پرونده ویژه: تجاوز (شماره نهم، دی و بهمن 92)
تو دوران راهنمایی یه بار دوستانش بهش پیشنهاد کرده بودن که برای بازی کردن به یه باغ برن. وقتی وارد باغ شده بودن دوستاش دورش جمع شده بودن و مجبورش کرده بودن که شلوارش رو پایین بکشه، بعد دونه دونه اون رو مورد تجاوز قرار داده بودن. وقتی که اول ازش درخواست کرده بودن باهاشون به باغ بره، فکر میکرد که داره با یه گروه از دوستاش میره بازی بکنه، اما بعد از اتفاقی که داشت براش میافتاد با خودش فکر میکرد که چقدر سادهلوح بوده، چرا که تبدیل شده بود به وسیلهای برای بازی اون پسرهای دیگه، یه بازی بیرحمانه که خودش در اون شرکت نداشت. خودش رو تنها و بیکس میدید. بعد از اون بارها با تهدید به اون باغ برده شده بود. بهش میگفتن اگه نره به همه میگن که باهاش چه کار کردن. بعضی روزها میترسید که مدرسه بره و توی شهر برای خودش میگشت. تو وضعیت خیلی بدی گیر کرده بود، از یه طرف اون پسرها بودن، از طرف دیگه باید میرفت مدرسه و اگر به حرف اون پسرها هم گوش نمیکرد همه با خبر میشدن! چند بار به فکر خودکشی افتاده بود. نهایتا یک روز دلش رو به دریا زد، یه نامه نوشت برای مادرش و اون نامه رو توی فریزر قرار داد. مادرش اول اون رو پیش یه روانشناس برد، اما روانشناس قادر نبود باهاش ارتباط برقرار بکنه، نهایتا مادرش به مدرسه مراجعه کرد و بعد از صحبت با مدیر، اون تحت مراقبت قرار گرفت. شاید مادرش و اون روانشناس بیتجربه و مدیر مدرسه فکر میکردن قضیه تموم شده، اما واقعیت این بود که کابوس اون اتفاقها تا سالها اون رو راحت نذاشت و همیشه با یه بغض فروخورده و خشم سرکوب شده زندگی میکرد. هیچ وقت نتونسته بود با اون پسرها روبرو بشه و حرفهای دلش رو بهشون بزنه و ازشون بپرسه که چرا اون کارها رو باهاش کرده بودن.
تجاوز از جمله اتفاقهایی میباشد که ممکن است فرد را دچار یک اختلال اساسی به نام فشار روانی پس آسیبی [1] بکند. در اثر این اختلال فرد تا مدتها ممکن است دچار کابوسهای شبانه باشد. از جمله علائم دیگری که ممکن است فرد دچار آنها بشود ناآرامی، بیقراری، رفتارهای پرخاشگرانه، احساس بیزاری از دیگران، گوشهگیری، مشکلات در روابط با اطرافیان، احساس گناه و شرمندگی، اختلال خواب، اجتناب از یادآوری خاطرات (حتی خاطرات خوب)، اضطراب شدید هنگام یادآوری آن رویداد و یا هنگام قرار گرفتن در شرایطی که باعث یادآوری آن رویداد بشود، اختلال در تمرکز، گوش به زنگی مفرط و مشکلات در یادگیری میباشند. البته این علائم باید بیش از یک ماه دوام داشته باشند تا از نظر بالینی فرد دچار این اختلال تشخیص داده شود.
فردی که قربانی یک تجاوز بوده دچار ترسهای مختلفی میشود. هنگامیکه تجاوز ادامهدار باشد و به دفعات تکرار شود، فشار اضطراب و ناراحتی میتواند به جایی برسد که فرد را به سوی خودکشی سوق دهد. از جمله ترسهای قربانی این است که در صورت برملا شدن تجاوز، مورد شماتت قرار گرفته و از سوی اطرافیان مقصر قلمداد شود. علیالخصوص در فرهنگ ایرانی هنگامیکه کودکان مورد ظلمیدر مدرسه یا خیابان واقع میشوند و نزد پدران و مادرانشان پناه میبرند، معمولا مورد شماتت قرار میگیرند که مقصر خودشان هستند که نمیدانستهاند چطور باید رفتار کنند و نهایتا به ایشان گفته میشود که خودشان باید با این مشکلشان کنار بیایند. در اینگونه شرایط معمولا پدر و مادر با نگاهی تحقیرآمیز به آنها نگاه میکنند؛ بنابراین کودک ممکن است به تدریج به این باور برسد که در صورت وقوع هر اتفاق بدی، خودش مقصر بوده که نمیدانسته باید چگونه از خودش محافظت بکند. همچنین در مورد پسرانی که رفتاری دخترانه دارند که باعث جلب توجه دیگران میشوند و مدام از سوی اطرافیان مورد تمسخر و آزار قرار میگیرند، در صورتی که قربانی یک تجاوز بشوند، خود آن پسر به دلیل رفتار دخترانهاش مورد شماتت از سوی اطرافیان قرار خواهد گرفت. همچنین فرد قربانی ممکن است دچار این ترس باشد که در صورت برملا شدن اتفاقی که افتاده، نه تنها مورد حمایت از سوی کسی قرار نگیرد، بلکه باعث خشم فرد یا افراد متجاوز شده و اتفاقات بدتری برایش بیافتد. مخصوصا کسانی که از سوی افراد صاحب قدرت مورد تجاوز قرار میگیرند؛ مانند فردی که بخاطر طرز لباس پوشیدنش توسط نیروی انتظامی دستگیر و سپس به مکانی خلوت برده شده و بطور گروهی مورد تجاوز قرار گرفته بود. آنچه به این ترسها دامن میزند این است که افراد متجاوز هم قربانی خود را به روشهای مختلف مورد تهدید قرار میدهند و از او میخواهند که سکوت بکند؛ بنابراین قربانی از برملا شدن تجاوز دچار هراس شدیدی میشود که در مواردی برای او میتواند غیر قابل تحمل باشد.
برخی از تجاوزها همراه با خشونت زیادی هستند و برخی دیگر همراه با ملایمت و فرد متجاوز طوری عمل میکند که قربانی هم احساس لذت بکند. در چنین مواردی، قربانی بخاطر احساس لذتی که تجربه میکند شدیدا دچار احساس گناه میشود. همچنین قربانی ممکن است مدام احساس آلودگی بکند و از خودش متنفر بشود. در بلند مدت، افسردگی یکی دیگر از اختلالاتی است که قربانی تجاوز ممکن است به آن دچار بشود.
بنابراین ضروری است که بعد از اولین تجربه تجاوز، قربانی مسئله را با اطرافیان خودش در میان گذاشته و یا مستقیما به یک روانشناس خبره مراجعه بکند. آنچه میتواند تضمینی برای این باشد که قربانیان به موقع در صدد جلوگیری از وقوع تجاوز مجدد و درمان جراحات ناشی از تجاوز برآیند، آموزش مداوم دراین زمینه از سوی رسانههای گروهی و متخصصان است. باید به قربانیان یادآوری شود که تحت هیچ شرایطی خودشان مقصر نبودهاند و هرگز نباید دچار احساس شرمساری یا احساس گناه بشوند. همچنین درباره علائم افسردگی و اختلال فشار روانی پس آسیبی و راههای درمان آنها باید نه تنها به جامعه بلکه به متخصصان نیز آموزشهای لازم داده شود.
هوداد (روانشناس بالینی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر