آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

مامان

باشگاه نویسندگان (شماره سوم، دی و بهمن 91)

مادر من. تو ياري و ياور من.
هميشه تو يار و ياور من بودي.
فقط تو.
تو خودتو وقف من کردي اما من...
من هيچوقت کاري نکردم که بهم افتخار کني و باعث شاديت بشم.
حتي تو نوشتههام.
حتي از نوشته هام ميترسي.
ترست از نوشتن در مورد عشق دوتا پسر.
حتي از عکسام مي ترسي.
ميترسي کسي نفهمه. نبينه.نشنوه.
مي دونم پسرت چه جوريه. مي فهمم اما من اون نيستم.
اوني نيستم که موهامو فرق کج بزنه. شلوار گشاد پارچه اي بپوشه. هميشه درس بخونه. نماز صبحش قضا نشه.
رفيق باز نباشه حافظ کل قرآن باشه. جاي اينکه شعر بگه و آواز بخونه مداحي کنه.
ببخش که اون نيستم.
نمي دونم اسمشو حکمت خدا بزارم يا نفهمي خدا.
ببخش که من منم.
آرزو داشتم بهم افتخار کني اما نشد
ببخش که يه پسر دگرباش داري و مايه ننگته.
ببخش که از دگرباش بودنش ناراحت نيست.
ببخش که حرفاي مردم براش مهم نيست.
ببخش که عاشق يه پسره.
ببخش که مواش به درگاه خدا ربنا مي گه
ببخش که شلواراي جينش اينقد تنگه که خشتکشون پاره ميشه
ببخش که مثل پسراي مردم که نمي دونم کي هستن و هميشه برام مثالشون مي زني نيستم
ببخش که از سختيا کمرم شکسته و زود عصباني ميشم و داد و بيداد مي کنم.
ببخش که پسرت نيستم
تولدت مبارک مامان.
دوست داشتم جاي هديه اي که بهت دادم اين متنو مي دادم
 اما...
بازيار


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر