دفتر ترجمه (شماره نهم، دی و بهمن 92)
مقالهای برای نجاتیافتگان از تجاوز جنسی
پذیرفتن و اعتراف کردن به مورد آزار جنسی واقع شدن، خود زمان زیادی طلب میکند تا نجاتیافتگان از این آزار، قادر باشند با قطعیت و اطمینان بگویند که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند. اعتراف به اینکه این آزار اتفاق افتاده است خود قدمی مهم در درمان و رهایی از این آزارهاست. گروه بزرگی از نجاتیافتگان، سالها در این موضوع سرگردان و مرددند، حتی بعد از اینکه آنها اذعان میکنند که سابق بر این آزار جنسی دیدهاند. البته این یک واکنش طبیعی و برای حفاظت از خود است، طبیعتا بعد از تحمل همه این سختیها وقتی یک فرد بالغ و معتمد، راز شما را فاش کند و از این طریق به شما آسیب بزند، بسیار دردناک خواهد بود. این است که به طور اجتنابناپذیری این سوال مطرح میشود: «اگر من پیش او _که معتمد من بود_ هیچ امنیتی نداشته باشم، دیگر کجا میتوانم آسوده باشم؟» با تکرار همین پرسش، وضعیت برای فرد میتواند طاقتفرسا شود مخصوصا اگر شخص نداند چگونه میتواند امنیت بیشتری در این کره خاکی داشته باشد. با داشتن دلواپسی درباره اینکه فرد نتواند به خاطراتش اعتماد کند، برخی نجاتیافتگان نگرانند که ذهنشان در حال فریب دادن آنها باشد، آنها پیش خود تصور میکنند که خاطرات واقعی نیستند و شاید تماما ساخته و پرداخته ذهن آنها باشد. مثلا خیال میکنند ممکن است به خاطر زیاد پای تلویزیون نشستن باشد یا اینکه به خاطر مطالعه زیاد بر روی این موضوع باشد، حتی گاهی تصور میکنند شاید به خاطر شنیدن داستانهای زیاد در موضوع تجاوز و آزار جنسی از زبان نجاتیافتگان باشد. این یک دلواپسی قابل درک است، مخصوصا زمانی که یک سازمان با بودجه خوب متشکل از افرادی (که فرزندانشان ادعا میکنند مورد آزار جنسی واقع شدهاند)، وجود داشته باشد که معتقدند خاطرات بازیابی شده دقیق نیستند و تنها به خاطر خواندن کتاب، دیدن درمانگران و چیزهایی شبیه این به وجود میآیند.
عدم تمایل به این باور که شما یا دیگران در زمان کودکی، از نظر جنسی مورد آزار قرار گرفته بودید، قابل درک است؛ برای هیچ انسانی آسان نیست که به کارهای وحشتناک دیگران اذعان کند، مخصوصا کارهایی که در گذشته در همین پشت حیاط خانه خودِ ما اتفاق افتاده است. اما، فقط به خاطر اینکه آسان نیست و فقط به این دلیل که ما نمیخواهیم یا نمیتوانیم این مساله را باور کنیم، به این معنا نیست که اتفاق نخواهد افتاد.
آیا مردم حوادث ناگوار را، فراموش میکنند؟ یک نگرانی جدی برای نجاتیافتگان (مخصوصا پس از ابداع به اصطلاح دوره سندروم حافظه کاذب) این است که آیا آنها میتوانند به خاطرات دوباره به یاد آورده شده خود به طور دقیق اعتماد کنند یا خیر. این خاطرات، خاطراتی هستند که شما هیچ وقت آنها را به یاد نداشتید اما اغلب بعد از یک سری رویداد در مراحل بعدی زندگی، آشکار میشوند. ما با اطمینان میدانیم که مردم حوادث ناگوار را فراموش میکنند. احتملا از بهترین مثالها میتوان به تجربه جنگ یا تجربه تصادف با ماشین اشاره کرد. انسانیهایی هستند که در جنگها جنگیدند و چیز زیادی از آنچه که اتفاق افتاده در خاطر ندارند، با این حال شکی نیست که آنها آنجا بودند و آن جنگ نیز رخ داده بوده است. بسیاری از کسانی که از تصادفات جدی با ماشین، جان سالم به دربردهاند این صانحه را به خاطر ندارند. مردم حوادث ناگوار را فراموش میکنند. واکنشهای این حوادث حتی بدون یادآوری آن خاطرات وجود خواهند داشت. خیلی از افراد رفتاری مرتبط با وقایع ناگوار زندگی خود نشان میدهند در حالی که حتی آن وقایع را به خاطر ندارند. برای مثال، بسیاری از کسانی که تجربه تصادف جدی با ماشین داشتهاند و این تصادفات را به خاطر ندارند، هنگام گذر از صحنه تصادف وقتی که داخل یک ماشین قرار میگیرند یا پشت فرمان مینشینند واکنش منفی قویای از خود نشان میدهند. (حتی زمانی که به خاطر ندارند تصادف در آن محل اتفاق افتاده بوده است) بسیاری از جانبازان جنگی که خاطره کمی از جنگ دارند زمانی که یک صدای بلند بشنوند ناگهان فریاد میکشند بدون اینکه بدانند چرا؟! این رفتارها معمولا واکنشهای روانی پسآسیبی[2] ، نامیده میشوند. مردم اغلب چنین واکنشهایی را حتی زمانی که خاطرهای از حوادث ناگوار گذشته ندارند، از خود نشان میدهند. این واکنشها عبارتند از:
ترس و وحشت شدید، درماندگی، تجربه مجدد حوادث ناگوار، بازگشت به گذشته، طغیان کردن، اجتناب از فرصتهایی که با حوادث ناگوار همراه است، بیحس شدن، احساس جدا شدن یا بیگانگی از دیگران، هوشیاری بیش از حد، کابوسهای شبانه، حمله وحشتزا، حمله اضطرابآور، بیخوابی، تحریکپذیری و یا طغیان خشم، اختلال در تمرکز کردن، به صورت وحشتزده و اغراقآمیز واکنش نشان دادن، واکنشهای فیزیولوژیکی مانند عرق کردنهای شدید، تپش قلب، لرز و رعشه. علائم اختلالات پسآسیبی، ممکن است پس از یادآوری مجدد خاطرات، توسعه یابند. برای افراد این امکان وجود دارد که خاطرات کمی از آزار جنسی داشته باشند یا اصلا نداشته باشند و علائم اختلالات پسآسیبی هم نداشته باشند یا به صورت خیلی خفیف این علائم را نشان دهند. گاهی اوقات، این علائم حتی زمانی که خاطرهها مجدد به یاد آورده میشوند، توسعه نمییابند. به همین دلیل است که امکان دارد سواستفاده جنسی تنها زمانی که خاطرات این آزارها در ذهن بازیابی شدند، واکنشهای ناشی از اختلالات پسآسیبی را نمایان کنند. در اکثر موارد، مردم میتوانند پس از یادآوری آزار جنسی رفته بر آنها به گذشته نگاه کنند و راههایی را ببینند که آنها تحت تاثیرشان، مورد آزار قرار گرفتهاند بدون اینکه از آن در آن زمان آگاه باشند.
خاطراتی که فراموش شدهاند بازگشتنی هستند
همانطور که گفته شد، مردم خاطرات ناگوار را فراموش میکنند. میدانیم که حتی مردم بدون داشتن این خاطرات، ممکن است واکنشهای پسآسیبی (حتی در مقیاس کم) از خود نشان دهند. همچنین میدانیم خاطراتی که یک بار فراموش شدهاند میتوانند بازگردند.
این نیز به ثبت رسیده که سربازانی که به جنگ رفتهاند و خاطرات و تجربیات خود را فراموش کردهاند به صورت خودبهخود از طریق بازگشتن به گذشته آنها را به خاطر آوردهاند. آیا خاطرات دوباره به یاد آورده شده، کاملاً درست (حقیقی) هستند؟ تا زمانی که تمام خاطرات مخصوصا حافظهی ناخودآگاه -همان جزئیات یک حادثه- قابل بازسازی است. این امر به خودی خود از حقیقی بودن ماجرا نمیکاهد گاهی اوقات به این دلیل که خاطرات به هنگام یادآوری میتوانند مجسم و مبهم باشند بسیار سخت است تا بتوان از جزئیات آنها مطمئن شد. به دلیل نوع طبقهبندی خاطرات در ذهن ما ممکن است گاهی اوقات خاطرههایی از دو حادثه جداگانه که در زمان مشابه رخ دادهاند با هم به خاطر بیاوریم.
این بدان معنی نیست که این امر رخ نداده باشد، فقط ممکن است کاملا به آن شکل رخ نداده باشد. یک مثال خوب برای آن میتواند اشخاصی باشند که هنگام سرقت از یک بانک در آنجا حضور دارند. آنها توسط اسلحهها و دزدان وحشتزده شدهاند. به دلیل امنیت خود میترسند. پس از سرقت غیرمعمول نیست که شاهدان درمورد رنگ لباس آنها و حتی نژاد آنها تناقض داشته باشند و یا حتی تعداد سارقان حاضر در سرقت. اما هیچ یک از آنها در مورد اینکه یک سرقت رخ داده و جان آنها در خطر بوده مردد نیستند. هیچ نجاتیافتهای نمیتواند از تکتک جزئیات آزار جنسی خود که رخ داده مطمئن باشد.
جرم، رخ داده ولی اینکه بداند چه کسی و در چه سنی این انجام داده است مطمئن نیستیم. دقیقترین خاطراتی که در مثال سرقت از بانک، وجود دارند به خاطرات ناخودآگاه مربوط میشود؛ مثلا در سرقت بانک شاهدان تنها کسانی نیستند که شاهد سرقت بودهاند. در یک سرقت از بانک احساسات وجود دارند اما شدت احساسات آنها برای هر شخص متفاوت است.
حتی واکنشهای متاخر عادی هستند. آنها برای جانشان احساس ترس میکردهاند. قلب آنها بشدت میزده احساس دستپاچگی میکردند و احساساتی مشابه احساسات دیگران تجربه کردهاند؛ این حادثه ناگوار باعث این واکنشها شده است.
شدت ضربان قلب، تعرق، ترس، لرز، خرد شدن شخصیت و دیگر پاسخهای فیزیکی و جسمی به عنوان خاطره شخصی شناخته میشوند زیرا آنها نیاز به هیچ حافظه خودآگاه برای تجربه این حادثه ندارند. مثال سانحه رانندگی را به یاد آورید که نجاتیافته چگونه بدون هیچ خاطرهای، زمانی که از حادثه نزدیک محل حادثه عبور میکرد ناراحت میشد؟ این همان حافظه ناخودآگاه است. حافظه ناخودآگاه برخلاف حافظه خودآگاه بسیار بیشتر معتبر است. به عنوان مثال مردم بیشتر به این واقعیت که هنگام تجاوز آنها بوی الکل را در تنفس فرد متجاوز احساس کردهاند و یا اینکه آنها روی نقاط مختلف بدن درد سوزنده داشتهاند اشاره می کنند تا لباس متجاوز و روز تجاوز. خاطرات ناخودآگاه شامل تمامی واکنشهای فیزیکی و احساسی هستند از قبیل حسهای بدنی، بوها، صداها و تماسهای بدنی که نیازی به حافظه خودآگاده به خودیخود در حادثه ندارند. خاطرات ناخودآگاه همچنین شامل مهارتهایی است که در یادگیری آنها به حافظه خودآگاه جهت یادگیری قبلی آنها نیازی نیست. برای مثال، مهارتهای فنی کسی که براثر صدمه مغزی نمیتواند آموزش پیانو را به خاطر بیاورد اما هنوز میتواند پیانو بنوازد. این موضوع دلیل آن است که توضیح میدهد چرا رفتارهای مربوط به حادثه تکرار میشود. این همان حافظه ناخودآگاه است.
رفتارهایی که در هنگام تجاوز در شخص اثر میکنند؛ برای مثال احساساتی چون حالات انجام سکس که قبل از اولین سکس شخص آنها را نمیدانسته است. ضمنا این رفتار منفی است و در مورد خیلی از نجاتیافتگان حتی بدون خاطرات خودآگاهانه از آزار، به طور خلاصه، تحقیق در مورد خاطرات ناخودآگاه به ما میگوید که خاطرات ما از: بوها، مزه ها، حس های بدن، احساسات و صداها _ هیچکدام که نیازی به فکر کردن و یادآوری آگاهانه ندارد_ دقیقترین خاطرات هستند. بعضی از این یادآوری خاطرات تجاوز «خاطرات بدن» نامیده میشوند که بسیار واقعی برای مردم جلوه میکنند. هنگامیکه نجات یافتگان خاطرات بدن را دارند میتوانید اینگونه فکر کنند که بدانجا برگشته و دوباره مورد تجاوز واقع میشوند.
احساس فیزیکی و روحی درد به وضوح مشاهده میشود. این همان دلیلی است که تا آن حد واقعی هستند. چیزی که میدانیم این است که مردم میتوانند دردهای روحی تجاوز را فراموش کنند. قربانیان واکنشهایی نسبت به تجاوز دارند حتی بدون اینکه خاطرهای از آن داشته باشند. خاطرههای تجاوز میتوانند روزها بعد پس از رخ دادن آن حادثه پدیدار شوند اغلب هم، طوری نمایان میشوند که گویی در حال حاضر رخ داده است. خاطرات ناخودآگاه (مثل بوها، مزهها، صداها، لمسها، احساسات بدن و احساسهای روحی) قابل اعتمادترین هستند.
شما میتوانید به این نوع خاطرات اعتماد کنید میتوانید به احساسات درونی خود اعتماد کنید. احساسات، خاطرات بدن و خاطرات تصویری حقیقت را به شما میگویند. شاید نه به صورت دقیق درباره جزئیاتی که از آنچه رخ داده ثبت شدهاند اما هنوز حقیقیترین هستند. اگرچه روبهرویی با آزار جنسیای که رخ داده است سخت است اما همچنین میتواند بسیار رهاییبخش باشد. به خود این فرصت را بدهید تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. با اعتماد به خاطرات خود شما میتوانید به خودباوری برسید.
برگردان: آرشِ سعدی و میلاد
[1]. http://kalimunro.com/wp/articles-info
[2]. post-traumatic reactions
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر