یاد اقلیتی: بانوی اردیبهشتی (شماره پنجم، اردیبهشت و خرداد92)
متین محمدی
درسال 1354 مريم ملک آرا که درآن موقع نامش فريدون بود، در اولين نامه از يک رشته نامه هايش به آيت الله خميني که در آن موقع در تبعيد زندگي مي کرد، نوشت که همواره احساس مي کند که يک زن است و مادرش به او گفته است که حتي هنگامي که وي بيشتر از 2 سال نداشت در مقابل آينه درست مانند زني که آرايش مي کند گچ به صورت خود مي ماليد.
آيت الله خميني در پاسخ نوشته بود که او بايد وظايف اسلامي به عنوان يک زن را رعايت کند. اما پس از انقلاب اسلامي مريم ملک آرا که کارمند تلويزيون ايران بود کار خود را از دست داد. به او با جبر هورمون مردانه تزريق کرده و درآسايشگاه رواني بسترياش کردند.
مريم به دليل آشنايي با روحانيونِ بانفوذ توانست از آسايشگاه مرخص شود. او در ادامه مبارزه خود با چند شخصيت سرشناس از جمله اکبر هاشمي رفسنجاني ملاقات کرد و همه به او توصيه کردند که مجددا براي آيت الله خميني نامه بنويسد.
مريم ملک آرا که مي خواست تاييد مذهبي براي عمل جراحي تغيير جنسيت داشته باشد، يک روز با پوشيدن لباس مردانه و قرآن به دست، توانست پس از دشواري هاي بسيار موفق به ملاقات با آيت الله خميني شود.
به نوشته گاردين در اين ملاقات سه نفر از پزشکان مورد اعتماد آيت الله خميني نيز حضور داشتند که توانستند توضيحات بيشتري درباره وضعيت مريم ملک ارا به آيت الله خميني بدهند. آيت الله خميني نامه اي به او داد که خطاب به دادستان کل و نيز رييس نظام پزشکي بود و در آن اجازه مذهبي براي عمل جراحي تغيير جنسيت وي داده مي شد. اين نامه همان فتوايي بود که سرنوشت وي و بسياري ديگر را عوض کرد.
بدون شک مبارزهی مریم ملکآرا به تنهایی در مبارزهی سختی که داشتهاند یک تحول بزرگ پزشکی و اجتماعی به وجود آورده. اما در ادامه راه مبارزهاش اقدام به تاسیس یک نهاد حمایتی از ترنسها میکند که نوع رفتارهای این نهاد مورد انتقاداتی قرار میگیرد به نحوی که خدمات و تحولاتی که این بانوی اردیبهشتی برای جامعه ترنسها داشتند از طرف گروه عمدهای از فعالان حقوق اقلیتهای جنسی نادیده گرفته میشود.
پس از صدور فتوا تا به امروز که مساله ترنسها تا حدودی برای مردم جامعه عادی شده است، رفتار جامعه و حکومت با این اقلیت جنسی تغییر کرده است. تغییری که جای خود را از ستیزه و هراس به ترحم و تحقیر داده است. این تغییر بر روی سایر گرایشهای جنسی به ویژه همجنسگرایان تاثیر گذاشته است. بدون شک خانم ملکآرا مسئول تغییر رویکرد به شکل مستقیم نیستند اما انتظاراتی مبنی بر این که بتواند به عنوان یک چهره مؤثر در تغییر نگاه به اقلیتهای جنسی به ویژه همجنسگرایان اقدامی تاثیر گذار داشته باشند پیکان انتقادات را بیشتر بر روی ایشان گرفته است.
اما چیزی که پس از فقدان ایشان بسیار به چشم خورد خلا حضور یک فعال حقوق اقلیتهای جنسی و به ویژه ترنسها که در داخل ایران شناخته شده باشد، است. کسی که بتواند روزنهای از آگاهی، اطلاعات و درک متقابل را بین جامعه اقلیتهای جنسی و اکثریت جنسی برقرار کند. ارتباطی که باعث رسیدن یک راه حل جدی و منطقی برای کاهش آسیب دگرباشان باشد.
آيت الله خميني در پاسخ نوشته بود که او بايد وظايف اسلامي به عنوان يک زن را رعايت کند. اما پس از انقلاب اسلامي مريم ملک آرا که کارمند تلويزيون ايران بود کار خود را از دست داد. به او با جبر هورمون مردانه تزريق کرده و درآسايشگاه رواني بسترياش کردند.
مريم به دليل آشنايي با روحانيونِ بانفوذ توانست از آسايشگاه مرخص شود. او در ادامه مبارزه خود با چند شخصيت سرشناس از جمله اکبر هاشمي رفسنجاني ملاقات کرد و همه به او توصيه کردند که مجددا براي آيت الله خميني نامه بنويسد.
مريم ملک آرا که مي خواست تاييد مذهبي براي عمل جراحي تغيير جنسيت داشته باشد، يک روز با پوشيدن لباس مردانه و قرآن به دست، توانست پس از دشواري هاي بسيار موفق به ملاقات با آيت الله خميني شود.
به نوشته گاردين در اين ملاقات سه نفر از پزشکان مورد اعتماد آيت الله خميني نيز حضور داشتند که توانستند توضيحات بيشتري درباره وضعيت مريم ملک ارا به آيت الله خميني بدهند. آيت الله خميني نامه اي به او داد که خطاب به دادستان کل و نيز رييس نظام پزشکي بود و در آن اجازه مذهبي براي عمل جراحي تغيير جنسيت وي داده مي شد. اين نامه همان فتوايي بود که سرنوشت وي و بسياري ديگر را عوض کرد.
بدون شک مبارزهی مریم ملکآرا به تنهایی در مبارزهی سختی که داشتهاند یک تحول بزرگ پزشکی و اجتماعی به وجود آورده. اما در ادامه راه مبارزهاش اقدام به تاسیس یک نهاد حمایتی از ترنسها میکند که نوع رفتارهای این نهاد مورد انتقاداتی قرار میگیرد به نحوی که خدمات و تحولاتی که این بانوی اردیبهشتی برای جامعه ترنسها داشتند از طرف گروه عمدهای از فعالان حقوق اقلیتهای جنسی نادیده گرفته میشود.
پس از صدور فتوا تا به امروز که مساله ترنسها تا حدودی برای مردم جامعه عادی شده است، رفتار جامعه و حکومت با این اقلیت جنسی تغییر کرده است. تغییری که جای خود را از ستیزه و هراس به ترحم و تحقیر داده است. این تغییر بر روی سایر گرایشهای جنسی به ویژه همجنسگرایان تاثیر گذاشته است. بدون شک خانم ملکآرا مسئول تغییر رویکرد به شکل مستقیم نیستند اما انتظاراتی مبنی بر این که بتواند به عنوان یک چهره مؤثر در تغییر نگاه به اقلیتهای جنسی به ویژه همجنسگرایان اقدامی تاثیر گذار داشته باشند پیکان انتقادات را بیشتر بر روی ایشان گرفته است.
اما چیزی که پس از فقدان ایشان بسیار به چشم خورد خلا حضور یک فعال حقوق اقلیتهای جنسی و به ویژه ترنسها که در داخل ایران شناخته شده باشد، است. کسی که بتواند روزنهای از آگاهی، اطلاعات و درک متقابل را بین جامعه اقلیتهای جنسی و اکثریت جنسی برقرار کند. ارتباطی که باعث رسیدن یک راه حل جدی و منطقی برای کاهش آسیب دگرباشان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر