راز اقلیت (شماره ششم، تیر و مرداد 92)
1.
در زندگی همهی ما وقتهایی بوده که احساس کردهایم «حالا دیگر باید بگویم!» موقعیتهایی در ارتباط نزدیک با یک دوست، یک همکلاسی، یک همکار یا حتی عضوی از خانواده. این موقعیتها معمولاً اتفاقی پیش میآیند. از قبل پیشبینی شده نیستند و هیجان زیادی را بر ما تحمیل میکنند. لحظههایی که من اسمشان را میگذارم لحظههای فوران! حس میکنی این هویت پنهانی دارد از زیر آن ماسک بیرون میزند و دیگر نمیتوانی یا حتی نمیخواهی پنهانش کنی. توی این جور لحظهها آشکارسازی کردن احساس فوق العادهای به شما میدهد. احساس آزادی. سبکی و فراغ بال. اما باید مراقب باشید زود تسلیم این حس آرامش گذرا نشوید ! زیرا بهترین زمان برای شما، بهترین زمان برای طرف مقابل نیست! تصمیمگیری در مورد اشکارسازی، چیزی نیست که در مورد آن لحظهای تصمیم بگیرید. اگر در زندگیتان و در ارتباط با افراد مهم، چنین لحظاتی اتفاق افتاد، سعی کنید بر این وسوسه غلبه کنید و هرگز دست به اقدام عجولانهای نزنید. یادتان باشد آشکارسازی صرفاً شبیه یک درد و دل یا عقدهگشایی ساده نیست. اینگونه نیست که شما حرف دلتان را بیرون بریزید و بعد همه چیز تمام شود یا راحت و سبک شوید و تمام! آشکارسازی تازه شروع کار شماست. شروع بسیاری از ماجراهایی که ممکن است فکرش را هم نکرده باشید.
2.
درک همجنسگراستیزی و نفرت از میل به همجنس در میان عامه مردم. بعضی از دوستان نوجوان و جوانتری که تازه پی به گرایش خود بردهاند و بیشتر به کمک رسانههای الکترونیکی و مجازی هویت خود را کشف کردهاند، درک درستی از محیطهای واقعی و نوع واکنش عامهی مردم در ارتباط با گرایش جنسی ندارند. آنها تصور میکنند که آشکار کردن گرایش جنسیشان برای چند دوست و یا اعضای خانواده درست مثل به اشتراک گذاشتن یک استاتوس کوتاه توی فیس بوک است که ممکن است چند نفر زیر ان صورتک خنده بگذارند و یکی دونفر هم فحش بنویسند. این مهم است که دوستان نسل جدید بتوانند میزان تابو بودن این قضیه و قبح آن را در فرهنگ و جامعهی خود در نظر بگیرند. پس اشکارسازی حرفی نیست که شما در حین بازی کردن با ظرف سالادتان سر میز شام آن را در جواب شوخی مادرتان که برای شما دنبال زن میگردد به زبان بیاورید و بعد هم انتظار داشته باشید که با واکنش مثبت مواجه شوید. بدیهی است که اگر اینگونه آشکارسازی کنید جوابتان یا اصلاً جدی گرفته نمیشود و یا با اهانت همراه خواهد بود. البته قبلاً نیز گفتهام بعضی موقعیتها برای شوخی کردن یا آماده کردن ذهن اطرافیان یا برانگیختن کنجکاوی آنها برای کسب اطلاعات بیشتر بسیار طلایی هستند اما نه برای اینکه مستقیماً و بیمقدمه بروید سر اصل مطلب!
3.
بارها گفتهام قبل از هرکسی باید برای خودمان آشکارسازی کنیم. یعنی چه؟ یعنی اینکه بپذیریم که این گونه متولد شدهایم و چنین طبیعتی داریم. بابت این گرایش نه از کسی طلبکار باشیم و نه به کسی بدهکار. نه خودمان را سرزنش کنیم و نه دیگران را. نه از زندگی خودمان بیزار باشیم و نه از زندگی دیگرانی که مانند ما فکر یا زندگی نمیکنند. لازمهی آشکارسازی کردن برای خودمان این است که بتوانیم به تفاوتها احترام بگذاریم و از ذات « تبعیض « بیزاری بجوییم نه از آن فرد یا گروهی که نامنصفانه با ما مقایسه میشوند. یادتان باشد که آشکارسازی، عقدهگشایی نیست. فریاد زدن بر سر جامعه یا انتقام گرفتن از سایر مردم نیست. کوباندن مشکلاتمان بعنوان اقلیت توی صورت «اکثریت» نیست! آشکارسازی نوعی معرفی هوشمندانه و مودبانه خودمان به عنوان گروهی است که «مختلف» هستند اما « اختلاف» ندارند!
4.
انتخاب هوشمندانهی زمان و مکان مناسب: آیا ساعت یک نیمه شب به دوستتان تلفن میزنید و ازخواب بیدارش میکنید تا برایش بگویید که همجنسگرا هستید؟ یا درحالی که توی اتوبوس با همکلاسیتان ایستاده اید و با هر ترمز به میلهها میچسبید و تعدادی هم به شما زل زدهاند یکباره توی گوشش زمزمه کنید که «ببین رفیق! من همجنسگرا هستم»؟ لازم به گفتن هم نیست که چنین شیوههای خلاقانهای فقط به درد داستانهای طنز میخورند نه شرایط واقعی زندگی.
5.
تهیه یک جدول زمانی : یک جدول تهیه کنید و توی آن اسامی تعدادی از افرادی را که توی زندگیتان هستند و فکرمیکنید برای آشکارسازی گزینههای مناسبی هستند مشخص کنید (درشمارههای قبل گفته بودم فقط افراد خاصی هستند که به درد آشکارسازی میخورند. ممکن است افرادی در زندگیتان باشند که هیچ گاه نشود برایشان آشکارسازی کنید) بر اساس شناخت کلیتان در مورد آن فرد (سن او، میزان انعطافپذیری او، سطح تحصیلاتش، میزان مذهبی بودنش، نسبتش با شما، ارتباط عاطفی دوسویهتان و نیز تفکرات کلیاش) برنامهریزی کنید که آشکارسازی برای این فرد خاص به چقدر زمان نیاز دارد؟ باید از کدام کانال وارد شد؟ چگونه موضوع را پیش کشید و با چه سرعتی پیش رفت؟
6.
احساس عزت نفس نسبت به هویت و گروه خودی که وابسته به تایید یا پذیرش دیگران نیست. این توصیه تلویحاً اشاره به این دارد که دوستانی که از گرایش جنسی خود رضایت ندارند، در صدد درمان آن هستند یا از آن متنفر هستند بهتر است آشکارسازی نکنند. یا حداقل اگر این کار را میکنند انتظار نتایج مثبت نداشته باشند! وقتی دست به آشکار سازی میزنید باید قاطع و محکم در مورد هویتتان صحبت کنید. فارغ از واکنشی که فرد مقابل نشان میدهد، این روند آرام و قاطع را باید تا انتها حفظ کنید. اگر با تردید یا ناراحتی در این مورد سخن بگویید اثری که بر روی طرف مقابل خواهید داشت احساس ترحم یا احساس مسئولیت برای تغییر دادن شماست. متاسفانه برخی دوستان به دنبال مشاهدهی واکنش منفی از سوی طرف مقابل، وارد فاز گریه و زاری و اظهار پشیمانی یا سرزنش کردن خودشان میشوند. چون میخواهند فرد مقابل را از دست ندهند. این بدترین واکنشی است که شما ممکن است بعد از آشکارسازیتان نشان بدهید. درست مثل این میماند که خودتان را معرفی کنید و به محض اینکه احساس کردید طرف مقابلتان خوشش نیامده بگویید : «نه ! ببخشید! اشتباه شد! این من نیستم!» بعضی دوستان نیز با چنین جملاتی حالت دفاعی یا تسلیم بخود میگیرند:
- اصلاً غلط کردم گفتم همجنسگرام.
- خواستم باهات شوخی کنم.
- من نباید بهت میگفتم. فکرنمیکردی چنین آدمی باشم؟ مگه نه؟
- من آدم احمق و گناهکاری هستم. میبینی؟!
چرا برخی از ما بعد از اشکارسازی و دیدن واکنش منفی دیگران، چنین جملاتی را به کار میبریم؟ چون میخواهیم دوباره تایید یا نظر مثبت انها را جلب کنیم. قبلاً هم گفتم، اولین اصل برای اینکه دیگران ما را بپذیرند این است که خودمان، خود را بپذیریم و تکریم کنیم. به گونهای صحبت نکنید که انگار قرار است راز بیماری مخوف یا ننگی را آشکارکنید. شما قرار است بخشی ازهویت خودتان را که از وجود آن و درست بودنش اطمینان دارید به دیگری معرفی کنید. این معرفی بخشی از شماست. سرتان را بالا بگیرید. درست مانند اینکه بخواهید دوستی را به خانهتان دعوت کنید و تابلویی را که خودتان نقاشی کردهاید به او نشان بدهید و با افتخار به او اعلام کنید: هیچ میدانستی من نقاشی میکشم؟! باید با چنین حالتی در مورد گرایشتان صحبت کنید. طوری که فرد مقابل حتی لحظهای در مورد اطمینان شما در مورد گرایشتان شک نکند وگرنه معمولاً طرف مقابل وارد بازی تکراری «تو بیماری و باید به روانشناس یا پزشک مراجعه کنی و مطمئنم که خوب میشوی» خواهد شد.
7.
پیشبینی شرایط احتمالی: قبل از آشکارسازی باید خودتان را برای هر شرایطی آماده کنید. کسی که میخواهد دست به این کار بزند باید تمام احتمالات و عواقب را درنظر بگیرد. افرادی که بعد از آشکارسازی با دیدن واکنش منفی طرف مقابل از اعترافشان پشیمان میشوند، در واقع افرادی هستند که قدرت ریسک کردن ندارند. آنها احتمالاً تنها انتظار اتفاقات مثبت را داشتهاند و عدم پذیرش یا طرد دیگران، باعث میشود درلاک دفاعی فرو بروند. قبل از آشکارسازی؛ تمام جوانب را بررسی کنید. این احتمال را درنظر بگیرید که ممکن است شدیداً طرد شوید، مورد توهین قرار بگیرید یا رابطهی شما با فردی که میخواهید برایش آشکارسازی کنید برای همیشه به اتمام برسد.
با اگاهی از این احتمالات وارد عمل شوید. یادتان باشد، ما آشکارسازی نمیکنیم تا برایمان کف بزنند یا هورا بکشند. آشکارسازی نمیکنیم تا تاییدمان کنند. ما اشکارسازی میکنیم تا شیوهی زندگیمان را به دیگران معرفی کنیم و یک فرهنگ ناشناخته را در جامعه جا بیندازیم. درست مثل یک پیامبر! مگر نه اینکه حتی ادیان هم در ابتدای ترویجشان با منع و تمسخر و توهین روبرو شده اند؟ اما حواستان باشد! معجزهی شما اعتماد به نفس و قاطعیتتان است.
8.
برای پاسخ به همهی سوالات آمادگی داشته باشید. از دلایل بیولوژیکی و ژنتیکی در مورد گرایش جنسی گرفته تا عقاید روشنفکران دینی در مورد آن. هیچ گاه فکر نکنید که چون (بطور مثال) مذهبی نیستید و مخالفت اسلام یا مسیحیت در مورد همجنسگرایی برایتان اهمیتی ندارد، پس لزومی هم نیست در مورد تفاسیر جدیدتر که مدافع همجنسگرایی هستند، مطالعه داشته باشید. طبق جدولی که تهیه کردید شما باید با هر فردی باتوجه به ویژگیها و ظرفیتهایی که دارد جداگانه کار کنید. پس دانستن هیچ اطلاعاتی در مورد گرایش جنسی اضافه یا بیمورد نیست.
9.
صبر و حوصله و اجتناب از فرورفتن در لاک تدافعی: سعی کنید با آرامش و متانت به صحبتهای طرف مقابل گوش دهید و بدون از کوره در رفتن از دید او به ماجرا نگاه کنید. به او حق بدهید. سعی کنید غرابت ماجرا از دید او را درک کنید.
10.
قوی و محکم باشید: سعی کنید از قبل بر احساسات منفیتان مثل گریه و خشم غلبه کنید. آنچه باید به طرف مقابل انتقال دهید اینهاست: من همجنسگرا هستم و گرایشم را دوست دارم. من بدبخت نیستم. قابل ترحم نیستم. بیمارهم نیستم. گرایش من بخشی از هویت من است که تمایلی به تغییر دادنش ندارم.
11.
از کجا بفهمیم که آمادهایم؟ اگر جملات زیر در مورد شما صدق میکند، شما آمادهی آشکارسازی هستید: «من از خودم بیزار نیستم، من نوع دیگری از بودن را نمیتوانم تصور کنم. من احساس گناه ندارم. من از ثبات نسبی میل خودم مطمئنم.»
12.
و اما سخت ترین و مهم ترین سوال!
از کجا بفهمیم طرف مقابل آماده است؟
مطالعات زیادی نشان دادهاند افرادی که در زندگیشان یک فرد همجنسگرا را میشناخته و با او تعامل داشتهاند به طور کلی دیدگاه بهتری نسبت همجنسگرایان دارند. این فرضیه که فرضیه تماس نامیده میشود بر این باور است که ما در ارتباط با برچسبها و عناوین مختلف در اجتماع (مانند: پزشکان، سیاهپوستان، همجنسگرایان، مسیحیان) یک سری تفکرات قالبی داریم که معمولاً تا وقتی با انها در ارتباط نزدیکتر قرار نگیریم ادامه مییابند. فلذا، برای آشکارسازی، باید فرد مقابل را از قبل آماده کرد و به او اطلاعات داد. مثلاً میتوانیم در ابتدا از معرفی همجنسگرایان اطرافمان که افراد موجه یا محبوب هستند استفاده کنیم. فرض کنید مادرتان میگوید:
- چقدر این دوستت علی پسر متشخصیه. واقعاً برازنده است. خوش به حال دختری که زن علی بشه. چرا مادرش براش آستین بالا نمیزنه؟
- مامان جان علی هیچ وقت زن نمیگیره.
- وا؟ چرا؟ مگه میشه؟
- علی به زنها علاقهای نداره...
و مکالمه را با روندی آرام و بدون عجله ادامه دهید. لازم نیست کل ماجرا را در همان روز برای مادرتان باز کنید. گاهی نیاز است که در یک بازه زمانی، فقط پیامهای سربسته بدهیم و یا اطلاعات فرد مقابل را بطور غیرمستقیم بالا ببریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر