پرونده ویژه: دگرباش بودن، رابطه داشتن (شماره یازدهم، فروردین و اردیبهشت 93)
خیانت
همیشه در اوج اعتماد اتفاق میافتد.
ناپلئون
بناپارت
اغلب
ما خیانت را تجربه کردهایم. همه میدانیم چه دردی دارد. خیانت یکی از دردناکترین
وضعیتهایی است که هر فردی ممکن است فارغ از جنسیت یا گرایش جنسیاش تجربه کند. در
اوج علاقه و اعتماد به یک فرد؛ ناگهان بُتی که عشق از او در ذهن ما ساخته فرو میریزد.
گاهی فرد دچار نوعی وسواس فکری میشود و به اصالت لحظاتی که با فرد خائن گذرانده
شک میکند. کیفیت رابطه را حتی در زمانی که به ظاهر مثبت بوده زیر سوال میبرد و
مدام خویشتن را میآزارد.
خیانت
میتواند عاطفی یا جنسی باشد، تحقیقات نشان میدهد که برای زنهای دگرجنسگرا خیانت
عاطفی و برای مردان دگرجنسگرا خیانت جنسی نابخشودنیتر و تحمل آن سختتر است. در
ارتباط با زوجهای اقلیت جنسی اطلاعات پژوهشی ما برای اینکه بدانیم آنها نسبت به
کدامیک از انواع خیانت حساسترند هنوز کافی نیست.
خیانت پیامدهای مخربی در رابطه میان زوجین (همجنسگرا یا دگرجنسگرا)
به همراه دارد. در اینجا برخی از واكنشهای متداول ـبهخصوص واكنشهایی را كه در
مدت كوتاهی پس از این اتفاق از فرد سر میزندـ بررسی میكنیم. شایعترین واكنشهایی
كه ممکن است فرد خیانتدیده از خود نشان دهد خشم فراوان از فرد مقابل یا رقیب، فكر
خیانت و مقابله به مثل، كشتن و از بین بردن رقیب یا صدمه به موقعیت اجتماعی و
احترام و آبروی فرد خائن است.
از سوی دیگر، فرد خیانتدیده اغلب اعتماد به نفس خود را از دست
میدهد که مهمترین دلیل آن احساس خواستنی نبودن و یا طرد شدن است. وی ممكن است
دچار افكار مربوط به سرزنش خود شود و به دنبال نشانههایی مبنی بر وجود عیب یا
مشكلی در خودش باشد. این اتفاق میتواند تا حدی شدت پیدا كند كه فرد را به سوی
خودكشی، افسردگی یا از سوی دیگر تلاشهای افراطی و نالازم برای تغییر خود بكشاند.اغلب
این واكنشها تا حدی طبیعی هستند و اصولاً نمیتوان از فرد خیانتدیده انتظار داشت
غمگین یا عصبانی نباشد.
در زوج های دگرجنسگرا پس از پی بردن
به خیانت خیلیها دست به اقداماتی میزنند. رفتارهایی چون تلفن زدن به دوستان،
والدین یا همكاران فرد مقابل و بردن آبروی او در برابر دیگران، راه انداختن دعوا
و سروصدای زیاد در محل كار او و تلاش برای اخذ حمایت اجتماعی از سیستم خانواده؛
دوستان و فامیل.
این
واکنش در زوج های همجنسگرا دیده نمیشود. آنها نمیتوانند ادعایی نسبت به رابطه
داشته باشند. رابطهای که وجودش پنهانی و ماهیتش از اساس مورد پذیرش عموم نیست چگونه
ممکن است پس از مخدوش شدن مورد حمایت قرار گیرد؟ لذا فرد همجنسگرا شرایط بسیار
سختتری را تجربه میکنند. آنها ممکن است حتی نتوانند در این باره با خانواده یا نزدیکترین
دوستانشان سخن بگویند. آنها ناچارند در شرایط بعد از خیانت که شدیداً از نظر
روانی از هم گسسته و تحت فشارند، در مقابل دیگران وانمود کنند که همه چیز عادی است.
این انزوا و عدم امکان به اشتراک گذاشتن مسایل با دیگران منجر به افسردگی شدیدی در
این افراد میشود.
اگر
یکی از طرفین با ارتباط با فردی از جنس مخالف، به شریک همجنسگرای خود خیانت کند،
این ضربه میتواند دردناکتر باشد. چرا که ممکن است ذات کشش بین دوهمجنس و ارتباط
عاشقانه و اروتیک بین آنها را زیر سوال ببرد و حتی در ارتباط با گرایش فرد خائن
تردیدهایی را در ذهن فرد خیانتدیده ایجاد کند. سوالاتی مانند اینکه: "آیا او
واقعاً یک کشش فطری و غریزی نسبت به من داشته؟! آیا او مانند من و هم حس من بوده یا
این رابطه صرفاً هوس یک استریت برای تجربهی شکل تازهای از لذت بوده است؟" واکنشهای
شدیدی مانند شروع یك رابطه جدید یا به سرعت درگیر شدن در رابطهای حساب نشده
صرفاً برای انتقام گرفتن از فرد مقابل نیز رایج است.
چه
کنیم؟
یكی از مهمترین نكاتی كه در اینجا باید ذكر كرد این است كه
حتماً از برقراری ارتباط با فرد دیگری برای جبران خلأ فرد مقابل یا تلافی كار او
اجتناب كنید. در بسیاری از موارد، پس از مشاوره، با بررسی اوضاع و یا كاهش التهاب
و ناراحتی ناشی از این امر و پشیمانی فرد مقابل، ممكن است دو طرف تصمیم بگیرند به
ارتباط خود ادامه دهند. در اینجا، حضور فرد سوم (یا به عبارتی، چهارم) كه صرفاً
برای پوشاندن خلأ فرد خیانتدیده یا انتقام از او وارد ماجرا شده است، بسیار مشكلساز
خواهد بود.
این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید که حتی اگر شما بدترین
شریک روی کره زمین بوده باشید، باز هم این خیانت به شما را توجیه نمیکند. خیانت
در هر شرایطی، ابعاد غیر انسانی و غیر قابل دفاع دارد. بازی کردن با احساسات فردی
دیگر و نمایش دوست داشتن او یا حضور داشتن در کنار او در شرایطی که فرد به طور
ذهنی یا واقعی در رابطهی عاطفی یا جنسی دیگری درگیر است، تحت هیچ شرایطی نمیتواند
اخلاقی باشد.
ممکن است برخی افراد خائن استدلالهایی بیاورند برای اینکه
نادرستی کار خود را توجیه کنند. توجیهاتی مانند اینکه "من میدانستم اگر
شریکم بداند که دیگر دوستش ندارم یا دارم به او خیانت میکنم از غصه دق میکند"
یا "او بیمار است و مشخص نیست تا کی زنده است" یا "اکنون شرایط
پذیرش این موضوع را ندارد" یا "او درگیر فلان مشکل خانوادگیاش است و در
این شرایط صلاح نیست من هم باری بر روی دوش او شوم!"
شاید هم واقعاً آنها از سر خوشقلبی یا نوعدوستی و برای جلوگیری
از آسیب زدن بیشتر به شریکشان، خیانت خود را پنهان میکنند. اما سوالی که اینجا
مطرح میشود این است که آیا ما مجازیم به جای فردی دیگر تصمیم بگیریم؟ آیا ما اجازه
داریم به جای شریکمان تشخیص دهیم که چه چیزی برای او بهتر است؟ شاید او حتی اگر
دو روز از حیاتش هم باقی باشد ترجیح دهد که خیانت را بداند و بمیرد تا اینکه در ناآگاهی
و بیخبری بمیرد. پس هرگاه احساس کردید که از نظر احساسی در حال خروج از یک رابطه
هستید، اولین و اخلاقیترین کار ممکن این است که شهامت داشته باشید و شریکتان را
مطلع کنید تا او نیز به عنوان یک طرف رابطه در این زمینه تصمیم بگیرد.
یكی
از بهترین و كاركشتهترین مشاورانی كه میتوانید در شرایط سختی به او تكیه كنید
قلمتان است. وقتی دفتری برمیدارید و هر چه در دل دارید در آن مینویسید، بیش از
هر چیز بین احساسات و هیجانهایی كه در آن لحظه دارید و رفتارهایی كه ممكن است از
شما سر بزند وقفه ایجاد میكنید. این وقفه میتواند به شما در تحمل كردن این مسئله
و كنارآمدن با آن كمكهای فراوانی كند. پس از نوشتن و مرور آنچه نوشتهاید،
خودتان به بسیاری از افكار نادرست یا افراطی خود پی میبرید و میتوانید با آنها
منطقیتر برخورد كنید.
از
آنجایی که اقلیتهای جنسی شبکههای اجتماعی خاص خودشان را دارند، اغلب آنها تنها
میتوانند مشکلاتشان را با دوستان همجنسگرای دیگرشان مطرح کنند. موقعیتی که امکان نزدیک شدن دو فرد خیانتدیده به یکدیگر را بیشتر
کرده و نیز امکان ورود شتابزده و احساسی به رابطهای دیگر را فراهم میکند. لذا
توصیهای که میشود این است که حداقل تا شش ماه پس از خیانت دیدن، تنها بمانید و
وارد رابطهی رمانتیک با فردی دیگر نشوید.
آیا
بعد از خیانت باید در رابطه بمانیم؟
معمولاً
رابطهای که با خیانت روبرو میشود دیگر طراوت و شادابی قبل را نخواهد داشت. سوالی
که خیلی از مراجعان از من میپرسند این است که آیا باید رابطه را ادامه داد؟ پاسخ
من در اغلب موارد یک گزینه قطعی نیست. به جز موارد خیلی خاص که قطعاً و صد درصد
تشخیص میدهم که رابطه به نفع فرد خیانتدیده نیست و خیانت باز هم امکان تکرار شدن
دارد، در باقی موارد، شرایط وقوع هر خیانتی متفاوت است. گاه فرد خیانتدیده خودش و
رفتارهایش را در بروز خیانت از سوی شریکش دخیل میداند و لذا مایل است به فرد
خیانتکار اجازه جبران اشتباهی را که مرتکب شده است بدهد. لذا در اغلب موارد پاسخ
من این است: "این بستگی به تصمیم خودتان دارد." اما همواره توصیه میکنم
که فرد خیانتدیده، در شرایط آرامش و بدون خشم و هیجان، یعنی بعد از آرام شدنش،
سوالاتی را از شریک خیانتکار خود بپرسد؛ اولین و مهمترین سوال این است که چرا؟ چرا
خیانت کرده است؟ دومین سوال: چه ضمانتی وجود دارد که خیانت دوباره تکرار نشود؟
سومین سوال: چه انگیزههایی در فرد خائن برای بازسازی رابطه وجود دارد؟
بر
اساس پاسخهایی که فرد خائن به این سه سوال میدهد فرد خیانتدیده میتواند در
مورد ادامه رابطه تصمیم بگیرد. بدیهی است که پاسخها، فردی و از رابطهای به رابطه
دیگر متفاوت است و هر کسی خودش در نهایت میتواند تشخیص دهد که کدام راه را باید
انتخاب کند. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید نباید
به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنید. قبول کنید که
احساس خشم، عصبانیت، شک، تردید، شوکه شدن، آشفتگی، ترس، درد، رنج، افسردگی و
پریشانی برای فردی که از خیانت شریکش مطلع شده کاملاً نرمال است. این مشکل باعث به
وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد میشود از قبیل حالت تهوع و استفراغ و مشکلات
مربوط به خواب (بی خوابی و یا پرخوابی) لرزش، کم غذایی و کم اشتهایی.
انتظار
نداشته باشید که حس آشفتگی، بیاعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم میگیرید شریک
خود را ببخشید به راحتی از بین برود؛ از بین رفتن درد و رنج وارده از طریق خیانت
نیازمند زمان است.
پس
بهتر است قبل از هر تصمیمی به خودتان زمان بدهید.
صدرا اعتمادی-روانشناس بالینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر