفتی که با یک بوسه خاموش بشم
گفتی، منم «رفتن» و صرف کردم
تو هر ضمیرش تو رو حذف کردم
حالا منِ من دیگه اون «مَنِت» نیست
منتظر بوسهی آخرت نیست
اینی که روبروی تو نشسته
مثل یه مردِ سرد و سخت و خسته
حوصلهی بازی با تو نداره
دروغ چرا... دیگه دوست نداره
اینی که روبروته دیگه «من» نیست
اون آدم سادهی با گذشت نیست
اینی که سیگارشو پک میزنه
به شکل ضرب دست روی میز میزنه
حاصل سرمای نگاه توئه
کلافه از زرنگی های توئه
گفتی برم، گفتی فراموش بشم
گفتی که با یک بوسه خاموش بشم
گفتی، منم «رفتن» و صرف کردم
تو هرضمیرش تو رو حذف کردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر