پرونده ویژه: اقلیت اینترنتی (شماره هفتم، شهریور و مهر 92)
لیلی، لزبین بیست و چهار ساله، ساکن شهر رشت است که در حال حاضر دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی است. او که اولین تجربه خود از دوستی با جنس موافق را در سن هفت سالگی بدست آورده در یک گفتگوی دوستانه در مورد روابطش و تاثیر تکنولوژی بر روی خود و دوستانش، از نقطه نظر خود برای من شرح داد.
یاس آسمون
اولین بار که تصمیم گرفت با همجنس خود رابطهی جدی ایجاد کند؛ صرف نظر از تجربههایش در سن هفت سالگی؛ از نوجوانی آغاز شد. او برای افسردگی ناشی از شکست در رابطه بلندمدت خود اوایل سن شانزده سالگی با دختری آشنا میشود که...
- اولین بار که تصمیم گرفتی با یک لزبین آشنا و دوست بشی چطور وارد عمل شدی؟ یعنی کجا رفتی نت؟ خیابون؟
اولین بار طرفای شش سالگی. ولی اولین باری که تصمیم گرفتم با یه لز آشنا شم و بگردم دنبالش 7 سالگی! اولین ارتباطاتم با دخترای همسایه بود.
- منظورم به عنوان یک فرد بالغه، مثلا شانزده سالگی یا وقتی که کامل فهمیدی گرایش جنسیت چیه.
آها... آخه من هر روز دنبالش بودم! من از همون بچگی میدونستم! خب شونزده سالگی... اوایلِ شونزده سالگیام تازه با جیافی که چهار سال با هم دوست بودیم، تموم کرده بودم و خیلی افسرده شدم. برای همین تو اون دوران دنبالِ یکی میگشتم که آرومم کنه به طور اتفاقی یکی از فامیلهای دورمون شبیه اون جیافم بود و من بهش نزدیک شدم لز نبود ولی تحت تاثیر گرایش جنسی من قرار گرفت. بعد از حرفهایی که زدیم به هم بیشتر نزدیک شدیم. بیشتر وقتها به شوخی میگفتم مالِ منی (از دیدِ اون اوایل شوخی بود) کمکم که به خودم وابستش کردم، از دخترای دیگه گفتم که دیدم حسودی میکنه یه شب که دعوتش کردم خونمون کمکم بهش نزدیک شدم...
- پس یعنی برات مهم نبود که ممکنه لزبین نباشه؟ و روزی تو رو برای یک مرد ترک کنه؟
طوری بود که مشکلی نداشت با این قضیه. نه! برای من مهم نیست طرفم لز باشه یا نه. اون موقعها البته خیلیها به خاطر من تحت تاثیر گرایشم قرار گرفتن (بایسکشوال شدن). خب، من بدنبال رابطه جدی به اون شکل نبودم بعد از شکستِ رابطه چهار سالهام دیگه مهم نبود یه مدت فقط دوست میشدم. چون در اون جایگاه نبودم که بخوام قضیه رو جدی کنم. نه کاری، نه پولی، نه خونهای، هیچی! اینجوری اگه وارد رابطه جدی میشدم نمیتونستم خوشبختش کنم.
- خوب الان که برات اهمیت داره پارتنرت لزبین باشه کجا دنبال لزبین واقعی میگردی؟
همه جا، حتی مکانهای عمومی و نظامی هم بوده. خیابون، فامیل، دوست، آشنا، دانشگاه! همه جا به خاطر تیپی که دارم خیلی راحت حدس میزنن که من چه گرایشی دارم و میدونن که چطور هستم. چون من کامینگاوت کردم.
- خوب لزبینهای دیگه چی؟ اونهایی که تو جامعه و خانواده اوت نیستن چطور دنبال آشنایی با لزبینهای دیگه میگردند؟ مسلماً همه به شجاعت تو نیستن.
خیلیها چون من رو میشناسن به من میگن که براشون یکی رو پیدا کنم؛ اما شاهد این هستم که خیلی از لزبینها در دانشگاه، مدرسه و فیسبوک دنبال دوستدختر هستند و حتی در یاهو. با گذاشتن آیدیهایی که کلمه لز داشته باشه. البته یاهو خیلی ممکنه معتبر نباشه اما خب کمکم پیدا میشه.
- یعنی دخترها بیشتر از طریق اعتماد به دوستهای لزبینشون دنبال دوستدختر میگردند؟
صد در صد... همین الان چند نفر در رشت هستند که به من سپردن که براشون دوستدختر پیدا کنم و خیلیها رو به هم پیشنهاد دادم و دارن رابطشونو ادامه میدن حتی وقتی کامینگاوت کردم خیلی از دوستای استریتم به من پیشنهاد دوستی دادن و یا کسایی رو که لز بودن و میشناختن به من پیشنهاد میدادند.
- از دید خودت و ارتباط خوبی که با لزبینها داری به نظرت چرا زنها کمتر به شبکههای اجتماعی اعتماد میکنن برای دوستیابی؟
اتفاقا فیسبوک خیلی اعتمادشون رو جلب میکنه اما یاهو نه، چون اکثراً پسرها پشتِ کامپیوتر هستند. اینجا یه فضای مجازیه و دخترها و یا زنها معمولا عینی هستند و تا نبینن باور نمیکنن. ریسکپذیریشون خیلی کمتره. احتیاط میکنن و خیلی محافظهکارن.
در ادامه لیلی از روابطش با پارتنرهای استریت خود میگوید و بوچ بودن خود را تنها یکی از عوامل جذب زنهای استریت به خود میدانند.
- کمی بیشتر توضیح بده چرا یک زن استریت مایل هست با تو باشه؟ چون به شدت بوچ هستی؟
هارد بوچ بودن هم تاثیر داره اما نه فقط اون نیست. خیلی چیزا تحتِ تاثیره. اولاً اخلاقمه که خب نه تنها پسرونه هست (چه صدا چه قیافه) خیلی هم اعتماد رو جلب میکنه. بعدش دخترها میدونن که چه چیزی براشون توی سکس لذت داره بر عکس مردها. خیلی از طلاقهایی که هست به خاطر همین عدم آگاهی مردها از طرز ارضا کردن زنها رخ میده. یادت باشه ارگاسمِ جسمی با ارگاسمِ روحی فرق داره. دخترا میدونن چه طور به لذت نهایی که همون ارگاسمِ روحیه برن و یا مردی که خیلی ماهره و همه چی رو درباره بدن زنا میدونه میتونه این کار رو انجام بده یا نه یه دختر (زن) میتونه این کار رو کنه. دخترا میدونن که با همجنس خودشون میتونن بهترین لذتها رو تجربه کنن. این رو تجربه کردم. با دختری که استریت بود و با پسرای زیادی خوابیده بود. حتی میگفت فکرِ اینکه یه دختر بهم دست بزنه چندشم میکنه چه برسه بخوام سکس کنم حالا سر یه رو کمکنی با خودم و خودش و ظاهر پسرونهای که داشتم طوری شد که ازم خواست و باهاش بودم از اون روز به بعد فقط دنبال دخترا بود و نظرش کاملا برگشت.
- فکر میکنی ارگاسم اون دختر روحی هم بود یا فقط به خاطر جسمی بودنش دنبال زنها رفت؟ چون یک لزبین خیلی بیشتر به ارگاسم روحی اهمیت میده.
دقیقاً همینطوره چون ارگاسمِ روحی بعد از جسمی رخ میده. اون هم دنبالِ همون لذت بود چون تا به حال بهش نرسیده بود و هیچ ذهنیتی از نهایت لذت رو نداشت.
لیلی همچنین توضیح میدهد که دو لزبین برای داشتن رابطه جنسی برخلاف همه تصورات اشتباه و رایج نیازی به آلت تناسلی مردانه یا حتی مصنوعی ندارد، چرا که تحریکپذیری مناطق حساس جنسی در زنان، ورای دخول یا عدم دخول یک شی خارجی است.
- خوب برگردیم سر لزبینها. یک لزبین که تازه با گرایشش کنار اومده کسی رو نمیشناسه و اوت هم نیست اولین قدم رو برای آشنایی چطور برمیداره؟
بین دوستاش و بعد از طریق یاهو و فیس بوک.
از لیلی در مورد علت بدبینی لزبینها به مردهایی که در اینترنت با آنها برخورد میکنند میپرسم و جواب جالبی میگیرم.
- خیلی از مردها فکر میکنند لزبینها ضد مرد هستند. چون تو فیسبوک و یاهو و کلاً در نت به مردها اعتماد نمیکنن و اددشون نمیکنن نظرت در این مورد چیه؟ چرا لزبینها حتی به مردهای گی اعتماد نمیکنند؟
نه اصلاً ضد مرد نیستن بلکه ضد تفکرشون درباره جنسیتشون هستند. خیلی شده از پسرها و مردها توهین شنیدن. خیلی از گیها به من پیام میدن که چطور لزبینها ارضا میشن. مگه ما ازشون میپرسیم!؟ هیچ دختری... تکرار میکنم!! «هیچ دختری» دوس نداره کسی وارد حریم شخصیاش بشه چه برسه جنسی و اولین چیزی که مردها یا گیها به ما میرسن و میپرسن دقیقا از همین حیطه هست! و میگن میخوان اطلاعاتشون رو زیاد کنن! خب اینترنت که هست.
- فکر نمیکنی همین عملکرد مردها باعث شده که زنها حتی به زنهای دیگه اعتماد نکنن؟ یک جا اشاره کردی مردها در یاهو با آیدی تقلبی زن وارد دوستی میشن.
نه اصلاً خودت میدونی زنها محافظهکارن و خیلی به پرستیژ و شخصیتشون اهمیت میدن. ترجیح میدن با صمیمیترین دوستشون مشورت کنن و حرفاشون رو بزنن حتی اگه استریت باشه. بله مردها این کار رو میکنن. خودم تجربه داشتم البته من با آیدی مرد میاومدم با دخترا چت میکردم.
- در آخر اگر حرفی داری میتونی بگی
زندگی رو زیاد سخت نگیریم زمان میگذره و زخمهایی که از پارادوکسهای زندگیمون خوردیم و کشیدیم کمرنگ میشه. اونجور که فکر میکنیم درسته زندگی کنیم و به کسی اجازه ندیم برای ما تصمیم بگیره. به نظر من همه دخترها همجنسگرا به دنیا میان جایی که به جنسِ مخالف کشیده میشن زمانیه که تصمیم میگیرن همجنسگرا نباشن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر