معرفی کتاب (شماره یکم، شهریور و مهر91)
«یازده سال پیش با هم آشنا شدیم. البته آشناییمان سر ِ این مساله نبود. حتی من تا شش سال پیش، هیچ نمیدانستم که او هم مثل من است. از اول آشناییمان دوست شدیم. اما شش سال پیش بود، تابستان، که ما قهوهخانه نشسته بودیم گفت یکی از بچههای عکاس، نمایشگاه دارد. با هم رفتیم. این بچه، عکاس خوبی است و خیلی هم با احساس است. من اینجور پسرها را نمیتوانم تحمل کنم برای زندگی. دوستشان دارم ولی نه برای بیشتر از یک ساعت».
این ها بخشی از داستان قهوه خانه نوشته خشایار خسته است. از این نویسنده دو مجموعه شعر «نگفتم؟» و «شکریست با شکایت» نیز چاپ شده است. منتقدی در نقد قهوه خانه می نویسد: «شخصیتپردازیها خوب و روایتِ اثر، جذاب است. و گرچه نویسنده میتوانست قصهپردازیاش را با بسط و شرح بیشتری همراه کند، اما «قهوهخانه» به لطف روایتِ بیپرده و صریح از آسیبهای جنسی-اجتماعی، داستانیست خواندنی و تاثیرگذار.»
این کتاب را می توانید از نمایشگاه کتاب دگرباش تهیه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر