پرونده ویژه: تجاوز (شماره نهم، دی و بهمن 92)
يادمان دادهاند که میشود خيلی چيزها را ديد و گذشت. اينجا که زندگی میکنی بايد همينگونه باشی؛ يا نبايد ببينی و يا اگر ديدی بايد چشمت را ببندی و بگذری. ما عادت کردهايم که همه چيز را به اعضای فرودستِ بدنمان حواله دهيم، عادت کردهايم به گفتن جملهی «به من چه؟»، انگار اينجا هيچ چيزی به ما مربوط نمیشود. اينجا به سراغ هرکسی که میروی و خبری تلخ را به او میدهی فقط يک جمله میشنوی: «به تُخـ....». میگويی فلان روزنامه توقيف شد، میگويد: «به تُخـ....؟». میگويي نيمی بيشتر از مردم اين مملکت زير خط فقر زندگی میکنند، میگويد: «به من چه؟». میگويي روزی يک نفر به دليل اينکه اسيد روی صورتش پاشيده، میگويد: «به تخـ....؟». میگويي فلانی چند روز است که اعتصاب غذا کرده، میگوید: «به تخـ....؟». بیتعارف، همگی ما جزو همين افرادی هستيم که ايدئولوژیشان روی بيضههايشان تعريف میشود و روشنفکرانهترين عقايدمان هم در همان جملهای که ملکهی ذهنمان شده خلاصه میشود: «به تُخـ.....».
اما هرچقدر هم که سيبزمينی باشی باز يک جاهايي دلت آشوب میشود، باز يک جاهايي آنقدر خشمگين میشوی که میخواهی در خيابان راه بروی و تُف کنی به صورت هرکسی که میبينی. اينجا «کلمات» شنيعتر از «اعمال» هستند. حوادثی که طی اين چند روزه در برخی از شهرها رخ داده به قدری آزاردهنده است که اگر فرياد نکشی و به زمين و زمان فحش ندهی بايد فاتحهی خودت را بخوانی!
ما در مملکتی زندگی میکنيم که وقتی چنين جناياتی رخ میدهد «مُقصر» همان شخصیست که مورد تجاوز قرار گرفته و جای تعجب ندارد اگر مامور قانون پشت تريبون برود و بگويد: «چشمشان کور، دندشان نرم، تقصير خودشان است که حجابشان را رعايت نکرده اند»!
میدانيد! تقصير ما نيست! اصلا تقصير هيچکس نيست، بلکه مقصر اصلی نقشهی کشورمان است که به «گربـه» میماند، گربهای «کُل» که همگی ما را تبديل به گربههايي «جُزء» کرده است. در جامعهای زندگی میکنيم که تنها دغدغهی مامورين يا به مانتوی دختران ختم میشود و يا به نگهداری سگ.
نمیخواهم تمام تقصيرها را به گردن مامورین بياندازم. تقصير خودمان است. وقتی يک بلوتوث دختر عريان توسط نامزد و يا دوستپسرش دست به دست میشود و همه با حرص و ولع آن را به تماشا مینشينند نبايد از کسی توقعی داشت. وقتی در گوگل کلمهای را به فارسی تايپ میکنی و موتور جستجوگر باعثِ شرمندگی تو و زبان پارسیات میشود، وقتی سايتهايي که عکسهای دزديده شده از دختران را در معرض ديدِ همگان قرار میدهند جزو پربازديدترين سايتها قرار میگيرند، وقتی اوقات فراغت جوانان سرزمينات با دور دور در خيابانها پُر میشود با اين اميد که به قول خودشان «اُتو» بزنند، پس ديگر تجاوز فلان گروه به زنان شوهردار آن هم مقابل چشمان همسرانشان، ککِ کسی را نمیگزد. وقتی میشنوی آنهايي که سن و سالی از ايشان گذشته با شنيدن اين خبر شانه بالا میدهند و میگويند: «حتما کِرم از خودشون بوده»، پس نبايد از کسی توقع داشته باشی. شايد بهتر است خودمان را بزنيم به کوچهی علیچپ و بگوييم که از اين دست اتفاقات در همهجای دنيا میافتد و مملکتِ ما هم از اين قاعده مستثنی نيست! شايد بهتر باشد باز همان جملهی معروفمان را بگوييم و همه چيز را دايورت کنيم روی غدد جنسیمان و برويم يک گوشه بنشينيم تا کسی از در وارد شود و به خودمان و ناموسمان تجاوز کند که اگر چنين شود باز «مُقصر» خودمان هستيم که در خانهیمان شلوارک میپوشيم و رکابی به تن میکنيم. میترسم از روزی که کشورم تبديل به يک «گروپ سکسـ»ِ کلان شود!... شايد هم حق با شماست! اصلا به ما چه؟ به من چه؟...
لیلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر