آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

با سلام

باشگاه نویسندگان (شماره سوم، دی و بهمن91)


من ماني هستم يک ترنسجندر گي! بله گي 
من متولدشده در بدن کامل يک دختر هستم ولي باخصوصياتِ کامل يک پسر گي، همين هم توي ايران کلي مشکل برام ايجاد کرده و ميکنه. چون در ميان همه ي همدلانم (منظورم خود گي ها) تمسخر ميشم و به هيچ وجه  قبولم ندارن.
چون معيار مرد بودن در ايران بخصوص، داشتن آلت مردانه است و نداشتنش مرد نبودن تلقي ميشه. دردناک بودن قضيه اينجاست که کساني اين حرفها رو به من ميزنن که خودشون مورد آزار همين تفکر و نگاه مردسالار هستن ولي باز هم اون حرفهاي تحقير آميز رو تکرار ميکنن.
من تفاوتم رو از بچگي مثل همه بچه هاي دگرباش احساس کردم ولي چون اون موقع هنوز اين همه مطالب علمي نبود و اگرم بود دسترسي بهشون کاره آسوني نبود براي شناخت هويت جنسيم کلي سختي کشيدم.
تا اينکه در نت با انواع اقسام هويتهاي جنسي آشنا شدم. منظورم ترنسجندرهايي است که ميتونن همجنسگرا باشن و بدنشون هم با هويتشون هماهنگ نباشه و با اساتيد و دکترهاي مختلفي چه در نت و چه حضوري صحبت کردم  تا به شناخت خودم رسيدم.
من آزارهاي زيادي ميبينم، نمونهي اونها هم اينه که افرادي با تحصيلات زياد، منو مورد اهانت قرار ميدن. براي مثال بهم گفته ميشه که: «تو بدنت پسر نيست بي جا ميکني ميگويي پسري و گي». يا تا متوجه ميشن من هويتم نرنسجندر گي هست منو از دوستي حذف ميکنن و يا قطع ارتباط کامل.
اين برخوردها بيشتر در بين گي هاي ايراني  پيش مياد برام چون در بين خود دگرباشان ايران هويت کساني که مثل من ناشناخته هستند و هم وجود داره. فقط از ديد تعصب به اين قضيه نگاه ميکنن و وقتي هم سعي بر اگاه کردنشون دارم از بعضياشون ميشنوم که «چقدر سعي در توجيه کردن و اثبات خودت داري؟» و مانند اين حرفها بدترش هم و آزار دهنده ترش را هم من شنيدم.
براي شناخت کسي مثل من کافيه تجسم کنين که هر شخصي با  هر احساس جنسياي که داره حالا از خواب بيدار بشه و ببينه در بدني برعکس احساساتش و ديد همه اطرافيانش بر اساس بدنش براي اون رقم ميخوره.
حالا شما فکرکنين خود ترنسکشوالهايي که در ايران هستن و کاملا يا پسر ميشن بعد تغيير جنسيت و يا دختر  و حتي قبل تغيير جنسيت هم خودِ واقعيشون هستن، چقدر مشکلات دارن توي همين ايران و بين خود دگرباشها. ديگه کسي با نوع هويت من که بدنش دختر باشه و هويتش يک پسر گي چه زجري ميکشه! چون از همه ميشنوه که تو دختري و طبيعيه گرايشت به يک پسر و حالا کلي دلايل علمي  مياري که نوع گرايش من به پسر اصلا شبيه يک دختر معمولي(استريت) نيست و من يک پسرم و گي و داراي همون احساست يک پسر گي با بدن کامل پسرونه هستم و فقط بدنم متفاوته واقعا چقدر ميتونه سختر باشه.
ميدونم اين نامه هم براي خيلي از دوستان گنگ و ناشناخته است. ولي به اين باور دارم با وجود راه طولانياي که در پيش دارم براي باور کساني مثل من اما نوشتم تا راهي باشد به روي آشنايي با هويتهايي مثل خودم. هر چند قدم کوچکي باشد. به اميد آزاد انديشي و  صلح و دوستي براي همه ما
ماني
 




۲ نظر: