هی لعنتی تو خیلی زیبایی، انگار طراحیت کار دسته
انگار نمیخوای بشنوی اخمو، میگی دیگه شاعر نباش بسه
از وقتی رفتی دکترم میگه: دست غمت خوب اومده پاسم
اصلا خودم دکتر شدم دیگه، هر چی مسکن باشه میشناسم
این روزها تو خونه فهمیدم، دارن کلافه میشن از کارام
از طعنههای تازهی مادر، از تیکههای تازهی بابام
ی صندلی ی گوشه ی کافه، انگار تو یه عالم دیگم
با یه پسر رو میز هر روزی، میام جلو و بیهوا میگم:
هی لعنتی تو خیلی زیبایی، انگار طراحیت کار دسته
گارسون میدونه قاطیام میگه: آقا ببخشید این پسر مسته
خاموش
هی لعنتی تو زیبایی
پاسخحذفهی لعنتی دوست دارم
لعنت به من...