ناگهان یک نگاه یک لبخند ناگهان آن دلی که میبندیم
صبر کن دوباره می آید روزگاری که باز می خندیم
میکند در گلو صدا را صاف با تمام وجود می گوید
که عزیزم مرا ببخش آنروز من و تو اشتباه میکردیم
ما همه عاشقان دل دادن، خودمان را به هم نشان دادن
با هزاران چراغ در این شهر پی اینگونه عشق میگردیم
عقده ی گم شدن در آغوشت عقده ی حرفهای طولانی
عقده هایی که عقده میماند روزهایی که آرزومندیم
سرمان منگ این همه رویا، مات و مبهوت خواب طولانی
شعر من ناتمام میماند، ما همیشه هنوز دلسردیم
صبر کن دوباره می آید روزگاری که باز می خندیم
میکند در گلو صدا را صاف با تمام وجود می گوید
که عزیزم مرا ببخش آنروز من و تو اشتباه میکردیم
ما همه عاشقان دل دادن، خودمان را به هم نشان دادن
با هزاران چراغ در این شهر پی اینگونه عشق میگردیم
عقده ی گم شدن در آغوشت عقده ی حرفهای طولانی
عقده هایی که عقده میماند روزهایی که آرزومندیم
سرمان منگ این همه رویا، مات و مبهوت خواب طولانی
شعر من ناتمام میماند، ما همیشه هنوز دلسردیم
علی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر