پرونده فرهنگ دگرباشستیز (شماره یازدهم، فروردین و اردیبهشت 93)
فوبیا به چه معناست ؟
فوبیا یا همان فوبی به معنای ترس است.
لغتی بر گرفته از یک ریشه یونانی. به معنای ترس غیر منطقی. یعنی ترسی که فرد هیچ
توضیح منطقی و دلیل واضحی برای آن ندارد و خودش نیز به غیر منطقی بودن آن اذعان
دارد.
ترس مگر منطق دارد؟ بلی. ترسهای منطقی،
ترسهایی هستند که دلیل واقعی دارند. مثلآً ترس از مار، زمانی که مار واقعاً در
محیط زندگی ما یافت میشود، ترسی است واقعی و منطقی که ریشه تکاملی دارد (چون دوری
از مار در طول تکامل به بقای بشر کمک کرده است، لذا این حس در نوع بشر پایدار
مانده است) اما همین ترس از مار وقتی که باعث شود کسی از ترس نیش مار حتی از خانه
هم خارج نشود، یا با دیدن مجسمهی مار در یک فروشگاه از رفتن به داخل آن اجتناب
کند، میشود ترس غیر منطقی!
ترسهای غیر منطقی یا فوبیاها به دلایل
مختلفی ایجاد میشوند. گاهی ریشه در تجارب فردی ما دارند. کسی که در کودکی توسط یک
مرد چشمآبی مورد تجاوز قرار گرفته باشد ممکن است نسبت به تمام مردهای چشمآبی
هراس داشته باشد.
اما اخیراً به کار بردن واژه
فوبیا برای همجنسگراستیزی مورد انتقاد قرار گرفته است. چرا؟ به این دلیل که ترس از
همجنسگراها در واقع هیچ شباهتی به ترس از بلندی یا ترس از مکانهای بسته یا ترس از
گربه ندارد. یعنی بر خلاف موارد مذکور، فرد کاملاً تعمدی و بر اساس استدلالهایی
که میآورد نوعی نفرت و ستیز نسبت به همجنسگرایان دارد. در حالی که کسی که از آسانسور
یا رانندگی میترسد، در واقع نه تنها هیچ عناد یا نفرتی نسبت به آسانسور یا اتومبیل
ندارد بلکه اغلب حتی علاقمند است که بتواند بر ترس خود غلبه کند یا مانند دیگران
از این وسایل استفاده کند. در حالی که افراد هموفوب هیچ گونه میلی برای تغییر نگرششان
ندارند. وقتی از آنها بپرسید که چرا از همجنسگراها متنفرند پاسخ آنها بر اساس یک
ترس بیمارگون نیست. مثلاً نمیگویند وقتی یک گی را ببینم ضربان قلبم بالا میرود
یا دستهایم میلرزد (یا سایر علایم کلاسیک ترس را گزارش نمیدهند). آنها حتی نمیگویند
که مثلا توسط یک گی یا لزبین مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند یا آزار دیدهاند.
فقط ابراز تنفر و گاهی انزجار میکنند . دلایلشان بیشتر به غیر عادی بودن، حیوانی
بودن، بر خلاف طبیعت بودن، غیر اخلاقی بودن یا "کثیف" بودن همجنسگرایی
اشاره دارد. بنابراین بهتر است به جای واژه هراس یا ترس از واژه ستیز
استفاده شود. کسی که ترس دارد بیمار است و کنترلی بر بیماری خود ندارد اما کسی که ستیز
دارد بر اساس جهلی آمیخته با تعصب عمل میکند و لذا این تعصب بیجا اجازهی آگاهی
را از او سلب می کند. به علاوه؛ ترس هیجانی فردی است در حالی که ستیز توسط فرهنگ و
رسانهها نیز میتواند اعمال گردد.
شواهد تحقیقاتی نشان میدهد مردان دگرجنسگرا، درمقایسه با زنان
دگرجنسگرا سطوح بالاتری از هوموفوبیا و ترنسفوبیا دارند (همان منبع). این یافته
همسو با فرضیات قبلی است که نشان میدهد نگرانیها و تردیدهای بعضی از مردان در
مورد مردانگی خود، با گرایش آنها به رفتارهای خشونتآمیز در ارتباط است. به همین
دلیل، برخی مردان دگرجنسگرا، در مواجهه با مردان همجنسگرا -که از پذیرش نقشهای
سنتی مردانه سرباز میزنند- به نوعی مردانگی خود را در معرض تهدید احساس میکنند و
با خشونت و تبعیض و تحقیر، در واقع به اضطراب درونی خویش، واکنش نشان میدهند.
همچنین به نظر هامیلتون[1]( 2007) تبعیض
علیه همجنسگرایان مرد، مورد تشویق آرمانهای مردانه به منظور حفظ سلطه بر زنان است.
بنابراین، یکی دیگر از دلایل سطوح بالاتر هوموفوبیا در مردان دگرجنسگرا، میتواند ایدئولوژی
حفظ قدرت باشد. هوموفوبیا به طور معناداری هم در مردان و هم در زنان، در افراد
محافظهکاری دیده میشود که پایبندی سفت و محکمی به هنجارهای اجتماعی دارند (همان
منبع).
طبق
یک تعریف درستتر، هوموفوبیا، به نگرشهای منفی تبعیضآمیز درباره همجنسگرایی
در میان افراد دگرجنسگرا اطلاق میشود (ناگوشی[2] و همکاران،2008). بنابراین،
همانگونه که ذکر شد، اصطلاح هوموفوبیا در سطوح مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است. اول،
به این دلیل که به نظر نمیرسد هوموفوبیا، ترس در مفهوم سنتی آن باشد. از آن جایی
که این ترس لزوما بیدلیل نیست (هرک، 1996) و با علائم فیزیولوژیکی مورد انتظار
نیز همراه نیست (شیلدز و هاریمن[3]،1984)
یعنی فاقد دو ملاکی است که برای تشخیص ترس مرضی (فوبی) ضروری است (انجمن روانپزشکی
آمریکا، 2000). دوم این که هوموفوبیا به طور کلی، نگرشها و احساسات منفی در مورد
همجنسگرایی را دربرمیگیرد و ممکن است شامل ترس نشود (هرک،2004). سوم این که این
اصطلاح، نشاندهندهی آسیبشناسی فردی است و ریشههای فرهنگی آن را در برنمیگیرد.
اگرچه هرک (2004)، اصطلاح "تبعیض جنسی" را مناسبترین معادل برای اشاره
به ارزیابیهای منفی نسبت به گرایش جنسی میداند ، اما اصطلاح
"دگرجنسگرامحوری" رایج تر است (به نقل از آمادیو[4]،2006).
برخی از فرضیات وجود دارند که نشان میدهند هموفوبیا در
افرادی بیشتر رخ میدهد که خودشان امیال ناخودآگاه سرکوبشدهای نسبت به همجنس
دارند. در واقع آنها به عنوان یک واکنش جبرانی برای مهار کردن امیال همجنسخواهانهی
خود، دست به سرکوب افراد همجنسگرا در محیط بیرون میزنند. بقول مارسل پروست
نویسندهی شهیر همجنسگرا، «ما بیشتر نسبت به همان صفاتی در دیگران واکنش منفی نشان
میدهیم که در خودمان هم وجود دارد!» این فرضیه در چندین پژوهش مورد تایید قرار
گرفته است.
در یکی ازین پژوهشهای جذاب (آدامز، رایت و لهر[5]،1994)، برای گروهی از مردان
مبتلا به هوموفوبیا و گروهی از مردان بدون هوموفوبیا، سه نوع فیلم پورن[6] نمایش داده شد: اول، فیلمی که رابطه
جنسی بین یک زن و مرد را نمایش میداد. دوم، فیلمی از رابطه جنسی که بین دو زن را
نمایش میداد و سوم فیلمی که رابطه جنسی بین دو مرد را به تصویر میکشید. در حین
نمایش این فیلمها، به وسیله یک ابزار آزمایشگاهی[7] میزان تحریک و برانگیختگی جنسی
این مردان از طریق اندازهگیری حجم آلت تناسلیشان مورد سنجش قرار گرفت. نتایج،
بسیار جالب توجه بود: درحالی که مردان غیرهموفوب، تنها به هنگام تماشای دو فیلم
اول دچار برانگیختگی جنسی شدند، مردان هموفوب، پس از تماشای فیلم رابطه جنسی بین
دو مرد نیز، برانگیختگی جنسی نشان دادند! نتایج این پژوهش، همسو با فرضیاتی است که
هوموفوبیا را ناشی از حساسیتِ افراد ِهموفوب، نسبت به محرکهای همجنسخواهانه دانسته
و انکار یا ناآگاهی نسبت به تمایلات همجنسگرایانه را دلیل نفرت این افراد از همجنسگرایان
میداند (آدامز وهمکاران،1994).
همجنسگراستیزی در کشورهای پیشرفتهای که همجنسگرایان از
حقوق برابر برخوردارند، زمانی که تبدیل به توهین و تحقیر کلامی شود، جرم محسوب میشود
و از مصادیق جرایم مرتبط با نفرت[8] (همانند نژادپرستی) است. هرچند
متاسفانه در این کشورها نیز همچنان رایج است و معمولاً جز در مواردی که به آسیب
جدی به فرد همجنسگرا (مانند قتل یا چاقوکشی) منجر گردد، با شکایت و اعتراض مواجه
نمیشود.
صدرا اعتمادی
روانشناس بالینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر