دفتر ترجمه (شماره نهم، دی و بهمن 92)
یکی از شایعترین سوالاتی که من از نجاتیافتگان سوءاستفاده جنسی که لزبین و گی هستند میشنوم این است که «آیا گی بودن من به دلیل سوءاستفاده جنسی است؟» این سوال نه تنها توسط افرادی که از گرایش جنسی خود ناراضی هستند پرسیده شده بلکه افرادی که راضی و شاد هستند و به گرایش جنسی خود افتخار میکنند نیز این سوال را میپرسند.
نجاتیافتگان گی و لزبینی که نسبت به گرایش جنسی خود مثبت هستند ممکن است در ذهن خود بدانند که سوءاستفاده «عامل» گرایش جنسی آنها نیست. با این وجود بعضی اوقات آنها هم ممکن است نسبت به این موضوع نگران باشند.
در جامعهای که تصور میشود هر فردی باید دگرجنسخواه باشد و همجنسگرایی یک لکه است بعضی از نجاتیافتگان گی نگران این هستند که علت گرایش آنها بدلیل سوءاستفاده جنسیای که از آنها در گذشته توسط مردان شده است میباشد و بعضی مردان گی نیز که توسط زنان مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند نگران هستند که گرایش جنسی آنها نسبت به مردان ناشی از ترس و نفرتشان از زنان است.
به طور مشابه نیز بسیاری از لزبینهای مورد سوءاستفاده قرار گرفته شده توسط مردان نگران هستند که گرایششان بدلیل سوءاستفاده ایجاد شده است. این باور یا ترس توسط این افسانهی قوی تقویت میشود که لزبینها تنها به «یک مرد خوب» و یا «همخوابی خوب» نیاز دارند تا دگرجنسخواه شوند.
علاوه بر این لزبینهای مورد آزار قرار گرفته شده توسط زنان معمولا نگران این هستند که رفتار جنسیشان با زنان یک اجرا و نمایش مجدد از آزارشان باشد و با اینحال زنان دگرجنسخواهی که توسط مردان مورد آزار قرار گرفته اند نگران این نیستند که رابطه جنسیشان با مردان یک اجرا و نمایش مجدد از آنچه که بر سرشان رخ داده است باشد و یا اگر توسط زنان مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند گرایش جنسی دگرجنسخواهیشان ناشی از نفرتشان از زنان بوده باشد.
آشکارا این تفاوت بین نجاتیافتگان لزبین و گی در یک طرف و دگرجنسخواهان در طرف دیگر ایجاد شده توسط هموفوبیا (ترس از همجنسگرایی/همجنسگراستیزی) است.
چگونه ارتباط بین سوءاستفاده جنسی و گی بودن در ذهن مردم شکل گرفته است؟
همجنسگراستیزی یک نقش بزرگ در ایجاد این تصور که گی بودن ناشی از آزار جنسی است دارد. این افسانه که زنان و مردان همجنسگرا مجرم جنسی هستند نیز هنوز بسیار زنده است. این نوع از همجنسگراستیزی در برخی از بحثها بعد از افشاگریها در مورد سوءاستفاده جنسی کشیشها از پسران آشکار بوده است. یک توصیه مطرح شده بود که ممنوعیت مردان همجنسگرا از کشیش شدن را خواستار بود، انگار که این علت آزار جنسی کودکان بوده باشد.
هیچ کس خواستار خلع مردان دگرجنسگرا از کشیش بودن نشد زمانی که دخترها توسط کشیشها مورد آزار جنسی قرار گرفتند و زمانیکه بخش عمدهای از مجرمان و متجاوزان جنسی دگرجنسخواه شناسایی شدند. دگرجنسخواهی هرگز مورد حمله و سرزنش قرار نگرفت؛ درحالی که دگرجنسگرایی در حال حاضر نقش مهمی را در بسیاری از سوءاستفاده های جنسی و خشونت جنسی در جامعه بازی کند.
جامعهای که لزبین و گی بودن را به مجرم جنسی بودن ارتباط دهد و اطلاعات کافی برای آگاهی دادن به گیها و لزبینهای جوان وجود ندارد بسیاری از نجاتیافتگان لزبین و گی تصور میکنند که سوءاستفاده جنسی توسط همجنس باعث گی و لزبین بودن میشود.
این بسیار غمانگیز است که بعضی از گیها و لزبینهای جوان امکان رابطه جنسی همجنسگرایانه را در طول آزار جنسی متوجه میشوند (و بسیاری از نجاتیافتگان دگرجنسگرا نیز نگران این هستند که شاید در اصل گی باشند به دلیل این افسانه که آزار جنسی توسط همجنس باعث میشود فرد همجنسگرا شود). جای تعجب نیست که بسیاری از نجاتیافتگان جنسی لزبین و گی از گرایش جنسی خود احساس خجالت دارند چه کسی میخواهد به چیزی مرتبط باشد که از راه دور به مجرم جنسی و سوءاستفاده جنسی شباهت دارد؟
اگر به عنوان یک کودک سوءاستفاده جنسی تنها تصوری بود که از ارتباط همجنسگرایانه داشتید این مهم است که به یاد بیاورید احساسات جنسی شما بدلیل سوءاستفاده ایجاد نشدهاند. حتی اگر این احساسات در طول آزار جنسی بیدار شده اند و یا اگر شما خودتان را دگرجنسگرا میدانید و نگران این موضوع هستید که ممکن است گی باشید زیرا بدنتان در طول آزار جنسی توسط یک فرد همجنس برانگیخته شده این به معنی گی بودن شما نیست. پاسخ بدن شما به سادگی پاسخهای فیزیولوژیکی به تحریک است و هیچ ربطی به خواستههای شما ندارد. سوءاستفاده جنسی میتواند تمایلات جنسی را در شما ایجاد کند و نمیتواند شما را گی کند.
نجاتیافتگان لزبین و گی چگونه تحت تاثیر این افسانههای دگرجنسگراستیز قرار میگیرند؟
دگرجنسگراستیزی، شرم، منزوی شدن، پنهانکاری و ترس را بر روی شانههای لزبینها و گیها قرار میدهد و باعث میشود بسیاری از لزبینها و گیها از گرایش جنسیشان احساس شرم کنند. سوءاستفاده جنسی هم تاثیرات مشابهی بر روی افراد میگذارد و باعث میشود بسیاری از نجاتیافتگان از گرایش جنسیشان احساس شرم کنند.
وقتی نجاتیافتگان لزبین و گی احساس شرم میکنند اغلب اشتباهاً تمام شرم خود را معطوف به گرایش جنسیشان میکنند به جای اینکه آن را معطوف خود سوءاستفاده جنسی کنند.
در مقابل بسیاری از دگرجنسگرایان نجاتیافته از سوءاستفاده جنسی از تمایلات جنسیشان احساس شرم میکنند و بندرت گرایش جنسیشان را زیر سوال میبرند.
آنها درگیر این ترس که دگرجنسگراییشان بدلیل سوءاستفاده رخ داده نیستند.
حتی لزبینها و گیهای نجاتیافته که این اعتقادات همجنسگراستیزانه را مورد حمله قرار میدهند و از همجنسگرایی خود احساس شرم نمیکنند هنوز میتوانند ترس های خود را در کودکی به یاد بیاورند و نیازمند کمک هستند تا بفهمند که همجنسگرا بودن با سوءاستفاده جنسی در یک طبقه قرار نمیگیرد و بدلیل سوءاستفاده همجنسگرایی ایجاد نمیشود.
سوءاستفاده جنسی میتواند باعث ایجاد گرایش جنسی در یک فرد شود؟
ما همه به طور اجتماعی شرطی شده از طریق فرهنگ، آموزش و پرورش، خانواده، رسانهها و غیره هستیم.
سوءاستفاده جنسی صورت دیگر شرطی شدن است در نتیجه نجاتیافتگان سوءاستفاده جنسی میتوانند به طرف چیزی جذب شوند و یا از چیزی دفع شوند که هیچ ارتباطی به خود واقعیشان ندارد و بیشتر به سوءاستفاده رخ داده در گذشته آنها مربوط است. این به این معنی است که به عنوان مثال زنی که توسط زن دیگر مورد آزار جنسی قرار گرفته میتواند به داشتن سکس با زنان دیگر به دلیل تجربه ی آزار جنسی که داشته است جذب شود یا دفع شود و درعین حال نداند که آیا او لزبین است یا خیر؟ اما جذب شدن و یا دفع شدن از یک سری رفتارهای خاص گرایش جنسی شما را تعریف نمیکند.
سوال بزرگتر این است که چطور میدانید چه زمانی احساسات و رفتارهای واقعی خود را بروز میدهید و چه زمانی آنها را بدلیل آزار جنسی که دیدهاید انجام میدهید؟
بعضی نجاتیافتگان بیان میکنند که در تلاش برای گذر از مشکلات بعد از سوءاستفاده جنسی که به آنها شده به نوع خاصی از رفتارهای جنسی جذب میشوند (برای مثال: سکس با مردان مسنتر، سکس خشن، سکس با افراد ناشناس و غیره). در حالیکه بعضی دیگر میگویند به این دلیل به سمت بعضی رفتارهای جنسی خاص جذب میشوند چون این رفتارها آن چیزی هست که آنها میشناسند و با آن احساس امنیت میکنند اما این افراد بعدها در زندگیشان درمییابند که نقش بازی میکردند و خود واقعیشان نبودند.
یک زن آزاردیده زمانی که به سمت آزارگرش برمیگردد تنها بدلیل آشنا بودن با آن فرد و یا بدلیل باورش بر این عقیده است که سزاوار چیز بهتری نیست بنابراین نجاتیافتگان سوءاستفاده میتوانند دوباره به سمت رفتارهای جنسی که آزارگرشان انجام میداده کشیده شوند.
نجاتیافتگان میتوانند جذب یا دفع روابط جنسی همجنسگرایی و دگرجنسگرایی شوند بدلیل آزاری که تجربه کردهاند اما آزار جنسی گرایش جنسی را تغییر نمیدهد.
سوءاستفاده جنسی میتواند در لذت جنسی اختلال ایجاد کند، باعث درگیری نجاتیافتگان در رفتارهای جنسی شود که از سوءاستفاده جنسی بوجود میآیند و در توانایی نجاتیافتگان به دانستن آنچه که واقعا میخواهند تداخل ایجاد کند. اما سوءاستفاده جنسی نمیتواند عمیقترین عشق و شور و خواسته های نجاتیافتگان را ایجاد کند.
کشف تمایلات جنسی واقعی خود معمولا شامل وجین کردن لایههای شرطیای است که برخاسته از سوءاستفاده جنسی است و همچون سایر اشکال شرطیسازی، برای پیدا کردن خود واقعی و با روحتر که در آن میدانید که واقعا که هستید و چه میخواهید.
باید بر اثرات سوءاستفاده جنسی غلبه کنید.همچنین ایجاد رابطه با کودک درون خود و گسترش این رابطه و یاد دادن به کودک درون که میان آزار جنسی و رفتار جنسی تفاوت وجود دارد نیز میتواند کمککننده باشد.
همچنین گسترش یک رابطه ملایم و مهربان با خود، بدن خود و تمایلات جنسیتان به شما کمک میکند.
حقیقت این است که سوءاستفاده جنسی و تمایلات جنسی میلیونها مایل از هم جدا هستند، آنها واقعا هیچ چیز مشترک ندارند... چیزی به شگفتانگیزی و زیبایی عنوان تمایلات جنسی ما هرگز نمیتواند از چیزی به زشتی و دردناکی به نام سوءاستفاده جنسی بوجود آمده باشد.
شما میتوانید به خودتان اعتماد کنید که واقعا چه میخواهید اگر حالا نمیتوانید قطعاً در آینده میتوانید و دانستن اینکه شور عمیق درونی شما هیچ ربطی به آزار جنسی ندارد و کاملا به خود واقعی شما مرتبط است.
برگردان یاس آسمون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر