دفتر مقالات (شماره دهم، اسفند 92)
چرا باید در این مورد صحبت کرد؟
دوستی در دنیای مجازی از من پرسید: تو در رابطهی جنسی با یک همجنس آیا ذهنیتی زنانه داری؟
به نظر او من میبایست ذهنیتی زنانه داشته باشم که از یک رابطه صرفا جنسی (او رابطهی عاطفی و حسی رو فراموش کرده بود در حالی که من بارها در این مورد توضیح دادهام) لذت ببرم و یا مانند زنان دگرجنسگرا در پی جلب توجه مردان باشم!
البته این سوال از یک دگرجنسگرا ابدا دور از انتظار نیست، اما جالب اینجاست که این سوال را یکی از خانمهایی که در لیست دوستانم قرار دارد از من پرسید و نه یک مرد! حداقل از زنان و دختران جوان امروز انتظار میرود در ذهنیات و باورهایشان کمی تغییرات ایجاد کنند. این دوست، بر اساس باور مفعول بودنی که در رابطهی جنسی برای زنان قائل است، نقش جنسیای که برای من در نظر گرفت در حد آنچه برای بیشتر زنان امری عادی محسوب میشود پایین آورد و در پس این سوال ذهنیتی دیگر برای او وجود داشت که همان مفعول بودن همجنسگرایان مرد در رابطهی جنسی و احساس زن بودن مرد مفعول در این رابطه است! امری که در جامعهی ما جا افتاده و تقریبا مورد قبول هم هست که تمام همجنسگرایان مرد مفعول رابطهی جنسی و عاطفیشان هستند.
چرا باید اکثر زنان جامعهی ما، مفعول بودن در یک رابطهی جنسی را با زیر سلطه و تحت امر بودن و ضعیفتر بودن در مقابل شریک جنسیشان یکی بدانند؟
این سوال ممکن است در ذهن خیلی از هتروسکشوالها در برخورد با همجنسگرایی که در برخورد اول رفتارهای به مانند دیگر مردمان جامعه دارد و به عبارتی رفتارهایش غیر متعارف نیست، بچرخد و دست آخر هم به هیچ نتیجهای نرسد.
آیا من مرد همجنسگرایی هستم که ذهنیت زنانه دارد؟
بارها گرایشهای جنسی را در وبلاگها و مقالات علمی شرح داده شده و فکر میکنم دوبارهگویی آنها تکرار مکررات باشد و از حوصلهی دوستان خارج. در این مقال تنها در مورد مردان و زنان همجنسگرا صحبت میکنیم و تنها موضوع بحث ما همجنسگرای مرد و یا زنی است که در این جامعه زندگی میکند. اما باید دید چه چیز باعث میشود من، به عنوان یک مذکر و یا فرد دیگری مونث شناخته شود.
خیلی راحت و بدون نیاز به این که پزشکی بدانیم و یا خیلی مطالعه کرده باشیم میتوانیم بگوییم که هورمونهای موجود در اندامهای آدمی جنسیت یک فرد را مشخص میکنند . مسلما میزان تستسترون من نسبت به استروژنم میچربد که مذکر هستم و همین باعث میشود تا اندامهای جنسی شکل بگیرند و صفات زنانگی و مردانگی قوت یابند. خیلی وقتها دیدهایم که کم و زیاد شدن هورمونها مخصوصا در زنان باعث به وجود آمدن صفات ثانویه جنسی همانند آنجه در نوجوانان پسر اتفاق میافتد میشود که نشاندهندهی نقش موثر هورمونها در تعیین جنسیت افراد است.
حال هویت جنسی من را چه چیز تشکیل میدهد؟ عدهای میگویند تناسب بین هورمونها زنانگی و مردانگی از تعادل خارج میشود و هویت جنسی افراد را هموسکشوالی، ترانسکشوالی و یا بایسکشوالی میسازد، اما واقعیت در مورد افراد هموسکشوال این چنین نیست. هویت جنسی همان دستیابی به یک نرم قابل اطمینان در مورد گرایش جنسی شخص است که به مرور زمان به دست میآید.
چون آزمایشهای پزشکی نشان داده است که افردا هموسکشوال از میزان هورمونهای متعادلی برخوردار هستند . هورمونها بر خصوصیات شخصیتی و رفتاری هم تاثیر میگذارند. رفتارهای زنانه و یا خصوصیات مردانه مقداری بر اساس هورمونها تعیین شده و تعدادی نیز بر اساس رفتارهای محیطی و اکتسابی شکل میگیرند.
اما چیزی که معلوم است و در علوم پزشکی هم اثبات شده لزوما همجنسگرایان دارای رفتارهای جنس مخالف نیستند و به تبع آن از ذهنیتی با ذهنیات جنس مقابل نیز برخوردار نیستند. هویت جنسی افراد یکی از پیچیدهترین ساختارهای روانی و ذهنی انسان است که از ابتدای تاریخ همواره مورد بحث و گفتگو عالمان این علم قرار داشته، اما باید توجه داشت که هویت جنسی افراد به هیچ عنوان انتخابی نبوده و در اکثریت قریب به اتفاق افراد این هویت با فرد به دنیا میآید علیرغم این که نظریات متفاوتی در مورد هویت جنسی وجود دارد، عده از روانشناسان اعتقاد به این دارند که همهی انسانها با هویت جنسی دوجنسگرایی به دنیا میآیند و بعد بر اثر عوامل محیطی و شرایط زندگی هویت جنسی مستقلی پیدا میکنند، عدهای دیگر بر تقسیمبندی افراد به گرایشها و دستههای مختلف و ردهبندی آنها اعتقاد دارند، اما در تقسیمبندی نوع اول ترانسکشوالهای واقعی با اندامهای جنسی دوگانه در بدن، مورد توجه قرار نگرفتهاند.
به هر صورت از دوستانی که نظریهای در مورد تعیین هویت جنسی افراد و شکلگیری آن دارند خواهش میکنم همین جا مطرح کنند تا دیگران نیز استفاده کنند.
برای خیلی از دگرجنسگرایان این تفکر پیش میآید که در همجنسگرایان بخصوص در همجنسگرایان مرد رفتارهای جنسی ممکن است بر خصوصیات ذاتی و رفتارهای اجتماعی او تاثیر بگذارد که متاثر از ذهنیت زنانگی همجنسگرای مرد است! حال چرا یک دگرجنسگرا ممکن است این چنین بیاندیشد؟
بارها کسانی را حتی به خود ما نشان داده اند که: این یارو رو میبینی؟ اون اُب داره!
یا: این پسره رو دیدی توی کلاس بغلی؟ یه بچه کو*ی بیشتر نیست!
خب از جامعهای که اینچنین در مورد فردی که نمیداند چگونه همجنسگرایی خود را ابراز کند و تنها راهش را ایجاد ارتباط جنسی میداند تا بگوید یک همجنسگرا است (شاید حتی نباشد! چون خیلی از رفتارهای جنسی در نوجوانی متاثر از شرایط محیطی میتواند باشد که در بزرگسالی به دست فراموشی سپرده میشوند) چه انتظاری میرود؟
پس به ما یاد دادند که یک همجنسگرای مرد، یک مفعول تنها در یک رابطهی جنسی است و به طبیعت عاطفی و حسی همجنسگرایی توجهی نکرده و آن را تنها به یک رابطهی فیزیکی که در بیشتر مواقع تنها با وحدت دو جسم اتفاق میافتد، محدود میکنند ولی واقعیت این است که خیلی از افراد جامعهی ما در طول عمرشان حتی یک فرد بزرگسال همجنسگرا را از نزدیک ندیدهاند و همیشه به مشاهدات خویش در کودکی و نوجوانی اکتفا میکنند و پایهی ذهنی خویش را بر آن بنا مینهند.
برای روشن شدن این موضوع به این نکته باید اشاره کرد آیا یک دگرجنسگرا تنها با ذهنیتی جنسی در میان جامعه ظاهر میشود؟ آیا تلاش و کوشش یک دگرجنسگرا تنها برای رسیدن به مقاصد جنسیاش است؟ مسلما خیر! جامعهی محدود و سنتی ایران را در نظر نگیرید. فرض کنیم در یک جامعهی باز از نظر فرهنگی و مدرن از نظر ساختار اجتماعی، احزاب، سازمانهای غیر انتفاعی و خیلی دیگر از نمادهای یک جامعهی مدنی زندگی میکنیم. در این جامعه فرصتهای برابر برای همهی افراد وجود دارد. یک دگرجنسگرا را که از نظر روحی متعادل است و هیچ روانپریشیای ندارد و دچار هیچ عقدهی حقارت و محدودیتی هم نیست در نظر بگیرید.
او مطابق نیاز روحی و عاطفیاش، بدون این که توجهی به جنسیت دختر و زن طرف معاشرتش داشته باشد با زن و یا دختری وارد یک رابطه میشود. این فرد با ذهنی باز در مورد رابطهی جنسی با جنس مخالفش وارد یک رابطهی دوستی معقولانه و متعادل میشود یعنی به مانند آنچه در ایران امروز اتفاق میافتد تنها برای ارضای نیروی شهوانی به ایجاد رابطه نمیپردازد، چه برای ارضای نیروی شهوانیاش خیلی جاها وجود دارد که بخواهد خود را اقناع کند.
به هر صورت این مرد دگرجنسگرا که در جامعهی نمونهی ما زندگی میکند، به هیچ عنوان تا زمانی که طرف مقابلش آمادگی روحی و ذهنی و البته جسمی نداشته باشد و تا زمانی که هر دو طرف احساس نکنند هم آغوشی آنها باعث تداوم رابطهشان خواهد شد، رابطهی جنسی برقرار نمیکنند.
به هر تقدیر یک همجنسگرا در همین جامعهی نمونهی ما، میل جنسیاش را مدرکی برای اثبات هویت جنسیاش قرار نمیدهد، به عبارت دیگر برای اثبات این که یک همجنسگراست نیازی ندارد تا حتما ارتباط جنسی با طرف مورد بحثش برقرار کند چون هم خودش را میشناسد و هم برای ایجاد این ارتباط و پیدا کردن شریک جنسی، مکانهایی مانند، کلابها و بارهایی وجود دارد که افرادی با گرایش او در آن جا جمع شده و به راحتی با افرادی که همانند خود اویند آشنا شده و دیگر نیازی به برقراری ارتباط جنسی با یک دگرجنسگرا را ندارد.
اما در جامعهی ما در نظر بگیرید، با تمام تفاصیلی که در بالا آمد پر واضح است که یک همجنسگرا خصوصا مردان همجنسگرا ممکن است به خاطر محدودیتهای جامعه و نداشتن ارتباط با هم احساسان خویش، از هویت جنسیشان تنها گرایش به ارتباط جنسی را مد نظر قرار داده و حتی با دگرجنسگرایان وارد این ارتباط شوند و با وجود ذهنیت مردسالارانهی موجود در ایران و این که فاعل در ارتباط جنسی الزاما مردانگیاش را اثبات خواهد کرد، همجنسگرای مرد تن به رابطهای میدهد که در آن نقش مفعولی گرفته و در ذهن شریک جنسیاش زنی را تجسم میکند که برای آب ریختن بر آتش شهوتش دست به خودفروشی میزند!
به هر حال باید گفت که در همجنسگرایان مرد و زن به هیچ عنوان ذهنیت زنانه و مردانه تقابلی با هم ندارد. خصوصیات زنانگی و مردانگی در همهی انسانها با تناسبات مختلفی وجود دارد و به جرات میتوان گفت همجنسگرایان هر دو جنسیت درک جنسیتی بیشتری نسبت به دگرجنسگرایان را در خود دارند.
اما چیزی که حقیقت دارد این است که همجنسگرایانی که به خودشناسی رسیده و به واقعیت خلقت و انتظارات از خود دست یافتهاند به هیچ عنوان از جنسیت خود ناراضی نبوده و نیازی به تغییر جنسیت حس نمیکنند و یا حتی در نقش جنس مقابل در آمدن را نیز معمولا نمیپسندند.
ممکن است یک همجنسگرای مرد رفتارهایی ظاهری آرام و متعادلی داشته باشد که فارغ از تندخویی و تظاهرات مردانهی عرفی باشد، لباسهای رنگارنگ بپوشد و شاید مقداری بیش از اندازه به ظاهر خویش برسد و یا یک زن همجنسگرا هیچ وقت دامن نپوشد، هیچگاه کفش پاشنه بلند به پا نکند و یا کمی رفتارهای خشن و یا در لفظ عامی لمپنگونه داشته باشد و یا موهایش همیشه کوتاه باشد و میکاپ نکند، اما این بدان معنی نیست که او دوست دارد در نقش جنس مقابلش باشد و یا از ذهنیتی مردانه و یا زنانه برخوردار است.
یک همجنسگرای مرد، یک فرد مذکر با ذهنیتی مردانه است که با هورمونهای طبیعی بر اساس امیال عاطفی و جنسیاش، گرایش روحی، عاطفی و جنسی به همجنس خویش دارد و هیچگاه موقعیتپذیریاش در رابطهی جنسی بر ذهنیت مذکر او تاثیر نخواهد گذاشت همچنین تمام این گفتهها در مورد زنان همجنسگرا صادق است.
واراند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر