پرونده ویژه: اقلیت اینترنتی (شماره هفتم، شهریور و مهر 92)
روش برقراری یک رابطه، برخاسته از هدفی است یا خود یک هدف است؟ حتما میشود برای هر دو نمونههایی را ذکر کرد. اینکه یک نفر از روش دوستیابی منحصر به فرد خود لذت میبرد آن هم به دلیل آزمون و خطاهایی که در طول عمرش انجام داده، میتواند او را در جایگاهی قرار دهد که برای زنده نگاه داشتن این سنت و عادت درونیاش به دنبال رابطههای مورد نظرش باشد؛ اما اگر بپنداریم در این جریان، شخص برای رسیدن به یک «آرامشی» یا یک «لذتی» بارها و بارها در روشهایی که دیگران امتحان کرده و نتیجه گرفتهاند، شکست خورده، اعتماد به نفسش را از دست داده، تحقیر شده و تنها گشته، بعید نیست که روشهای سنتی و مدرن را همواره در جنگ ببیند و پیروز را همانی بداند که آخرین رابطه موفقیتآمیز را برایش به ارمغان آورده است.
در شماره پنجم مجله، به این بحث پرداخته شد که دگرباشان دیروز چگونه رابطه برقرار میکردند، اما همان جا هم با قطعیت نمیشد بیان کرد که دگرباشان امروز آیا طوری دیگر رابطه برقرار میکنند؟ یا اینکه آیا دگرباشان دیروز، امروز هم همانگونه در پی روابط خود هستند؟ اصلا آیا افرادی هستند که بین روشهای براقری رابطهی دیروزین و امروزین در آمد و شد باشند؟ در آن مورد ما به توالتهای عمومی رفتیم، پارکها را دیدم، باشگاههای ورزشی را نگاه کردیم و جاهایی از این قبیل؛ اما حالا باید به فیسبوک دگرباشان جنسی نگاه کنیم، به منجمهایشان، به نیمبازهایشان، به سایتهایی که عضوند، به آیدیهایی که در پالتاک و یاهو و ... دارند؛ تا همان گونه که در ابتدا اشاره شد، دستی از دور بر این شعله داشت که سرانجام آیا این روابط ایمنتر شدند؟ سالمتر هستند؟ کارآمدیشان قابل قبول است؟ بحث به اینجا خلاصه نمیشود، اگر پای شناخت و معرفت یک دگرباش به خودش را هم به میان آوریم که او در کدام حالت میتواند به شناختی منطبقتر بر آرامش خاطر او، برسد؟ تکنولوژی آیا زندگی دگرباشان را راحت کرده یا پر دغدغه؟
بیشک برای اویی که سالها روابط خود با دیگران را در مهمانیها، پارکها و مدرسهها کلید زده یا اویی که سالها بدون روابطِ دلخواه، خود را از جامعه اقلیتهای جنسی دور نگه داشته، آشنا شدن با دنیایی که سلامش را صفر و یکها به دیگری میرسانند نه جنبش دهان، یک تجربه پر از هیجان خواهد بود. این واقعه به عکس نیز صادق است، برای آنهایی که ذهنشان پر است از عکس و پروفایل و اطلاعات دیجیتالی و آنالوگی، برخوردی اتفاقی و حضوری که منجر به یک رابطه (جنسی، عاطفی، کاری و...) شود، هیجانی شگرف به بار خواهد آورد. آسیبهای هر یک مشخصند و سودمنیهایشان هم همینطور، در مقالات بعدی نیز به آن اشاره شده، لذا در اینجا از آن میگذریم.
تاثیرپذیری
رادیو و تلویزیون، برای آنهایی که تشنه اطلاعات هستند، امروز همان جعبه جادویی است که میتواند ده سال دیگر هم آنها را سر جایشان میخکوب کند. درست که برنامههای متنوع در راستای آگاهیبخشی در زمینه اقلیتهای جنسی، چیستیشان، حقوقشان و انتظاراتشان، بسیار پرفایده هستند اما همین رادیو و همین تلویزیون برنامههایی را هم پوشش میدهند که جانبدارانه و سیاستکارانه در پی عقبگرد و یا در جا زدنی مثالزدنی هستند. پذیرش اینکه همجنسگرایی، یک مساله خصوصی است و نه حقوقی و قانونی و ... به حد زیادی به پوشش همین برنامههای صوتی تصویری وابسته است. اینکه فرهنگ یک جامعه چه بخواهد و قانونش چه انعطافی نشان دهد و مردم چه رضایتی داشته باشند، همه و همه با همین جعبههایی جادویی است که مسیری برای تاثیرگذاری بر زندگی دگرباشان هموار میکنند. تاثیری که به قطع نمیتوان گفت، مثبت است یا منفی؛ اما نباید از این موضوع نیز غافل ماند که ابراز عقیده، حتی عقیده اشتباه قدمی به سوی جلو است، چرا که نگفتن و ندیدن علاوه بر افزونی غفلت، فرصت نقد را هم از بین میبرند. وجود رسانههای مستقل رادیویی و تلویزیونی تنها شاهرگ اطلاعرسانی درست و موثر به ذهنِ افراد است؛ تاثیری که نخست، فرد دگرباش، سپس خانواده او و در نهایت جامعه را دستخوش تحول میکند.
امروز اگر خیلی هم کمرو باشیم، یا گرفتار و پرمشغله باشیم، میتوانیم بدون مراجعه به نهادی یا به کسی، در خلوت خود به دریای الکترونیکی مطالب آموزشی دست پیدا کنیم. دگرباشان فردا درباره امروز ما همان حرفی را خواهند زد که ما در این جایگاه برای دگرباشان دیروز سخنرانی میکنیم! شاید آنها با آموزش و پرورش صحیح، فرهنگ خانوادگی و شخصی درست (که به این زودیها در ایران ما قابل پرداختن نخواهند بود) و جامعهای مترقی، هرگز تحت تاثیر روشهای برقراری رابطه قرار نگیرند، یا خیلی کم متاثر شوند. آنها تاریخ ما را خواهند خواند که چگونه منجم داشتیم، فیسبوک داشتیم و محصولات اروتیک و پورن تماشا میکردیم، یا اینکه ساعتهای خود را در چترومها و پشت پروفایلها میگذراندیم تا به در کس آید! پس غریب نیست اگر برخورد دگرباشان قدیمیتر با یکدگیر را در بوته بررسی قرار دهیم.
حقوق
در اینجا لازم است که نگاهی بر حقوق و احقاق آنها کنیم. طبیعتا وبلاگنویسی، مجلهنویسی و فیلم و مستندسازی راهی است برای اطلاعرسانی، خودشناسی و رابطه گرفتن با دیگران اما چه تاثیری دارد بر حقوق دگرباشان جنسی؟ اهمیت این قضیه را با مثالی میتوان شرح داد. تصور کنید در جامعهای هستید که دگرباشان جنسی به صرف گرایش خود مجرم شناخته میشوند، شما حق اعتراض به این جرمانگاری را ندارید چرا که به خاطر همراهی با مجرم، خود مجرم تلقی میشوید. تصور کنید قانون اینقدر شکننده و بسته است که دادوستد مداومش با عُرف اجتماعی شرایطی را به جز سکوت و تحمل برای شما ایجاد نمیکند که عدالتخواهی کنید؛ اما امروز با نوشتن یک بیانه و قرار دادن آن در وبلاگ یا وبسایت خود، دادن یک ایمیل به نهادهای بینالمللی حقوق بشری، ضبط یک ویدیوی ساده و قرار دادن آن در یوتیوب، به اشتراکگذاری واقعه در فیسبوک و از این دست موارد، میتوانید مجراهای حمایتی و قانونی را که پیشتر به ناحق از شما گرفته شده بود، برای خود باز کنید. بیشتر از اینکه به تکنولوژی به چشم برقراری رابطه جنسی یا عاطفی یا موارد مشابه نگاه کرد، میبایست قدردان آن بود که این امکان را فراهم آورده که با یک تماس اینترنتی، بتوانیم دیگران را از حوادث مربوط به دگرباشان جنسی مطلع کنیم.
وبلاگنویسی بین دگرباشان جنسی، ده سالی است که رونق دارد، گاهی اگرچه خود صحنهای پرمخاطره برای نویسندگان بوده اما در مجموع میتوان فهمید که گامی مثبت در اطلاعرسانی بوده است. یک نویسنده جوان برای اینکه بتواند از عهده نقدی که به مطلبش وارد میشود برآید، کتاب میخواند، مقاله ترجمه میکند و یاد میگیرد سند و منبع برای حرفهایی که میآورد داشته باشد. خواننده در مواجهه با وبلاگنویسی اینچنینی، حتی اگر همجنسگرایی را پیش از این در ذهن خود نمودی از شیطانپرستی، بیشرمی و بیعفتی میدانست، حالا میداند که با یک «آگاه» و یک «مطلع» طرف است، میخواند و میپرسد تا به جواب برسد تا بتواند جواب دهد. چه بسا کسا که اینگونه و پس از این کلنجارها هوموفوبیایشان (دگرباشستیزیشان) فروکش کرده و وجود تنوع و تفاوت بشری را به رسمیت بشناسند.
امروز اگر خبری به گوشمان میرسد، میتوانیم برای پی بردن به حقیقت خبر، خبرگزاریهای مختلفی را بررسی کنیم، میتوانیم نقد کنیم و به محتوای دگرباشستیزانه اعتراض کنیم حتی اگر آن محتوا، استفاده از «همجنسباز» در زیرنویس یک فیلم باشد.
باید خوشبین بود و نگاه کرد. باید در این راه آسیبپذیری را باحوصله و اطلاعرسانی کاهش داد. شاید امروز با وجود تکنولوژیهای مختلف، مراقبت از حریم خصوصی دشوارتر شده باشد اما در برآیند خود، امکان پیگیری و نقد را هم فراهم آورده است. امروز بحث بر سر اینکه آیا همجنسگرایی وجود دارد یا ندارد نیست، بلکه درباره حریم خصوصی افراد و روابطشان باید صحبت کرد. این اندیشه باید جا بیافتد که اگر خواهان برخورداری روابطی سالم بین دوستان خود و افراد جامعه خود هستیم، چه سنت و چه تکنولوژی را در راستای احقاق حقوقِ بشر به کار گیریم.
آرش سعدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر