پرونده ویژه: دگرباش بودن، رابطه داشتن (شماره یازدهم، فروردین و اردیبهشت 93)
1. خودتون رو معرفی کنید و بفرمایید چند مدت
هست که با هم هستید؟
سلام محمد و امیر هستیم؛ یه خانوادهی دو نفرهی آسمونی. ماه آینده «خرداد ماه
93» وارد سال سوم رابطه میشیم.
2. با هم بودن مهمترین مساله در رابطه است؟
مگه میشه مهم نباشه! هرچند که مفهوم کلمهی "باهم بودن" خیلی کلی
هست؛ مثلِ "باهم بودن" به معنی کنار هم بودن، هم دل بودن، یک رنگ و یک
صدا بودن و خیلی چیزای دیگه... اما همش مهمه؛ همش.
3. وقتی به مشکلی برخورد میکنید که یکی از شما
باعث به وجود اومدن اون شدید، چطوری با اون موضوع کنار میاید یا اون مشکل رو حل میکنید؟
میتونید یک مثال بزنید؟ و همینطور در آخر لطفا در یک جمله بفرمایید که عنصر اصلی
در حل مشکلات یک رابطه رو چی میبینید؟
سعی میکنیم توی یه فرصت مناسب در مورد اون
موضوع با هم حرف بزنیم، ما میگیم از اونجایی که تفکر آدما و دیدگاهشون نسبت به
مسائل متفاوت هست و اینکه ما دو تا هم از این قاعده مستثنا نیستیم، پس بهتره هر
کدوم دیدگاه و طرز فکرمون رو نسبت به اون موضوع یا مشکل بیان کنیم بعد بشینیم و در
مورد دیدگاه مناسب و روش حل اون موضوع به نتیجه برسیم.
4. اغلب رابطهها در لایف دگرباشان جنسی، به شکست
منجر میشه، وقتی یک رابطهای طولانی میشه همه علاقهمند میشن بدونن اون دو نفر چه
کردند که رابطه ماندگاری دارند، حالا نظر شما چیه؟
ما همیشه
خودمون رو مثل اون دوتا سنگی میدونیم که کف یه رودخونهی عریض و طویل در جهت حرکت
آب در حال غلت خوردن و حرکت به سمت جلو هستن؛ این دو تا سنگ خیلی وقتا به خاطر شدت
فشار آب به هم برخورد میکنن، با هر بار برخورد به هم سابیده میشن، خورد میشن،
سیقلی میشن، دوباره شکل میگیرن؛ تا جایی که وقتی به هم برخورد میکنن از بس سیقلی
و صاف شدن به جای سایش و آزار، نوازش میکنن همو، آروم میکنن همو، با هم جفت و
جور میشن و کنار هم به حرکتشون ادامه میدن.
شکست از ضعف میاد، از فرار میاد، از ترس میاد؛ به جای حل مشکلات و مقابله
باهاشون؛ جدایی و شکست رو انتخاب میکنن.
رابطهی ما هم تو ماههای اول بخصوص 4 ماه اول بدون مشکل نبود، 4 ماهی که هر
دو خاطرات تلخ و شیرین زیادی داریم ازش؛ هرچند تلخ بیشتر! اما فرار نکردیم، موندیم
و ساختیم و به هم قول دادیم که هیچ وقت حتی فکر فرار از مشکلات هم به سرمون نزنه
5. اگر قرار باشه این معیارها رو اولویتبندی
کنید، شما اولین چیزیهایی که براتون اهمیت داره در یک رابطه چیه؟ "رفاه،
آرامش، رابطه، پارتنر، استقلال، حریم خصوصی، اعتماد، تعهد، صداقت، لذت"
خب همهی این کلمات و مفاهیم لازمه یه رابطهی پایدار هست اما اینکه کدوم
اهمیت بیشتری داره شاید سخت باشه اولویتبندی کردنشون!
ولی خب اگه قرار باشه الویتبندی بشن به ترتیب صداقت باعث به وجود اومدن
اعتماد میشه و اعتماد شروع یک رابطه ست، با شروع رابطه تعهد شکل میگیره و وقتی
تعهد شکل بگیره آرامش هست، لذت هست، استقلال هست، حریم خصوصی و رفاه هم هست.
پارتنر یعنی بودن کسی کنارت که رویاهات رو باهاش بسازی؛ یعنی صداقت، اعتماد،
تعهد، آرامش، لذت...
6. شما رابطههایی هم پیش از این داشتید، درباره
اونها صحبت کنید، چرا اونها ماندگار نشدند؟
محمد: من داشتم، اما هیچ وقت اسم رابطه رو نمیذارم روشون؛ چون اگه رابطه بودن
هنوز باید ادامه پیدا میکردن، رابطه یعنی زندگی، یعنی آرامش، یعنی امتداد، امتداد
تا بینهایت وجود... یعنی بودن کنار کسی بدون تاریخ انقضا، یعنی امیر...
امیر: اما خب برخلاف محمد؛ من تجربه رابطه رو نداشتم، هرچند که نظرم درمورد
رابطه با محمد نزدیک به هم هست. اولین و آخرین کسی بود که دلم رو تصاحب کرد محمد
7. شما رابطههای دیگران رو هم همزمان میبینید،
فکر میکنید چه چیزی رابطه شما دو نفر رو متمایز از رابطه دیگران میکنه؟
ما به هم یه قول دیگه هم دادیم؛ اینکه نذاریم ناراحتیهامون تو دلمون بمونه،
تلانبار شه، روی هم بمونه و روز به روز بزرگ شه، بزرگ و بزرگتر تا جایی که نشه
این کوه ناراحتی رو به راحتی کنار زد. قول دادیم در مورد مشکلاتمون، رفتارمون و
هرچیزی که باعث ناراحتی و آزارمون میشه با هم حرف بزنیم و حلش کنیم چیزی نیست که
حل ناشدنی باشه، شک نکنید.
مورد بعدی صمیمیت هست، اینکه خودمون هستیم، نقش بازی نمیکنیم، با هم راحتیم و
رودربایستی نداریم...
8. هرگز در رابطه خودتون دنبال الگو هم
بودید؟ معمولا وقتی دو نفر رابطه موفقی دارند تبدیل به الگو برای بقیه همجنسگراها
میشن، به این اعتقاد دارید؟
راستش نه؛
مخالفیم با الگوسازی و الگوبرداری، هیچ دو آدمی مثل هم نیستن و نمیتونن باشن، پس
رفتارها و تصمیمات به نسبت رابطهها و آدمها میتونه متفاوت باشه، شاید چیزی تو
رابطهی ما یه ارزش باشه و توی یه رابطهی دیگه پیش پا افتاده و یا حتی ضد ارزش...
شاید بشه برخی از تجربیات رو منتقل کرد اما اینکه الگو باشی یا الگو بگیری فکر
نمیکنم شدنی باشه؛ صرفا یه برداشت و یا یه فرهنگ اشتباه و فرمالیته است.
9. آیا شما خودتون رو یک الگو برای دیگران
میبینید؟
ما نمیبینیم اما دیگران گویا به عنوان الگو میبینن!
10. الگو گرفتن از رابطه دگرجنسگراها از نظر شما درسته یا غلط؟
کلا دگرباشان جنسی تحت چه چهارچوبی باید با یک فرد رابطه برقرار کنند؟ (چهارچوبهای
جنسیتی جاری در ایران آیا مناسب هستند؟)
الگو گرفتن یه اشتباهه و بالاتر از اون الگو گرفتن از رابطه دگرجنسگراها یه فاجعهست،
چون به طور کلی رفتار و تفکر، گرایش و خصوصیات رابطهی همجنسگراها با دگرجنسگراها
متفاوت هست؛ شاید هدف از برقراری رابطه یکی باشه اما شیوه زندگی و نگاه به همسر
متفاوته، انتظاراتی که دو نفر از هم میتونن داشته باشن متفارته.
وقتی بحث در مورد همجنسگرایی هست یعنی گرایش روحی، روانی، اخلاقی و جنسی به
همجنس. اگر بنا به الگوپذیری از دگرجنسگرایی و گرفتن نقش زن و مرد در رابطه بود که
اصلا به همجنسگرایی تعبیر نمیشد.
چهارچوب جنسیتی مردسالارانهی ایران سالهاست که منسوخ شده، برتری مرد به زن و
پست و دون شمردن منزلت زن، فرهنگ غلطی که متاسفانه هنوز هم در ایران فرهنگ رایج
مردم هست و تاسفبارتر اینکه همجنسگراها هم گاهی به نقشپذیری از مرد برتر و یا زن
پستتر روی میآورند.
11. به نظر شما مشکل اصلی دگرباشان جنسی در رابطهها
چیه که اغلب منجر به شکست میشه؟
به پاسخ سوال چهار مراجعه شود.
12. رابطهها معمولا در جامعه اقلیتهای جنسی به چند دسته عمده
تقسیم میشن؛ رابطههای صرفا جنسی، رابطههای صرفا دوستی، رابطههای عشقی، رابطههای
باز و بسته. نظر شما در مورد اینها چیه؟ برای مثال آدمهایی که صرفا دنبال رابطههای
عشقی هستند رو چطور میبینید؟
وقتی کلمه «صرفا» به کار برده میشه موضوع سختتر میشه! رابطهی دوستی میتونه
شروع مناسبی برای رابطهی عشقی باشه، زمان لازمه تا دو نفر نسبت به هم شناخت پیدا
کنن و علاقهمندِ به ادامهی رابطه باشن. اینکه ما شتاب زده به دنبال رابطهای
کامل و عاشقانه باشیم کاری بیهودست، مثل آب در هاون کوبیدن انتظاراتی که افراد در
انواع روابط از هم میتونن داشته باشن متفاوته و باید به مرور پیش بره؛ اینکه در
همون هفتهها و یا حتی ماههای اول انتظاری مشابه به انتظارات شش ماه دوم و یا سال
اول رابطه رو داشته باشیم اشتباهه و بیشک چنین رابطهای با چنین انتظاراتی با
شکست مواجه میشه.
داستان همون دو سنگ کف رودخونهست که زمان لازمه تا سابیده بشن و سیقلی بشن.
13. هرگز خودتون داخل این رابطهها بودید؟ از تجربیاتتون بگید.
(اگر خصوصی است لازم نیست به این سوال پاسخ بدید)
هر دو تجربه رابطههای صرفا جنسی و یا صرفا دوستی رو داشتیم، اینکه مرز بین
روابط رو بشه درک کرد خیلی مهمه و میتونه کمک زیادی به ادامهی اون رابطه باشه،
روابط دوستیمون کماکان ادامه داره اما روابط جنسی بعد از شروع رابطهمون به اتمام
رسیدن و این خواستهی هر دوی ما بود که رابطهای از نوع بسته و یا متعهدانه رو
داشته باشیم، هرچند که هر دوی ما اعتقادی به رابطهی باز نداریم و اون رو تلفیقی
از رابطهی جنسی و دوستانه میدونیم بدون مرزبندیهای عاشقانه.
14. اگر بخوایید در یک جمله بگید که دگرباشان جنسی باید چه کنند
که در رابطههای زندگی خودشون موفق باشند، اون جمله چیه؟
محمد: به جای فرار از مشکلات به فکر حل مشکلات باشن.
امیر: خوبه که بعضی وقتا از دید یه نفر سوم به
رابطه نگاه کرد؛ اینطوری کم و کاستیهای رابطه رو بهتر میشه درک کرد و تلاش کرد
برای رفع مشکلات البته بدون پیش داوری.
15. و سخن آخر
این خود ما هستیم که تنهایی و یا داشتن کسی کنارمون به عنوان عشق رو انتخاب میکنیم،
رابطه یعنی شروع یک سفر با تمام فراز و نشیبها، پستی و بلندیها، تلخ و شیرینها...
به جای نشستن و زانوی غم بغل گرفتن و به امید روزی بودن که شخص رویاهامون با اسب
سفید به سراغمون بیاد، خودمون رو آماده کنیم برای شروع یک سفر، یک رابطه، یک عشق...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر