پرونده ویژه: دگرباش بودن، رابطه داشتن (شماره یازدهم، فروردین و اردیبهشت 93)
شکست در یک رابطه
عاطفی اتفاق میافتد و با گفتن این جملات شروع میشود: مشکل از منه، نه تو؛ من
برای داشتن یک رابطه جدی آماده نبودم و نیستم؛ میخواهم که فقط باهم دوست باشیم نه
بیشتر؛ و بعد شما چهکار میکنید؟ با دوستانتان تماس می گیرید؟ بر روی کارتان
تمرکز میکنید؟ یا خودتان را حبس کرده و ارتباطتان را با دیگران قطع میکنید؟
در این نوشته که توسط خانم دکتر فرانکی باشان روانشناس
همجنسگرایان در آمریکا نوشته شده، به شما کمک میشود تا از طریق انتخاب راه درست
خودتان را با وضعیت آشفته عاطفیتان وفق بدهید و احساسات بههمریخته خودتان را
دوباره سروسامان داده و در اوج قدرت تصمیم بگیرید که آیا باید رابطه عاطفی شما
ادامه پیدا کند یا پایان بپذیرد. بعد از جدایی شما باید 5 مرحله را بگذرانید:
1) فرستادن پیام کمک (Sending
out an SOS):
آیا
فشار وحشتناک اتمام یک رابطه عاطفی را حس میکنید؟ این فشار به دلیل تأثیر افکار
شما بر روی احساستان است. در این مرحله هدف ما جایگزینی احساسات مثبت با احساسات
منفی است. باید توانایی خود در زنده کردن احساس مثبت را تقویت کنید و از افکار
مثبت در زمانی که توسط غم و اندوه احاطه شدهاید استفاده نمایید. شما برای این
کار باید خودتان را خوشحال کرده و تعادل زندگیتان را پیدا کنید. بهعنوانمثال: اگر
احساس تنهایی میکنید به یکی از دوستانتان که باعث خنده شما میشود زنگ بزنید. اگر
احساس ناراحتی دارید یک فیلم کمدی بینید. اگر احساس بیهودگی و استرس دارید وقت
ماساژ بگیرید. در این مرحله شما دچار عدم اعتمادبهنفس میشوید دائماً از دیگران
از رابطه خود میپرسید. پر از سؤالات بیجواب هستید. بهتر است قبل از تماس دوباره
با پارتنرتان (شریک عاطفی) تمام سؤالاتتان را نوشته و بعد تماس بگیرید و بدانید که
تمام سؤالهای شما جوابی پیدا نمیکنند اما همین کار، شما را به پاسخهایی خواهد
رساند.
2) سی روز فاصله (30 Day Hiatus):
بعد از
اینکه در مورد سؤالات خود و وضعیتتان با او صحبت کردید (بهطور عاقلانه) به هم
فرصت بدهید تا از هم دور شوید. این به این معنی است که هیچگونه رابطهای با او برقرار
نخواهید کرد. نه ارتباط تلفنی، نه پیامک نه ایمیل. ادامه دادن رابطه در این حالت اوضاع را
برای شما پیچیدهتر و سختتر میکند. این قطع ارتباط به این معنا نیست که دیگر با
او نمیتوانید صحبت کنید. درواقع این فاصله برای شماست که بتوانید خودتان را پیداکرده
و بفهمید که چهکاری از دستتان برای رابطه برمیآید. به او بگویید که ایجاد این
فاصله برای چیست تا او دچار سوءتفاهم نشود. در این مدت بههیچوجه در اینترنت او
را دنبال نکنید. ارتباط او را با دیگران زیر نظر نگیرید و دنبال این نباشید که
بدانید او با چه کسانی وقت میگذراند چون تمام این کارها شما را از خودتان دورتر
کرده و باعث میشود که برداشتهای اشتباه از او بکنید که واقعیت ندارند. بهعلاوه
شما به اندازه کافی به هم ریخته هستید پس چرا باید دنبال دلیلی برای بیشتر به
هم ریختن خودتان بگردید؟
3) فرایند از دست دادن (Process
the Loss):
به
خودتان اجازه بدهید تا رابطه را از دست بدهید سپس برنامهریزی کنید. داشتن برنامه
به شما کمک میکند که بهتر شوید. افکار و احساستان را بنویسید. کتابهای نخوانده
خود را بخوانید. با دوستانتان بیرون بروید. اگر دوست نزدیک ندارید عضو گروههای
اجتماعی شوید (LGBT support groups) در کلاس موردعلاقه خودتان ثبتنام کنید. باید بدانید که تغییرات
به فاصله یکشب تا صبح ایجاد نمیشوند پس در این مرحله صبور باشید. در این مرحله
شما دچار سردرگمی و بیهودگی، عصبانیت، تکذیب و حاشا کردن میشوید اما باید احساسات خود را بیرون
بریزید و این کار را با انتخاب کشیدن سیگار و مصرف دارو یا مخدر یا نوشیدن الکل
نباید انجام دهید چون این راهحلها موقتی بوده و تأثیر منفی آنان درگذشت زمان مخربتر
از حس کنونی شما میشود. میتوانید با روانشناس صحبت کرده و جزئیات احساسات خود را
برای او بازگو کنید و هیچ فکری را در خود نگه ندارید تا آزاردهنده شود. صحبت کردن
یکی از راههای بسیار مفیدی است که شمارا آرام میکند اما با روانشناستان نه با
پارتنرتان (شریک عاطفی).
4) نجات پیدا کردن و ساختن
دوباره زندگیتان (Rebuilding Your Life and Healing):
در این
مرحله قصد داریم تا دوباره به همان زندگی قبل از شروع رابطه برگردیم. دوباره سراغ سرگرمیهای
گذشته خود بروید. زمانی که شما شکست خوردهاید به طور باورنکردنیای در برقراری
ارتباط با اطرافیانتان دچار مشکل میشوید. باید رفتار خودتان را تغییر داده و
احساسات خاموش شده در خودتان را زنده کنید. آیا به این موضوع فکر کردهاید که میتوانید
احساسات قویتری نسبت به شخص دیگری پیدا کنید؟ آیا فکر کردهاید که کسی هست که میتواند
شما را بهتر درک کند؟ پس چرا باید در این شرایط خودتان را محدود به احساسهای منفی
کرده و خودتان را از تجربههای جدید محروم کنید؟ باید از اشتباهات و راهحلهای
خود درس بگیرید. اگر در آینده دوباره در چنین وضعیتی قرار گرفتید چه میکنید؟ پس
بخشنده باشید و او را ببخشید. عصبانیت از دست او مانند خوردن سمی کشنده است و
داشتن توقع مردن شخص دیگر! بخشیدن او به معنی قبول رفتار او نیست بلکه نشاندهنده
این است که شما آماده ترک کردن او و آماده شروع یک زندگی جدید هستید.
5) شریک زندگی یا دوست (Ex
or No Ex?):
آخرین
قدم این است که تصمیم بگیرید که میخواهید با او دوست باشید یا فراموشش کنید. آیا واقعاً
میخواهید با او دوست باشید؟ چه نکات مثبت و مشترکی در این رابطه با او دارید؟ اگر
با او فقط دوست باشید و شخص دیگری وارد زندگی او شود شما چه کار میکنید؟ زمانی
که با او دوست هستید احساسات قدیمی خود را که به او متصل هستند چهکار میکنید؟
اگر انتخاب کنید که با او فقط دوست باشید در واقع خود را در وضعیت سختی قرار میدهید.
در این رابطه دوستی شما دچار ناراحتی دوباره، حسرت خوردن گذشته، دور شدن دوباره و بههمریختگی
بیشتر احساسی میشوید. قبل از اینکه تصمیم بگیرید که با او فقط دوست باشید بهتر
است که ظرفیت خودتان را بشناسید؛ اما اگر تصمیم گرفتید که با او دوست باشید به
امید اینکه دوباره به هم برگردید و در این مدت تحمل هر اتفاقی را داشتید و حتی
عواقب ناموفق شدن فرضیه خود را به عهده گرفتید اقدامات زیر را انجام دهید:
·
توجه کنید که در هر بار دیدار او جذب شما میشود یا نه.
·
به او فرصت دهید. گاهی تا چندین ماه طول میکشد تا دوباره
به سمت شما کشیده شود.
·
از میزان نارضایتی و غم و اندوه او کم کنید. حس یک دوست خوب
را به او بدهید.
·
وقت خود را با پیادهروی، رفتن به سینما، خوردن قهوه و... پرکنید
نه با انجام کارهای عاطفی که نیاز به برقراری ارتباط نزدیک دارند.
·
او را عزیزم، عشقم، همسرم و... خطاب نکنید. باید مانند یک
دوست رفتار کنید.
بدانید که همهچیز بستگی به رفتار شما و هدف شما
دارد. در شرایط سخت شکست مهمترین موضوع انتخاب راهحل شما برای نجات دادن خودتان
است. غم و اندوه پایدار نیستند و دوباره خورشید به شما خواهد تابید. قبل از انجام
هر کاری عواقب آن را مورد بررسی قرار دهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر