وقتي كه از ارزشها و آرمانهاي يك جامعه سخن ميگوييم اهداف، مهمترين بخش آن را تشكيل ميدهند.
هدفگذاريهاي يك جنبش، يك حركت و يك به پا خيزي براي عدالتخواهي و بهبود شرايط و موقعيت اجتماعي يگ گرايش را شايد بتوان مهمترين بخش يك انقلاب اثباتي دانست. هدفگذاريهايي كه هرچقدر هم مفيد، زيبا، مدون و مناسب تعيين شده باشند بيش از هر چيز براي تاثيرگذاري نياز به حركت دارند.
جامعهي دگرباش ايران سالهاست كه نمود يكي از اين جنبشهاي اثباتي را شكل داده است.جنبشهايي كه در فضاي اينترنت شروع شد و تا كنون نيز ادامه دارد. اين جنبشها كه در قالب مقالات اينترنتي، پستهاي وبلاگي، دلنوشتهها و... در صدد اثبات افكار و ماهيت صحيح همجنسگرايي شكل گرفتهاند با گسترش اينترنت به صورت گستردهتر در شبكههاي اجتماعي راه يافتند تا بيان كنندهي درد و حقخواهي كساني باشند كه عليرغم وجود داشتن به رسميت شناخته نشدهاند.
هدف غالب اين جنبشهاي مجازي اثبات ماهيت دگرباشان به دگرجنسگرايان بوده است. تغيير اين نگرش كه همجنسگرايي خلاف تنوعطلبي جنسي است و گرايشي است طبيعي كه جز بعد سكس بعد ديگري به نام عشق دارد. جنبشي كه مسلما تاكنون بيتاثير نبوده و لااقل نگاه جامعه مجازي را به اين نگرش تا حد زيادي تغيير داده است.
ولي آنچه كه جاي تامل دارد اين است كه آيا تاثيرگذاري اين حركت در جامعهي حقيقي به همان اندازه كه در جامعهي مجازي مشاهده شده، بوده است؟ آيا ميزان لايك يا كامنت بر يك مساله دگرباشانه ميتواند مرجع آماري خوبي براي سنجش طرز تفكر مردم در جامعهي حقيقي بر اين گرايش باشد؟ آيا ديدگاه اين افراد در جامعه حقيقي همانگونه خواهد بود که در آرامش پاي كامپيوتر يا لپ تاپ خود آزادانه در حال ابراز عقيده هستند؟
پاسخگويي به اين سوالات كاملا بديهي نخواهد بود مگر آنكه ما آمار كلي نظرات مردم اعم از شهري و بومي را در دست داشته باشيم. هيچ گاه طرز تفكر عوام جامعه نسبت به همجنسگرايي به شور گذاشته نشده است كه آمار دقيق به دست ما دهد. ولي شواهد عيني ما در جامعه حقيقي و مجازي نشان داده كه تفاوت رفتاري نسبت به اين مقوله در اين دو فضا ميتواند متفاوت باشد كه علل آن را مي توان جبر و جو حاكم بر محيط اجتماعي دانست. اما بايد اين را پذيرفت كه ما در اينترنت زندگي نميكنيم. چيزي كه ما بايد در آن وجود داشته باشم جامعه بيرون است، پس نمود عقايد در جامعهي واقعي است كه تاثيرگذار خواهد بود.
همانطور كه پيشتر گفته شد هر هدفي براي تاثيرگذاري و نتيجهبخش بودن نياز به يك حركت دارد.حركتي كه نشانه وجود انسانهايي باشد كه نمود عيني تفكرات تايپ شده خود هستند و به ديدگاه مجازي خود باور دارند. يك حركت ملي كه منجر به خلق يك روز ملي خواهد شد.
تقويم، زماني يك روز را روز ملي مينامد كه جنبشي ملي در آن روز يادآور حركت انساني يك نگرش ذهني باشد. نمونهي چنين روزهايي را مي توان در انقلابهاي سياسي و جنبشهاي اعتراضي مردم جامعه نسبت به حكومت و وضع حاكم مشاهده كرد. جنبشهايي كه به دليل گستردگي بيش از انتظار يك قشر با هدفي واحد براي تغيير، آن روز را به نام خود ثبت ميکنند.
توقع اين نوع ملينامي شايد براي جامعهي دگرباش ايران چندان به جا نباشد. چون هرچقدر هم نگرش ما تعريف شده و تاثيرگذار و منطقي باشد بايد اين را پذيرفت كه حاكميت غالب بر كشور رسما همجنسگراستيز است و برپايي چنين جنبشهاي گستردهاي نياز به جسارت زياد، قداست قوي هدف، عزم بسيار بالا و مسلما پرداختكنندهي هزينه ي آن است.
روز دگرباشان ايران كه اولين جمعه مرداد ماه هر سال نامگذاري شده است را ميتوان روز يادآوري قلمداد كرد. روزي ارزشمند كه به يادمان بياورد هويت تنها در فضاي مجازي و پشت پستهاي غمانگيز و عاشقانهمان خلاصه نشده است. روزي كه به ما يادآوري كند كه در فضاي حقيقي كساني هستند كه تنها با اتحاد ما و ديدن حركت افكارمان در بطن جامعه ما را باور خواهند كرد. روز يادآوري اين حقيقت كه يك روز اين پستها و كامنتها بايد حركت كنند و همان طور كه در فضاي مجازي نشاندهنده هويت ما بودند در جامعه نيز ميتوانند نشان داده شوند. روز ملي زماني تبريك گفتن خواهد داشت كه ما حركت افكار خود باشيم. اگرچه اين كار بسيار جسورانه و پرخطر خواهد بود ولي مسلما در درازمدت جنبه متداولتري در جامعه پيدا خواهد كرد. روزي كه حداقل يك دگرجنسگرا عقايد ما را خوانده باشد و دقيقهاي راجع به آن انديشيده باشد و روزي كه نمود عيني ماهيت حقيقي ما را ببيند. مسلما آن روز، روز ملي ما خواهد بود.
سامان درخشان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر