پرونده ویژه: دگرباش بودن، رابطه داشتن (شماره یازدهم، فروردین و اردیبهشت 93)
1.
خودتون رو معرفی کنید و بفرمایید چند
مدت هست که با هم هستید؟
آرش: آرش و پرهاما 26 ساله. کمتر
از 6 سال هست که در رابطهای که آن را ازدواج مینامیم با هم هستیم. این 6 سال
شامل تجربهی زندگی کردن در دو شهر متمایز، زندگی کردن با هم دیگر و زندگی کردن در
یک شهر میشود.
2.
با هم بودن مهمترین مساله در رابطه
است؟
آرش: هر چند مسئله قابل توجهی
است؛ اما به هیچ عنوان نه مهمترین مسئله است و طبیعتا هدف از یک رابطه هم نیست.
پرهاما: اگر
منظور رابطهی جنسی هست، شاید در شروع یک رابطه مواردی مثل روابط جنسی، استایل
بدنی و چهره عوامل تاثیرگذار برای انتخاب باشن، اما قطعا برای دوام یک رابطه مسایل
بسیار پر اهمیتتری وجود دارد.
3.
وقتی به مشکلی برخورد میکنید که یکی
از شما باعث به وجود اومدن اون شدید، چطوری با اون موضوع کنار میاید یا اون مشکل
رو حل میکنید؟ میتونید یک مثال بزنید؟ و همینطور در آخر لطفا در یک جمله
بفرمایید که عنصر اصلی در حل مشکلات یک رابطه رو چی میبینید؟
آرش: اکثر اوقات این مشکلات با
صحبت کردن حل میشوند، اما وجود دارند مشکلات و نگرانیهایی که پس از 5 سال هم حل
نشدهاند. انعطافپذیر بودن به نظر من کلید اصلی حل مشکلات است.
پرهاما: به
علت تفاوت شخصیتی آدمها هر رابطه ممکنه از راههای مختلف مشکلاتش رو حل بکنه.
مشخصا من برعکس آرش، (متاسفانه) عادت ندارم که مشکلات و دلخوریهام رو به زبون
بیارم ولی در طی این سالها بدون به زبون آوردن میتوانیم ناراحتیهای همدیگه رو
متوجه بشیم. البته عادلانه نیست که نگم در بیشتر موارد کسی که کوتاه میاد، من
نیستم! اما بعد از مشاجرات کلامی، اگر اشتباه از من باشه معمولا منم به خودم میام
و متوجه کار اشتباهی که کردم میشم.
4.
اغلب رابطهها در لایف دگرباشان جنسی،
به شکست منجر میشه، وقتی یک رابطهای طولانی میشه همه علاقهمند میشن بدونن اون
دو نفر چه کردند که رابطه ماندگاری دارند، حالا نظر شما چیه؟
آرش: متاسفانه شنیدن این واقعیت
را اصلا دوست ندارم. قطعا این امر سبب تضعیف چهرهی اقلیتهای جنسی در جامعهی
همجنسگراستیز میشود. علاوه بر اینکه زمان در یک رابطه بسیار مهم است، چگونگی و
کیفیت آن پس از طی شدن سالها هم اهمیت دارد. در هر رابطهای یکی از مهمترین مسائل
توانایی حل مشکل هست. به نظر من، دو طرف یک رابطه باید بتوانند مشکلاتی که طبیعتا
در هر رابطهای وجود دارد با کمترین هزینهها حل کنند. همین طور قطعا لازم است
افراد بر سر خواستهها و مواضع خودشان منعطف باشند. نزدیک بودن عاطفی و شخصیتی دو
نفر و حفظ این دو در گذر زمان فاکتور مهم دیگری است چرا که هر دو در گذر زمان
تغییر میکنند. خط قرمزهای گذشت خودتان را مشخص کنید، ببینید آیا با خواستههای
خودتان مطابقت دارد؟ هر دو طرف لازم هست همواره تلاش کنند مرزهای گذشت خودشان را
گسترش دهند و در هر لحظه از خواستههای خود چشمپوشی کنند. وجود یک ادبیات مشترک،
یک نگرش مشترک و آرمانهای مشترک یکی از مهمترین فاکتورهاست. صداقت بسیار مهم است،
نا گفتهها و دروغها حس خواهند شد پس تلاش کنید ناگفتهای نداشته باشید و هیچ
بازی پنهانی نداشته باشید. مهم این است که هیچ وقت فراموش نکنیم روی چه جایگاه با
ارزشی ایستادهایم. هیچ وقت چیزی نسبت به طرف مقابل شما در اولویت نباشد و فراموش
نکنید به دنبال برتری جستن، تلافی کردن و یا امتیاز گرفتن نباشید.
پرهاما:
اون چیزی که من در زمان ترای کردنهام دیدم این بود که متاسفانه بیشتر روابط
(بخصوص در ایران) برای ماندگار شدن ایجاد نمیشن. جامعهی همجنسگراها به علت
مشکلات و محدودیتهای عمیقی که دارن در بیشتر موارد صرفا برای رفع نیاز جنسی یا
حتی احساسی موقت برقرار میشن. من هم خودم و هم دوستانم با افرادی برخورد داشتیم که
صراحتا میگفت با هم باشیم، اما چند سال دیگه من مجبورم ازدواج کنم! تازه باید
تشکر کرد از این افراد که حداقل صادق بودن.
5.
اگر قرار باشه این معیارها رو اولویتبندی
کنید، شما اولین چیزیهایی که براتون اهمیت داره در یک رابطه چیه؟ "رفاه،
آرامش، رابطه، پارتنر، استقلال، حریم خصوصی، اعتماد، تعهد، صداقت، لذت"
آرش: صداقت و تعهد، اعتماد را می
سازند. بدون وجود اعتماد و رفاه نسبی هیچ گاه آرامش وجود نخواهد داشت و داشتن
آرامش لازمهی حفظ یک رابطه است. یک رابطه همواره باید لذتبخش باشد، اگر نیست
باید در رابطه تعهد داشت و تلاش کرد که آن را به یک رابطهی لذتبخش تبدیل کرد. این
تلاشها زمانی جواب میدهد که دو طرفه باشند و نباید از این تلاشها زود دلسرد شد.
حریم شخصی یک مرز نیست، گاهی ممکن است توسط همسر شما این حریم شکسته شود، این شروع
یک جنگ نباید باشد؛ منعطف و صبور باید بود. یک رابطه به معنی از بین رفتن استقلالها
نیست، بلکه به معنی بازبینی آنها است. اگر جوابم کلیشهای است، به نظر من کلیشه
همیشه بد نیست.
پرهاما:
کاملا موافقم، اصلیترین معیار به نظر منم «صداقت، تعهد» و در نتیجه «اعتماد» است.
شرط لازم برای موارد دیگه رو در این معیارها میدونم.
6.
شما رابطههایی هم پیش از این داشتید،
درباره اونها صحبت کنید، چرا اونها ماندگار نشدند؟
آرش: خیلی از این رابطهها اصلا
بر اساس طولانی شدن شکل نگرفته بودند. رابطهی ما زمانی شکل گرفت 500 کیلومتر از
هم فاصله داشتیم و من تردید داشتم که همجنسگرا هستم حتی فکر هم نمیکردیم که شاید
روزی یک رابطهی عمیق شکل بگیرد. با این حال همه چیز به سرعت پیش رفت.
پرهاما:
در روابط پیشین من، هیچ وقت فرد درستی انتخاب نشده بود. در بعضی موارد «در عمل»
تنها برای ارضای جنسی خواهان برقراری رابطه بودند، در بعضی موارد دیگه دوست داشتن
تا با کمک به همدیگه برای اصلاح رفتار همجنسخواهانهی خودمون تلاش کنیم(!) و ...
. چیزی که این رابطه رو متمایز کرد خواست دو طرف برای ماندگاری و همیشگی بودن
رابطه بود. به طوری که در ازدواج کلامی ما، اصلیترین شرط ازدواج با هم بودن تا
آخر عمر بود. شرطی که در روزهای سخت هم فراموش نمیشه.
7.
شما رابطههای دیگران رو هم همزمان میبینید،
فکر میکنید چه چیزی رابطه شما دو نفر رو متمایز از رابطه دیگران میکنه؟
پرهاما: بیشترین
تفاوتی که میبینم اون دیدی هست که نسبت به روابط وجود داره. در روابط دیگه اون
عطش و تمایل که ما برای زندگی با هم (زیر یک سقف) داریم، رو نمیبینم و در روابط
ناپایدار دیگه بیشترین چیزی که به چشم میخوره، فاصلههای عمیق فرهنگی، اجتماعی و
اخلاقی هست.
8.
هرگز در رابطه خودتون دنبال الگو هم
بودید؟ معمولا وقتی دو نفر رابطه موفقی دارند تبدیل به الگو برای بقیه همجنسگراها
میشن، به این اعتقاد دارید؟
آرش: الگو برداشتن از یک رابطه
هیچگاه. اما از بسیاری از روابطی را که در اطرافم بوده با دقت نگاه کردم و نه فقط
روابط همجنسگرایان را. خیلی از آن نگاه کردنها سبب دلگرمی میشد، برخی از آنها
سبب نگرانی اما هر دو جهت پیش برد اهدافمان مورد استفاده قرار میگرفتند.
پرهاما: چون
خیلی کم در لایف هستیم، اصولا روابطی رو نمیدیدیم که بخوایم به عنوان الگو (به
نظر من، هدف) بهشون نگاه کنیم. اما در روابط «دگرجنسگرایان» اطرافم، مفتخرانه
رابطهی خودمون رو از همهشون (به جز رابطه ی پدر بزرگ و مادر بزرگم!) صادقانهتر،
زیباتر، قویتر و عاشقانهتر و به طور کلی برتر میبینم.
9.
آیا شما خودتون رو یک الگو برای دیگران
میبینید؟
آرش: نه. دوست هم ندارم الگوی
کسی باشم. هر رابطهای ویژگیها، قوانین، تعاملات و تراکنشهای منحصر به فرد خودش
را دارا است که من فکر میکنم الگوبرداری ایده درستی نیست، اما الهام گرفتن و
تاثیرپذیری از دیگران شاید بتواند کمککننده باشد.
پرهاما: همانطور
که در پاسخ به پرسش قبلی گفتم، به نظر من الگو کلمهی مناسبی براش نیست. من شاید
رابطهی خودمون رو یک «هدف» برای دیگران ببینم. البته در آینده، هنوز زوده...
10. الگو
گرفتن از رابطه دگرجنسگراها از نظر شما درسته یا غلط؟ کلا دگرباشان جنسی تحت چه
چهارچوبی باید با یک فرد رابطه برقرار کنند؟ (چهارچوبهای جنسیتی جاری در ایران
آیا مناسب هستند؟)
آرش: بدون از دست دادن عمومیت، من
فکر نمیکنم که روابط در یک چهارچوب جا شوند. اما الهام گرفتن از روابط موفق دگرجنسگرایان
قطعا میتواند در خیلی از موارد کمک کند. اما همواره طرفین یک رابطه لازم است
خودشان به صورت پویا و منعطف در حال تدوین چهارچوب اختصاصی خود باشند.
11. به نظر
شما مشکل اصلی دگرباشان جنسی در رابطهها چیه که اغلب منجر به شکست میشه؟
آرش: شرایط جامعهی ما به نحوی
هست که دگرجنسگرایان خود به سختی میتوانند روابط کاملا موفق شکل دهند. شکل گرفتن
یک رابطه برای همجنسگرایان دو چندان پیچیده است.
پرهاما: بیشتر
به خاطر عدم اطلاع، نخواستن و رویا دانستن خود همجنسگرایان است که ایجاد روابط
پایدار بخصوص در ایران چیز روتینی نیست و یکی از مهمترین علل کوتاه بودن روابط اینه
که همجنسگرایان در ایران حس میکنن برفرض اگه 1 سال یا 2 سال کیس مورد نظر خودشون
رو پیدا نکردن، دیگه تا آخر عمر تنها میمونن و به همین علت در شروع هر کدوم از
روابطشون، برای اینکه طرف رو از دست ندن اغلب طوری رفتار میکنند که طرفشون دوست
داره، نه اون طوری که واقعا هستن و این شروع اولین و بزرگترین مشکل هست چرا که هیچ
آدمی نمیتونه تو خونهی خودش و تا آخر عمر، با ماسک یک نفر دیگه زندگی کنه. به
نظر شخصی من، نزدیک بودن فرهنگی، شخصیتی و اخلاقی هم یکی از ملاکهای مهم محسوب
میشه.
12. رابطهها
معمولا در جامعه اقلیتهای جنسی به چند دسته عمده تقسیم میشن؛ رابطههای صرفا
جنسی، رابطههای صرفا دوستی، رابطههای عشقی، رابطههای باز و بسته. نظر شما در
مورد اینها چیه؟ برای مثال آدمهایی که صرفا دنبال رابطههای عشقی هستند رو چطور
میبینید؟
آرش: اشخاص بر اساس خواستهها و
شرایط انتخابهای گوناگونی میکنند. باید همواره مطمئن بود که بهترین گزینه انتخاب
شده است. فاکتورهای متعددی همانند سن، دیدگاه، جهانبینی و هوشهای سهگانه (EQ/SQ/IQ) میتواند
در این انتخاب موثر باشد. آنچه مهم است، آگاهانه انتخاب کردن است.
پرهاما: من
تجربهی زیادی ندارم، در این خصوص هم صاحب نظر نیستم؛ اما تا جایی که من دیدم (و
شنیدم) کسانی که روابط صرفا جنسی و مشابه داشتن یا در نهایت تنها موندن و یا رابطهی
خودشون رو با یک نفر از حالت «صرفا» جنسی گسترش دادن. اگر کسی در نهایت و در سالهایی
که دیگه توان (و علاقهی) جنسی چندانی نداره، میتونه با تنهایی خودش کنار بیاد و
مشکلی از این بابت نداشته باشه، شاید بتونه به این رابطههای «صرفا» جنسی، به
عنوان سبک زندگی فکر کنه.
13. هرگز
خودتون داخل این رابطهها بودید؟ از تجربیاتتون بگید. (اگر خصوصی است لازم نیست به
این سوال پاسخ بدید)
آرش: مدتی است که همواره پیش از
هر کاری، از خودم سوال میکنم؛ قدم بعدی چیست؟ امروز از وجود آن روابط در زندگیم
خوشحال نیستم و نمیخواهم که به آن شرایط بازگردم.
پرهاما:
بله در این نوع رابطهها بودم؛ اما فقط تا زمانی که نفهمیده بودم طرف مقابلم
خواهان چنین رابطهای هست.
14. اگر
بخوایید در یک جمله بگید که دگرباشان جنسی باید چه کنند که در رابطههای زندگی
خودشون موفق باشند، اون جمله چیه؟
آرش: صداقت تحت هر شرایطی.
انعطاف. گذشت.
15.
و
سخن آخر
آرش: مرسی برای پرسشهای جذابت
پرهاما: ممنون،
این قبیل پرسشها برای بازنگری به زندگی خودمون هم مفیده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر