سرمقاله (شماره پنجم، اردیبهشت و خرداد92)
17می برابر با 27اردیبهشت روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا بهانهای است برای تشدید و یادآوری مبارزه برای همجنسگراستیزی و زمان تجدید قوا برای ادامه این مبارزه سخت و دشوار است. هر سال در این روز، حرکتهای تازهای شکل میگیرد و یا حرکتهای گذشته جان تازهای به خود میگیرد. در کشورهای آزاد که همجنسگرایی جرم نیست در چنین روزی ممکن است اجتماعی در خیابانهای شهر تشکیل بدهند و خواستار حقوق بیشتر و برابر با اکثریت جنسی جامعه شوند. چند سالی است اقلیتهای ایرانی در این روز فعالتر شدهاند و برای این روز از چند روز قبل تدارک برنامهای میبینند. در سال 90 ابتکاری نو و تاثیرگذار در شبکه اجتماعی فیسبوک و ایرانیان مدرن که دسترسی به اینترنت داشتند شکل گرفت. چند تن از همحسان شجاعمان با ضبط ویدیویی درباره خودشان و گرایش جنسیخود با مخاطبان به شکل مستقیم صحبت کردند.
سال بعد اما همزمان با ساخت کلیپی که با لحن جسورانهای از جامعه هوموفوب ایران انتظارات غیرمنطقیای داشت گروهی از همجنسگرایان داخل ایران دست به اقدامی شجاعانه زندند و در خیابانها حضور پیدا کردند. آنها با پلاکاردها و پرچم رنگینکمان در مترو، پیادهرو و پارکهای شهر تهران توجه گروهی را به زنده بودن و پویا بودن جامعه اقلیتهای جنسی جلب کردند. چنین کاری دستاورد بزرگ دیده شدن را به همراه داشت. این کار هزینهی سنگینی برای خودشان و اطرافیانشان داشت که با شجاعت، آنها انجامش دادند. اما میتوان جور دیگری به این حرکت نگاه کرد. میشود آن را کاریکاتوری از رویای بزرگ رژهی پراید تهران دید. کاریکاتوری که برای رسیدن به آرزویی بزرگ و به حق کشیده میشود. اما آیا ساخت کلیپی با لحن جسورانه و مدعی یا حضور خیابانی عدهای و ثبت این حضور نتیجهای برای مبارزه با همجنسگراهراسی حاصل میشود یا یک طرح زیبایی از حرکتهای زیبای مدنی در قلب بدویت کشیده میشود تنها امیال و آرزوهای شخصی گروهی از همجنسگرایان مدرن را ارضا نمیکند؟
بزرگترین شبکه اجتماعی مورد استفاده در ایران فیسبوک است که اتفاقا همجنسگرایان بسیاری در این شبکه نمایه دارند و ساخت کلیپ و برنامه 17می سال 90 نیز با محوریت همین شبکه اجتماعی شکل گرفت. در مقابل چنین حرکتهایی رفتارهای هوموفوب بسیاری شکل گرفته و میگیرد. به عنوان مثال صفحه «ما از این خز و خیلایی که دارن فیس بوکو به گند میکشن متنفریم» هر روز در حال گسترش یافتن است و طرفدارانش بیشتر میشود. دست مایه این صفحه تصاویری از پسران همجنسگرایی است که دوست دارند بر اساس میزان هویت جنسی خود آرایش کنند و یا حالاتی غیر متعارف برای جامعه، بگیرند. همین طور ترنسهایی که چهره و نوع آرایش خاصی را برای خود میپسندند. این که گروهی هوموفوب از کف جامعه با فیلترشکن به اینترنت آزاد میرسند اما در این فضا دست از رفتارهای همجنسگراهراس خود برنمیدارند مسالهای جدی است که باید بررسی شود. باید بنشینیم و بررسی کنیم چگونه ما در چارچوب اینترنت آزاد به کمک فیلترشکن، در همسایگی افردی که در فیسبوک و اینترنت آزاد هستند فعالیت میکنیم اما حتی نمیتوانیم روی آنها تاثیر بگذاریم.
اگر این خوان را رد کردیم شاید فردا به جامعه و مردمان عادی برسیم که به اینترنت و اطلاعات آزاد دسترسی ندارد.
گروه سردبیری
17می برابر با 27اردیبهشت روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا بهانهای است برای تشدید و یادآوری مبارزه برای همجنسگراستیزی و زمان تجدید قوا برای ادامه این مبارزه سخت و دشوار است. هر سال در این روز، حرکتهای تازهای شکل میگیرد و یا حرکتهای گذشته جان تازهای به خود میگیرد. در کشورهای آزاد که همجنسگرایی جرم نیست در چنین روزی ممکن است اجتماعی در خیابانهای شهر تشکیل بدهند و خواستار حقوق بیشتر و برابر با اکثریت جنسی جامعه شوند. چند سالی است اقلیتهای ایرانی در این روز فعالتر شدهاند و برای این روز از چند روز قبل تدارک برنامهای میبینند. در سال 90 ابتکاری نو و تاثیرگذار در شبکه اجتماعی فیسبوک و ایرانیان مدرن که دسترسی به اینترنت داشتند شکل گرفت. چند تن از همحسان شجاعمان با ضبط ویدیویی درباره خودشان و گرایش جنسیخود با مخاطبان به شکل مستقیم صحبت کردند.
سال بعد اما همزمان با ساخت کلیپی که با لحن جسورانهای از جامعه هوموفوب ایران انتظارات غیرمنطقیای داشت گروهی از همجنسگرایان داخل ایران دست به اقدامی شجاعانه زندند و در خیابانها حضور پیدا کردند. آنها با پلاکاردها و پرچم رنگینکمان در مترو، پیادهرو و پارکهای شهر تهران توجه گروهی را به زنده بودن و پویا بودن جامعه اقلیتهای جنسی جلب کردند. چنین کاری دستاورد بزرگ دیده شدن را به همراه داشت. این کار هزینهی سنگینی برای خودشان و اطرافیانشان داشت که با شجاعت، آنها انجامش دادند. اما میتوان جور دیگری به این حرکت نگاه کرد. میشود آن را کاریکاتوری از رویای بزرگ رژهی پراید تهران دید. کاریکاتوری که برای رسیدن به آرزویی بزرگ و به حق کشیده میشود. اما آیا ساخت کلیپی با لحن جسورانه و مدعی یا حضور خیابانی عدهای و ثبت این حضور نتیجهای برای مبارزه با همجنسگراهراسی حاصل میشود یا یک طرح زیبایی از حرکتهای زیبای مدنی در قلب بدویت کشیده میشود تنها امیال و آرزوهای شخصی گروهی از همجنسگرایان مدرن را ارضا نمیکند؟
بزرگترین شبکه اجتماعی مورد استفاده در ایران فیسبوک است که اتفاقا همجنسگرایان بسیاری در این شبکه نمایه دارند و ساخت کلیپ و برنامه 17می سال 90 نیز با محوریت همین شبکه اجتماعی شکل گرفت. در مقابل چنین حرکتهایی رفتارهای هوموفوب بسیاری شکل گرفته و میگیرد. به عنوان مثال صفحه «ما از این خز و خیلایی که دارن فیس بوکو به گند میکشن متنفریم» هر روز در حال گسترش یافتن است و طرفدارانش بیشتر میشود. دست مایه این صفحه تصاویری از پسران همجنسگرایی است که دوست دارند بر اساس میزان هویت جنسی خود آرایش کنند و یا حالاتی غیر متعارف برای جامعه، بگیرند. همین طور ترنسهایی که چهره و نوع آرایش خاصی را برای خود میپسندند. این که گروهی هوموفوب از کف جامعه با فیلترشکن به اینترنت آزاد میرسند اما در این فضا دست از رفتارهای همجنسگراهراس خود برنمیدارند مسالهای جدی است که باید بررسی شود. باید بنشینیم و بررسی کنیم چگونه ما در چارچوب اینترنت آزاد به کمک فیلترشکن، در همسایگی افردی که در فیسبوک و اینترنت آزاد هستند فعالیت میکنیم اما حتی نمیتوانیم روی آنها تاثیر بگذاریم.
اگر این خوان را رد کردیم شاید فردا به جامعه و مردمان عادی برسیم که به اینترنت و اطلاعات آزاد دسترسی ندارد.
گروه سردبیری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر