دفتر مقالات (شماره دهم، اسفند 92)
زنان تمدنهای برجسته
در سه شماره قبل به بررسی وضعیت کلی زنان در قبایل اولیه، تمدن های ایران، یونان، چین و مصر پرداختیم و بدنبال این علت گشتیم که چرا در تاریخ سخن زیادی از زنان همجنسگرا نیست. این بار به سراغ تمدن سومر میرویم.
یاس آسمون
سومریان
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی ميانرودان سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات و شمال خليج فارس بودند. ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی بسیار غني و با کیفیت متعالی و بلندمرتبه پیریزی نمودند. تاریخ ورود سومریان به این سرزمین دقیقا معلوم نیست، ولی بر اساس کاوشهای باستانشناسي سومریان حدودا 4500 سال ق.م نخستين تمدن درخشان بشری را پایهگذاری کردند.
زنان روپوشی، از روی شانهی چپ، بر بدن خود میانداختند و مردان پوشش خود را به کمر میبستند و نیمهی بالای تنشان برهنه میماند ولی با پیشرفت تمدن لباس هم بلندترشد و به جایی رسید که همهی بدن خود را، تا گردن با آن میپوشانیدند؛ زنان و مردان خدمتکار در داخل خانه تنها پوششی به کمر خود میبستند و بالاتنه آنان برهنه بود؛ معمولا کلاهی بر سر و نعلینی برپا داشتند؛ ولی زنان ثروتمند کفشهایی بیپاشنه از پوست نرم میپوشیدند که روی آن بندی شبیه بند کفشهای امروزی داشت. دستبند و گلوبند و پابند و انگشتری و گوشواره اسباب آرایش زنان سومری بود.
زن در تمدن سومر
در قوانین سامی، چون زنی زنا دهد حکمش کشتن است، ولی در قانون سومري تنها آن است که شوهر جفاکشیده حق دارد زن دیگري بگیرد و پایگاه زن اول خود را از آنچه بود پایینتر آورد. در قانون سومري از ارتباطات جنسی سخن رفته است )متاسفانه جز اشاره به وجود چنین قوانینی توضیح بیشتری در باره جزئیات بیشتر این قوانین وجود ندارد) عدهاي زن وابسته به هر معبد بودند. بعضی از آنان خدمتگزار و پارهاي دیگر همسر خدایان یا جانشینان و نمایندگان بر حق ایشان بر روي زمین؛ دختر سومري در این گونه خدمتگزاري به معابد هیچ ننگ و عاري تصور نمیکرد؛ پدر او به این میبالید که جمال و کمال دختر خود را براي از بین بردن رنج و ملال زندگی یکنواخت کاهنان وقف کرده است؛ چنان پدري، وقتی براي ورود دختر خود به معبد و انجام وظایف مقدس پذیرش به دست میآورد، جشن میگرفت و در این جشن قربانی میکرد و جهیزي همراه وي به معبد میفرستاد در آن زمان زناشویی آیین پیچیدهاي بود که قوانین و مقررات فراوانی براي آن گذاشته بودند. جهیزي که دختر همراه خود به خانهی شوهر میبرد کاملا در تحت تصرف و اختیار خود او بود؛ گرچه، در استفاده از این حق، شوهر را در زندگی شریک خویش میساخت، حق تعیین وارث با خود او بود. هراندازه شوهر بر فرزندان خود حق داشت، زن نیز چنان بود؛ در غیاب شوهر، اگر پسر بزرگی نبود، خود زن مزرعه را نیز مانند خانه اداره میکرد. زن حق داشت که مستقل از شوهر خود به کار بازرگانی بپردازد و بندگان خود را نگاه دارد یا آنان را آزاد کند.
زن گاهی به مقام ملکهاي میرسید، چنانکه شوباد چنین شد و با کمال مهر و رأفت حکومت راند.
ولی، در حالات بحرانی و سخت، همیشه کار به دست مرد بود؛ او پارهاي از اوقات حق داشت زن خود را بفروشد یا در برابر وامی که دارد، او را به طلبکار خود بدهد.
حتی در آن روزگار بسیار دور هم حکم اخلاقی بر مرد و زن یکسان نبود و این نتیجهی ضروري آن بود که در مالکیت و وراثت با یکدیگر اختلاف داشتند: مثلا زنا کردن مرد را سبکسري و قابل اغماض میپنداشتند، در صورتی که چون زنی چنین میکرد کیفر آن مرگ بود؛ از زن چنان توقع داشتند که براي شوهر خود و براي کشور، فرزندان فراوانی بیاورد؛ اگر زن نازا میشد، مرد تنها به همین سبب، میتوانست او را رها کند اگر زنی از مادر شدن خود جلوگیري میکرد، او را غرق میکردند.
قانون هیچ حقی براي کودکان قایل نبود و اگر پدر و مادر از فرزند خود در مقابل عموم تبري میجستند، همین خود کافی بود براي آنکه اولیاي امور آن فرزند را از شهري که در آن به سر میبرد تبعید کنند.
با وجود این، زنان طبقات بالا زندگی پرتجملی داشتند؛ مزایا و تجملاتی که این گونه زنان داشتند جبران بیچارگی و محرومیت خواهران فقیر ایشان را میکرد؛ در این مورد باید گفت که وضع زن آن روز مثل وضع زن در همهی مدنیتهاي مختلف بوده است.
رد پای همجنسگرایی در سومر
در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد برخی موبدان سومری به نام گالا که الهه اینانا را پرستش میکردند و سپس همتایان آنها در بابل و آشور لباس و رفتارهای زنانه را بکار میگرفتند و به عنوان مفعول با مردان دیگر رابطه جنسی مقعدی داشتند، واژه گالا به صورت تصویر آلت مردانه به همراه مقعد نوشته میشد. در بابل و آشور رابطه جنسی مردان با گالاها موجب خوش اقبالی شناخته میشد. گالاها افرادی بودند که در معابد وظیفه نغمهخوانی و نوازندگی را نیز برعهده داشتند.
قوانین آشور در 1250 قبل از میلاد برای مردی که به دروغ به دیگری نسبت مفعول بودن در رابطه همجنسگرایانه دهد یا به مردان تجاوز جنسی کند مجازات در نظر گرفته بود ولی ممنوعیتی برای روابط آزادانه میان دو مرد وجود نداشت. تصاویر روابط همجنسگرایانه در اوروک، بابل، شوش و آشور از هزاره سوم پیش از میلاد یافت شده است.
فعالیت اجتماعی زنان سومر
در باور سومریان، هر شهر سومری از آن ایزدبانویی بود که حامی آن شهر بود. طبیعی است که در میان همهی ارگانهای ادارهکننده، معبد که محل استقرار ایزدبانو بود نقش مرکزی داشته باشد. همین که بسیاری از ایزدبانوهای سومری حامی شهرها و خدایان عناصر طبیعی و اجتماعی ماهیت زنانه داشتند، نشاندهندهی قدرت زنان در جهانبینی سومری است. در معابد هم مقدسین زن یا کاهنهها نه تنها قدرت مذهبی که قدرت سیاسی و اداری هم در اختیار داشتهاند.
لازم به یادآوری هست که بعدها با یکپارچه شدن شهرهای سومری این قدرت مرکزی بین معبد و کاخ شاهان سومری مورد رقابت و کشاکش بود.
اقتصاد سومر با ازدیاد جمعیت و نیاز به تولید بیشتر مواد غذایی و وسایل زندگی بزودی از حالت تولید خانوادگی بیرون آمد و تولید بیشتر و بیشتر خصلت اجتماعی بخودش گرفت. نظریههای متفاوتی درباره شکل تولید اجتماعی ارائه شده است.تحقیقات نشان میدهد که اثرات این اجتماعی شدن تولید، تاثیرات زیادی روی زندگی زنان گذاشته و تعداد بسیاری از زنان عملا بصورت نیروی کار اجتماعی فعال درآمده بودند.
تقسیم کار اجتماعی و جدایی نقش اجتماعی زن و مرد هم بتدریج از همینجا آغاز میشود. شواهد بدست آمده از مناطق باستانشناسی نشان میدهند که زنان بیشتر در صنایع پشمریسی، پارچهبافی و بعدا لباسدوزی شرکت داشتهاند.
با اینکه مردان هم در این صنایع مشغول به کار بودهاند، اما نشان داده شده که بیشترین نیروی کار را در این رشتهها زنان تشکیل میدادهاند. همچنین زنان در امور انبار و ذخیرهی مواد غذایی شرکت فعال داشتهاند.
نکتهی دیگر اینکه زنان همپای میتوانستهاند نقش رهبری و مدیریت گروههای کار را به عهده بگیرند و این نقش ریاست تنها موارد استثنایی نداشته است.
در الواح سومری نام زنان هم به عنوان حسابداران معابد آمده است و تعدادی از زنان بعنوان محاسب کار میکردند کرامر در میان لیست ۵۰۰ نقری دبیران دیوان نام زنی را ندیده است ولی ادوارد شیرا در بررسی الواح گلی سومر به حسابداران و دختران «منشی» سومری برخورد کرده است.
طبیعیست که این زنان در سنین پایینتر در آموزشگاههای معبد، خواندن و نوشتن را آموخته باشند. از دیگر حقوق اجتماعی، زنان دارای حق قضاوت بودهاند و بر کرسی قضاوت مینشستند و یا حق طرح شکایت در دادگاه را داشتهاند.
زنان از حق مالکیت برخوردار بودهاند و میتوانستهاند در خرید و فروش اجناس شرکت کنند و البته از نقشهای مهم اجتماعی آنان هم خدمت در مقامات بالای معبد بود که همانطور که در بالا آمد، نمیتوانسته است بدون قدرت سیاسی و اداری بوده باشد. بعنوان مثال مقام اول روحانی (Ensi) معبد را زنان هم میتوانستهاند در اختیار داشته باشند و تفاوتی در میان نبوده است. زنان طبقات ثروتمند در مالکیت و ادارهی آنچه در اختیار خانوادهشان بود آزادی داشتند. شواهد باستانشناسی و متن کتیبههای سومری نشان از تک همسری بودن اکثریت مطلق جامعه دارد و نشانههای چندهمسری فقط در کاخهای پادشاهان دیده میشود.
مرد به سختی میتوانست زن دوم اختیار کند و معمولا اگر زن رسمی صاحب بچه نمیشد، مرد میتوانست در این صورت زن دومی اختیار کند که البته از حقوق برابر با زن اول برخوردار نبود. در اینجا متن بند ۱۴۴ قانون حمورابی را که معتفدند از قوانین سومری گرفته شده درباره ازدواج دوم میآوریم: «اگر زنی با مردی ازدواج کند و به او یک خدمتکار بدهد و برای او فرزند بیاورد و آن مرد بخواهد زن دومی بگیرد، نمیتواند و یا اگر مردی زنی بگیرد و از او بچه دار نشود و بخواهد زن دومی بگیرد و او را به خانه بیاورد، زن دوم هرگز نباید به جایگاه زن نخست (مرتبه) باشد.» قانون حَمورابی به دستور حمورابی شاه بابل نوشته شد، شامل ۲۸۲ ماده در باب حقوق جزا و حقوق مدنی و حقوق تجارت است.
باید توجه کنیم که این قوانین مربوط به زمان افول تمدن سومریان و اوج تمدن بابلی است ولی بدون شک این قوانین ریشه در قوانین سومری دارند.
حدود هزار سال بعد است که در زمان حکومت آشوریان به مردان توصیه میکنند که با زنان مانند دامهایتان رفتار کنید. قوانین آشوری برای زنان بسیار سخت و محدودکننده بود و حتی برای حجاب زنان قانون میگذارد و تنها روسپیان را از پوشاندن سر معاف میکند.
روند رشد تضادهای درونی جامعهی سومر مانند افزایش نزولخواری و بهرههای سنگین که برای بسیاری موجب از دست دادن رشتههای خانوادگی و سقوط به مرتبه بردگی و بیگاری میشد از یک طرف و افزایش جنگهای میان شهرهای سومری و تهاجم قبیلههای بیابانگرد به شهرها از طرف دیگر، رفته رفته نقش اجتماعی زنان را دگرگونه کرد.
دوران جنگها و حماسههای پهلوانی به مردانی نیرومند و جنگجو و قهرمان نیاز داشت تا بتوانند ارتشهای تهاجمی را رهبری کنند. از طرفی رشد درونی جامعهی سومری سبب میشد که نیاز به نیروی کار و وسایل تولید اجتماعی افزایش پیدا کند و از طرف دیگر در جریان افزایش جمعیت، گوناگونی بیشتر کارها و تخصصی شدن کارها در جامعهی سومر، سهم زنان بیشتر در خانه ماندن و پرستاری از بچهها میشد و زنان کمتر و کمتر در کارهای اجتماعی شرکت میکردند که این البته باید مربوط به اواخر موجودیت سومر بعنوان واحد سیاسی باشد.
کمرنگ شدن نقش اجتماعی زنان رابطه مستقیم با افزایش قید و بندهای شخصی و اجتماعی دارد. بطوری که در هزارهی سوم که تعداد بسیاری اسناد و الواح سومری در دست داریم با خانوادهای کاملا پدرمحور روبهرو هستیم و زنجیرهی خانوادگی از طریق پدر منتقل میشود.
اما هنوز زنان از حقوق بالایی در اجتماع برخوردار هستند. انگارههای دینی و اسطورهها تاریخ اولیه سومر پیش از طوفان و سیل بزرگی که زیانهای سختی به آنها وارد کرد (طوفان و سیلی که بعدها در ادیان سامی الهامبخش طوفان نوح شد) در هالهای از افسانه فرو رفته است.
برای بهتر فهمیدن وضعیت آن زمان جامعهی سومری باید بیشتر و بیشتر به انگارههای دینی و اسطورهها رجوع کنیم. ایزدبانوها در جهانبینی سومری جای والا و قدرتمندی داشتند.
چنین جایگاهی نمیتوانسته است بدون زمینههای عینی در زندگی واقعی اجتماعی باشد. در منظومهی سومری حدود ۱۶۰ آیین یا قانون آسمانی (Me) را شناسایی کردهاند که حدود ۶۰ تای آنها خوانده شدهاند.
اینها در واقع اجزای سازندهی تمدن سومری را تشکیل میدهند. در میان آنان «مقام والا و جاودانی زن» و «زن مقدس» هم وجود دارد. نمونههای بسیاری از جایگاهی که خدابانو ها در انگارههای دینی سومریان داشتند در دست است. با ورود سومر به دوران پهلوانی و جنگجویی، بسیاری از این ایزدبانوان به شاهخدایان تبدیل شدند. در طول هزارهها و قرون شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی یا از اساس ممنوع و بشدت محدود بوده و یا فقط در رشتهها و فضاهای خاصی امکان وجود داشته است. بدیهیست که برای جامعه در چنین شرایط محدودی، «نیازی» به رشد تواناییها و دانش فردی و گروهی زنان وجود نداشته باشد.
در حدود ۲۰۵۰ پیش از میلاد، بتدریج سومر بعنوان یک واحد سیاسی از میان رفت. کمی بعد از سقوط قطعی سومر، قوم آموررو (Amurru) که از اواخر هزاره سوم بتدریج در جنوب میانرودان رخنه کرده و مستقر شده بودند، شهر بابل را پایتخت خودشان قرار دادند و زیر فرمان رهبرانی مثل حمورابی موقتا حکومت میانرودان را به دست گرفتند. بدلیل سیطرهی بابل بر منطقه در هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد، کشوری که روزگاری سومر نامیده میشد، به نام بابل خوانده شد.
حالا نیازمند جوابگویی به این سوال هستیم که با وجود قدرت اجتماعی و آزادی که زنان سومری داشتند آیا آنها به واقع برابر با مردان بودند؟ و زنان همجنسگرا این قدرت را داشتند که آزادانه زندگی کنند؟ همان طور که دیدیم همچون قبایل اولیه زنان سومری نیز در ابتدا که جامعه نیازمند به تولید بود جایگاهی تقریبا با مردان داشتند کلمه تقریبا را از این جهت به کار میبرم زیرا این زنان در حرفههایی مانند: پشمریسی، پارچهبافی و لباسدوزی شرکت داشتهاند که همگی از دوران قدیم اغلب صنایعی زنانه محسوب میشدند در آثار سومری اثری از وفور فرمانروایی زنان همچون تمدن مصر نیست تنها در تاریخ ویل دورانت به نام شوباد برمیخوریم و خود دورانت نیز در خطی پایینتر اشاره میکند که این آزادی زنان تنها در دوران آسایش وجود داشته و همیشه به هنگام مواقع سختی مردان بودند که کنترل امور را دردست میگرفتند با وجود قدرت داشتن زنان سومری در تعیین ارث و میراث خود و یا مالکیت و انجام امور بازرگانی آنها نقشی در تعیین همسر خود نداشتند و پدر، شوهر را انتخاب میکرد و زمانیکه وارد حیطهی ازدواج میشدند تنها قابلیت تولیدمثلشان ملاک بود چنانچه در تاریخ ویل دورانت میخوانیم: اگر زنی از مادر شدن خود جلوگیري میکرد، او را غرق میکردند و یا نازایی میتوانست دلیلی باشد تا مرد بتواند همسر دوم اختیار کند و یا همسر اول خود را طلاق دهد.
در طول 4 شماره از سری مقالات زنان پردهنشین به بررسی رد پایی هرچند ناچیز از زنان همجنسگرا در تاریخ پرداختیم و وضع زن در تاریخ تمدنها را با هم دیدیم. حالا سوالی که پیش میآید این است که زن عصر حاضر چه چیزی برای ارائه دارد؟ هزار سال بعد از این تاریخ، ما زنان و به خصوص زنان همجنسگرا چه چیزی برای ارائه به همتایان خود داریم؟ آیا مانند زنانی مانند سافو تنها یک نام از نسل ما در تمدن کشورمان باقی میماند؟ و یا مانند زنان سومری با وجود چنین تمدن عظیم و بزرگی و نقش پررنگتر زنان آن به نسبت دیگر تمدنها، هیچ نامی از ما به گوش زنان هزار سال بعد نخواهد رسید؟
چه نیکو گفتهاند که زیر آسمان هیچ چیز تازهاي وجود ندارد وتفاوت زن ابتداي جهان و زن امروز به اندازهاي ناچیز است که از سوراخ سوزن میگذرد
دورانت
منابع در دفتر مجله موجود است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر