فرهنگسرای اقلیت: باشگاه نویسندگان (شماره هفتم، شهریور و مهر 92)
مرده ام توی جسم سرد خودم، توی قلب تو باز جان دارم
گفتهای چشمهات مال من است، دست در کار آسمان دارم
تو تلاقی اخم و لبخندی، من همیشه اسیر ترس و امیدم
دل به من دادهای و با این وضع، تکهای سنگ مهربان دارم
چشمهایت دریچهی کندو، زهر تلخ و کشندهی لبهات
گرچه چشمهات کاسهی عسلاند، بیشتر میل شوکران دارم
پسر دلفریب بازیگوش، توی دنیای من قدم بگذار
تو شروعی دوبارهای یک عمر، با تو و عشق داستان دارم
باز سر میکنم به درد خودم ،دست در دست شیرمرد خودم
مردهام توی جسم سرد خودم، توی قلب تو باز جان دارم
خاموش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر