آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبه

خودکشی، جنون آنی

پرونده ویژه: خودکشی (شماره هشتم، آبان و آذر 92)


از طرف مجله و گروه سردبیری از من خواسته شده نوشتهای در مورد خودکشی تهیه کنم. حقیقتا تا حالا به طور رسمی سعی نکردم بنویسم و به نظرم کار سختیه پس مجبورم کتابی ننویسم و راحت بنویسم، انگار که دارم با کسی صحبت میکنم. سعیام بر اینه که بتونم از خودم سوال کنم و جواب بدم و حالت پرسش و پاسخ به متن بدم و خیلی طولانی نباشه. متشکرم که وقت میگذارید و میخونید.

دلایل خودکشی چیه؟
اول باید بگم از نظر من، ما دو جور خودکشی داریم: 1) خودکشی الکی. 2) خودکشی راستکی؛ اما دلایلش خیلی چیزا میتونه باشه. در احمقانهترین و مسخرهترین حالت، جلب توجه. چیزی که خیلی باب شده مخصوصا بین ما. دلایل این کار هم زیاده مثلا: خونواده فرد رو قبول نمیکنن به عنوان یک همجنسگرا، فرد با دوستپسرش/دوستدخترش به مشکل رسیده، برات ماشین نمیخرن، امسال نتونستی از ایران بری، دانشگاه قبول نشدی، مامانت گفته دیگه دوست ندارم و چیزای دیگه. البته این چیزایی که گفتم، واقعا دیدم بین اطرافیان خودم. اینا دلایلیه که من فکر میکنم باعث خودکشی الکی میشه و عموما ناموفقن و انجامدهنده هم خودش میخواد که ناموفق باشه و تنها چیزی که حاصل میشه اینه که ممکنه به خاطر ترسوندن دیگران، فرد از این کار به بعضی خواستههاش برسه. (از حق نگذریم هم ممکنه گاهی جواب بده). این در مورد خودکشی الکی.
اما خودکشی راستکی که متاسفانه کم هم نیست. دلایل محکمی هست که دیدم بعضی از دوستان به خاطرش خودکشی میکنن و عموما موفقم میشن و هدفی جز راحت شدن از زندگی ندارن مثل: از دست دادن عزیزی، طرد شدن، افسردگی حاد، از دست دادن چیزای خیلی بزرگ و مهمتر از همه فقر و خیلی چیزای دیگه که حتی شکست عشقی در مقابلش عددی نیست.
چرا (احتمالا) خودکشی بین همجنسگراها بیشتر از دگرجنسگراهاس؟
ما اقلیتیم. جامعه ما رو نمیپذیره و خیلی از ما که چشمشون به دهن مردمه همجنسگرایی رو ننگ میدونن. از اینکه دیگران بفهمن چی هستن وحشت دارن. معمولا دوستی ندارن. خود من اگه کسی از همجنسگرا بودن خودش خجالت بکشه و پنهان کنه یا بد بدونه طرفش نمیرم. چونکه منم مثل خودش یه موجود ناقص و غیر طبیعی میدونه. اینجور افراد به مرور زمان دچار مشکل شخصیتی میشن و ثبات خودشونو از دست میدن. چرا؟ به این دلیل که پیش منِ همجنسگرا میخواد خودش باشه و عقدههای روحی و روانیش رو خالی کنه و پیش اون دگرجنسگرا خودش نیست و احساس حقارت میکنه و سعی میکنه مثل اون رفتار کنه. بعد از یه مدتم میاد میگه من همجنسگرا نیستم و دیگه نمیخوام باشم که کلا جملهی درستی نیست و تصمیم به گول زدن خودش میگیره اما بازم نمیتونه. پس افسرده میشه و به مرور زمان میخواد از شر خودش خلاص شه.
چیز دیگه اینه که معمولا (و نه همه) ما همجنسگراها دنبال قهرمان یا الگو هستیم به خاطر یه سری مشکلات، روحیات لطیف و عدم اعتماد به نفس و... حتما دیدید آدمایی که ادا اصول زیاد دارن و خودشون رو میگیرن، اونا دارن ادای الگوهاشون رو در میارن. (ما باید در انتخاب الگو برای خودمون بیشتر دقت کنیم) این جور افراد احتمالا پیرو الگویی (از نظر خودشون) بودن که خودکشی کرده پس به تبعیت از اون خودشونو میکشن.

چرا خودکشی کار افراد ضعیفه؟
به نظرم این جمله چرت و پرت محضه. سری دوم، کسایی که واقعا از ناچاری خودکشی میکن شاید آدمای خودخواهی باشن اما بعید میدونم ضعیف باشن. خودکشی جسارت میخواد و شجاعت که هر کسی نداره. ما جای مردم زندگی نکردیم و نمی تونیم همچین نظرایی بدیم.

خودکشی خوبه یا بد؟
همونطور که گفتم، اگه الکی باشه واقعا یه وقتایی به درد میخوره هر چند از مد افتاده و کار آدمای سودجوست. (افراد برای جلب توجه گزینههای بهتری غیر از خودکشی دارند) اما اگه روی گروه دوم بخوایم صحبت کنیم باید بگم واقعا نمیدونم. حتی اگه واقعا از هر نظر داغونین بیشتر فکر کنین. شاید خودکشی تنها راه نباشه. هر چند به نظرم خودکشی ممکنه یه جنون آنی باشه اما قبلش یکم فکر کنید.
نهایت سعی و تلاشمو کردم که بتونم مسئولیتمو انجام بدم، امیدوارم با همین چند خطی که نوشتم بتونم نظرمو کامل گفته باشم و کاری کرده باشم.

بازیار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر